۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(لینک درون متنی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
بررسى صحت انتساب «جنگنامه كشم» به قدرى شيرازى | بررسى صحت انتساب «جنگنامه كشم» به قدرى شيرازى | ||
نخستين بار لوئيجى بونلى در سال 1890 م. سراينده دو اثر جنگنامه كشم و جروننامه را به نام قدرى شيرازى معرفى كرده است. ديگران نيز به پيروى از او همين نظر را دادهاند. در حالى كه در جنگنامه كشم نامى از «قدرى» نيست و بنا بر دلايلى مىتوان گفت كه شاعر دو منظومه يك نفر نيست. | نخستين بار لوئيجى بونلى در سال 1890 م. سراينده دو اثر جنگنامه كشم و جروننامه را به نام قدرى شيرازى معرفى كرده است. ديگران نيز به پيروى از او همين نظر را دادهاند. در حالى كه در جنگنامه كشم نامى از «قدرى» نيست و بنا بر دلايلى مىتوان گفت كه شاعر دو منظومه يك نفر نيست.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/31920/1/17 مقدمه کتاب، هفده]</ref> | ||
# چنانكه در شرح حال «قدرى» خواهد آمد، او شاعرى درس خوانده بوده و با ادب و فنون شاعرى آشنايى كامل داشته است. حال آن كه جنگنامه كشم شعرى عاميانه دارد. از نظر ارزش ادبى هر چند جروننامه بر آن برترى دارد؛ اما باز هم به پاى اشعار [[مایو، قدری|قدرى شيرازى]] نمىرسد. | # چنانكه در شرح حال «قدرى» خواهد آمد، او شاعرى درس خوانده بوده و با ادب و فنون شاعرى آشنايى كامل داشته است. حال آن كه جنگنامه كشم شعرى عاميانه دارد. از نظر ارزش ادبى هر چند جروننامه بر آن برترى دارد؛ اما باز هم به پاى اشعار [[مایو، قدری|قدرى شيرازى]] نمىرسد. | ||
# سراينده جنگنامه كشم نام جزيره قشم را به همان صورت اصيل و محلى آن «كشم» ضبط كرده كه اين نشان مىدهد، از مردم نواحى جنوبى فارس بوده است. حال آن كه قدرى در جروننامه آن را به صورت متداول و ادبى «قشم» آورده كه نشان مىدهد، اين دو منظومه از دو شاعر است. | # سراينده جنگنامه كشم نام جزيره قشم را به همان صورت اصيل و محلى آن «كشم» ضبط كرده كه اين نشان مىدهد، از مردم نواحى جنوبى فارس بوده است. حال آن كه قدرى در جروننامه آن را به صورت متداول و ادبى «قشم» آورده كه نشان مىدهد، اين دو منظومه از دو شاعر است. | ||
# در جنگنامه كشم، علاوه بر اغلاطى كه ديده مىشود و از اديب و شاعرى، چون قدرى شيرازى بعيد مىنمايد، لغات و تعبيراتى بكار رفته كه خاص مردم نواحى جنوبى فارس است. علاوه بر اين دقت شاعر در بيان اماكنى كه جنگ در آنها رخ داده است و اين به عكس اشارات آشفته قدرى در جروننامه است، نشان مىدهد كه جنگنامه كشم سروده شاعرى بومى از گرمسيرات فارس است، نه قدرى شيرازى. مولانا تقىالدين محمد قدرى شيرازى، در سال 987ق. در سفرى دريايى از هند به ايران جان باخته است. لذا نمىتوان او را با شاعر منظومه جروننامه كه تا سال 1043ق. زنده بوده است، يكى دانست. | # در جنگنامه كشم، علاوه بر اغلاطى كه ديده مىشود و از اديب و شاعرى، چون قدرى شيرازى بعيد مىنمايد، لغات و تعبيراتى بكار رفته كه خاص مردم نواحى جنوبى فارس است. علاوه بر اين دقت شاعر در بيان اماكنى كه جنگ در آنها رخ داده است و اين به عكس اشارات آشفته قدرى در جروننامه است، نشان مىدهد كه جنگنامه كشم سروده شاعرى بومى از گرمسيرات فارس است، نه قدرى شيرازى. مولانا تقىالدين محمد قدرى شيرازى، در سال 987ق. در سفرى دريايى از هند به ايران جان باخته است. لذا نمىتوان او را با شاعر منظومه جروننامه كه تا سال 1043ق. زنده بوده است، يكى دانست. | ||
بررسى صحت انتساب «جرون نامه» به قدرى شيرازى | بررسى صحت انتساب «جرون نامه» به قدرى شيرازى.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/31920/1/17 مقدمه کتاب، همان]</ref> | ||
چنين انتسابى نخست توسط لوئيجى بونلى صورت گرفت و ديگران نيز به پيروى از او همين نظر را دادهاند. حقيقت امر آن است كه جنگنامه كشم سروده شاعرى ناشناس است. | چنين انتسابى نخست توسط لوئيجى بونلى صورت گرفت و ديگران نيز به پيروى از او همين نظر را دادهاند. حقيقت امر آن است كه جنگنامه كشم سروده شاعرى ناشناس است. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
== اهميت تاريخى منظومه «جروننامه» == | == اهميت تاريخى منظومه «جروننامه» == | ||
منظومه داستان جرون، اگر چه از لحاظ ادبى ارزش خاصى ندارد؛ اما با توجه به كمبود شديد منابع تاريخى، به ويژه از مورخان داخلى پيرامون تحولات سياسى - اقتصادى خليجفارس در قرن يازدهم، همزمان با پايان سيطره پرتغالىها در هرمز و آغاز ورود گسترده اروپاييان به راههاى دريايى منطقه، اين منبع منحصر و منظوم از اهميت بسزايى برخوردار مىشود. در مورد جنگهاى دريايى ايران در قرن يازدهم اطلاع ما اندك و در حد بيان رويدادها، بدون پرداختن به جزييات است. اساسا مورخان عصر صفوى چندان توجهى به حوادث و وقايع جنوب ايران از خود نشان ندادهاند و يا بهتر بگوييم، به دليل سيطره دراز مدت پرتغالىها و حكومتهاى محلى در جنوب ايران، مورخان عصر صفوى اطلاع كافى از مسائل اين منطقه نداشتهاند. از اين رو در نوشتههاى آنان كمتر اشارهاى به حيات سياسى - اجتماعى جنوب رفته است. | منظومه داستان جرون، اگر چه از لحاظ ادبى ارزش خاصى ندارد؛ اما با توجه به كمبود شديد منابع تاريخى، به ويژه از مورخان داخلى پيرامون تحولات سياسى - اقتصادى خليجفارس در قرن يازدهم، همزمان با پايان سيطره پرتغالىها در هرمز و آغاز ورود گسترده اروپاييان به راههاى دريايى منطقه، اين منبع منحصر و منظوم از اهميت بسزايى برخوردار مىشود. در مورد جنگهاى دريايى ايران در قرن يازدهم اطلاع ما اندك و در حد بيان رويدادها، بدون پرداختن به جزييات است. اساسا مورخان عصر صفوى چندان توجهى به حوادث و وقايع جنوب ايران از خود نشان ندادهاند و يا بهتر بگوييم، به دليل سيطره دراز مدت پرتغالىها و حكومتهاى محلى در جنوب ايران، مورخان عصر صفوى اطلاع كافى از مسائل اين منطقه نداشتهاند. از اين رو در نوشتههاى آنان كمتر اشارهاى به حيات سياسى - اجتماعى جنوب رفته است. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۸: | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
كتاب، مشتمل بر پاورقىها و نيز تعليقات و توضيحات مصححان، فهرست اعلام و فهرست منابع و مآخذ مىباشد. | كتاب، مشتمل بر پاورقىها و نيز تعليقات و توضيحات مصححان، فهرست اعلام و فهرست منابع و مآخذ مىباشد. | ||
==پانویس == | |||
<references /> | |||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
#مقدمه مصححان. | |||
#سخن ناشر. | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
خط ۹۱: | خط ۹۳: | ||
[[رده:شکلهای خاص ادبی (شعر)]] | [[رده:شکلهای خاص ادبی (شعر)]] | ||
[[رده:دورههای خاص ادبی]] | [[رده:دورههای خاص ادبی]] | ||
[[رده: 25 مهر الی 24 آبان(97)]] |
ویرایش