۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
اهل سنت برای اثبات حرمت ازدواج موقت، به رواياتى استناد كردهاند كه از قول اصحابى چون ابن زبير، عمر بن خطاب، ابن مسعود، ابن عمر و حتى از [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] نقل شده است. نویسنده تكتك این روايات را مورد نقد قرار داده و معتبر نمىداند.<ref>ر.ک: همان، ص54-46</ref> | اهل سنت برای اثبات حرمت ازدواج موقت، به رواياتى استناد كردهاند كه از قول اصحابى چون ابن زبير، عمر بن خطاب، ابن مسعود، ابن عمر و حتى از [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] نقل شده است. نویسنده تكتك این روايات را مورد نقد قرار داده و معتبر نمىداند.<ref>ر.ک: همان، ص54-46</ref> | ||
یکى از ادعاهاى عجيب مخالفان نكاح منقطع، نسخ حكم شرعى این نوع ازدواج است؛ آنهم بعد از | یکى از ادعاهاى عجيب مخالفان نكاح منقطع، نسخ حكم شرعى این نوع ازدواج است؛ آنهم بعد از استدلالهایى كه بر حرمت و عدم مشروعيت آن اقامه كردهاند؛ اگر این نوع ازدواج ممنوع است، نسخ حكم آن چه معنايى دارد؟ | ||
برخى از طرفداران این ديدگاه مىگویند: «اين آيه بهوسيله قرآن نسخ شده است» و بعضى ديگر معتقدند: «اين آيه بهوسيله سنّت نسخ شده است»!!.<ref>همان، ص55</ref>آيه ازدواج، آيه ارث و آيه عده از جمله آياتى است كه به آن استناد شده و نویسنده استدلال به آنها را رد كرده است. وى در انتهاى این بخش چنين استدلال مىكند: عمر در تحريم متعه مىگوید: «دو نوع متعه در زمان رسول خدا(ص) وجود داشت و من آن دو را منع مىكنم و بهجاآورنده آن دو را كيفر مىكنم». از گفته عمر در تحريم نكاح موقت آشكار مىگردد، حتى خود او نيز ادعاى نسخ این حكم را نداشته و تحريم متعه را بهصراحت به خود نسبت داده است؛ حال آنكه اگر دستورى از جانب خدا و پيامبر او در نسخ حكم متعه وجود داشت، بىگمان عمر نيز برای تحريم متعه بدان استناد مىكرد و فرمان خود را برگرفته از حكم خدا و رسول مىدانست؛ زيرا حكم خدا و پيامبر(ص) در بازداشتن مسلمانان از انجام متعه، رساتر و گویاتر است.<ref>ر.ک: ص65-64</ref> | برخى از طرفداران این ديدگاه مىگویند: «اين آيه بهوسيله قرآن نسخ شده است» و بعضى ديگر معتقدند: «اين آيه بهوسيله سنّت نسخ شده است»!!.<ref>همان، ص55</ref>آيه ازدواج، آيه ارث و آيه عده از جمله آياتى است كه به آن استناد شده و نویسنده استدلال به آنها را رد كرده است. وى در انتهاى این بخش چنين استدلال مىكند: عمر در تحريم متعه مىگوید: «دو نوع متعه در زمان رسول خدا(ص) وجود داشت و من آن دو را منع مىكنم و بهجاآورنده آن دو را كيفر مىكنم». از گفته عمر در تحريم نكاح موقت آشكار مىگردد، حتى خود او نيز ادعاى نسخ این حكم را نداشته و تحريم متعه را بهصراحت به خود نسبت داده است؛ حال آنكه اگر دستورى از جانب خدا و پيامبر او در نسخ حكم متعه وجود داشت، بىگمان عمر نيز برای تحريم متعه بدان استناد مىكرد و فرمان خود را برگرفته از حكم خدا و رسول مىدانست؛ زيرا حكم خدا و پيامبر(ص) در بازداشتن مسلمانان از انجام متعه، رساتر و گویاتر است.<ref>ر.ک: ص65-64</ref> |
ویرایش