پرش به محتوا

تاريخ الشيعة في ساحل بلاد الشام الشمالي: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۳: خط ۳:
| عنوان =تاریخ الشیعة في ساحل بلاد الشام الشمالي
| عنوان =تاریخ الشیعة في ساحل بلاد الشام الشمالي
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[عثمان، هاشم]] (نويسنده)
[[عثمان، هاشم]] (نویسنده)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏239‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏2‎‏ت‎‏2
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏239‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏2‎‏ت‎‏2
خط ۲۵: خط ۲۵:


== ساختار==
== ساختار==
كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در چهار فصل تنظيم شده است.
كتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در چهار فصل تنظيم شده است.


نويسنده در ابتدا به تعريف حدود سرزمين‌هاى شام قديم و مخصوصاً ساحل بلاد شام پرداخته‌است. وى پس از بررسى اصل نامگذارى شيعه، اسمايى كه بر شيعه اطلاق گرديده را توضيح داده و سپس از نحوه ظهور و شكل‌گيرى شيعه و ادوار تاريخى كه شيعه در آن نواحى داشته سخن گفته است.
نویسنده در ابتدا به تعريف حدود سرزمين‌هاى شام قديم و مخصوصاً ساحل بلاد شام پرداخته‌است. وى پس از بررسى اصل نامگذارى شيعه، اسمايى كه بر شيعه اطلاق گرديده را توضيح داده و سپس از نحوه ظهور و شكل‌گيرى شيعه و ادوار تاريخى كه شيعه در آن نواحى داشته سخن گفته است.


== گزارش محتوا==
== گزارش محتوا==
نويسنده در مقدمه، به اين نكته اشاره نموده كه مطالعه و تحقيق پيرامون شيعه در ساحل بلاد شام، به دليل در دسترس نبودن منابع و مصادر تاريخى كافى، امر دشوارى بوده و منابع موجود، فقط به اين امر، اشاره‌اى گذرا نموده‌اند.<ref>مقدمه، ص5</ref>
نویسنده در مقدمه، به اين نكته اشاره نموده كه مطالعه و تحقيق پيرامون شيعه در ساحل بلاد شام، به دليل در دسترس نبودن منابع و مصادر تاريخى كافى، امر دشوارى بوده و منابع موجود، فقط به اين امر، اشاره‌اى گذرا نموده‌اند.<ref>مقدمه، ص5</ref>


نويسنده در فصل اول، به تعريف حدود بلاد شام قديم و مخصوصاً ساحل بلاد شام پرداخته است.<ref>متن كتاب، ص9</ref>
نویسنده در فصل اول، به تعريف حدود بلاد شام قديم و مخصوصاً ساحل بلاد شام پرداخته است.<ref>متن كتاب، ص9</ref>


بلاد شام در اقليم سوم واقع شده است كه از مشرق از شمال بلاد چين آغاز و پس از هند، سند، كابل، کرمان، سجستان، فارس، اهواز، عراق، شام، مصر، اسكندريه و... به بحر المحيط منتهى مى‌گردد. البته برخى نيز معتقدند كه در اقليم پنجم واقع گرديده است.<ref>همان</ref>
بلاد شام در اقليم سوم واقع شده است كه از مشرق از شمال بلاد چين آغاز و پس از هند، سند، كابل، کرمان، سجستان، فارس، اهواز، عراق، شام، مصر، اسكندريه و... به بحر المحيط منتهى مى‌گردد. البته برخى نيز معتقدند كه در اقليم پنجم واقع گرديده است.<ref>همان</ref>


نويسنده پيرامون سبب تسميه شام به اين نام، به اختلافى اشاره نموده است. به عقيده ابوبكر انبارى، اشتقاق اين اسم، دو وجه دارد: اينكه مآخوذ از «يد الشؤمى» باشد يا اسم بر وزن فعلى از شؤم. جماعتى از اهل لغت نيز آن را بدون همزه تلفظ كرده و آن را جمع «شامة» دانسته‌اند. برخى ديگر نيز آن را منسوب به سام بن نوح كرده‌اند.<ref>همان</ref>
نویسنده پيرامون سبب تسميه شام به اين نام، به اختلافى اشاره نموده است. به عقيده ابوبكر انبارى، اشتقاق اين اسم، دو وجه دارد: اينكه مآخوذ از «يد الشؤمى» باشد يا اسم بر وزن فعلى از شؤم. جماعتى از اهل لغت نيز آن را بدون همزه تلفظ كرده و آن را جمع «شامة» دانسته‌اند. برخى ديگر نيز آن را منسوب به سام بن نوح كرده‌اند.<ref>همان</ref>


در فصل دوم، ضمن بررسى اصل تسميه شيعه، اسمايى كه بر شيعه اطلاق گرديده توضيح داده شده است. نويسنده در توضيح واژه شيعه، از تعاريف زير استفاده كرده است: «گروهى كه بر امرى اجتماع نموده‌اند»، «هر قومى كه امر واحدى را تبعيت مى‌نمايند» و «اتباع و انصار كسى». وى در تعريف اصطلاحى اين واژه، به كسانى اشاره نموده كه قائل به امامت و خلافت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] از طريق نص و وصيت پيامبر(ص) بوده و ايشان را چه به صورت جلى و چه به صورت خفى، امام مى‌دانند و معتقدند كه امامت از اولاد ايشان خارج نشده و قائل به عصمت ايشان از كبائر و صغاير بوده و امامت را ركنى از اركان مهم دين مى‌دانند و معتقدند كه اغفال از آن و يا تفويض آن به مردم، بنا بر نص قرآن كريم، بر پيامبر(ص) جايز نيست.<ref>همان، ص17</ref>
در فصل دوم، ضمن بررسى اصل تسميه شيعه، اسمايى كه بر شيعه اطلاق گرديده توضيح داده شده است. نویسنده در توضيح واژه شيعه، از تعاريف زير استفاده كرده است: «گروهى كه بر امرى اجتماع نموده‌اند»، «هر قومى كه امر واحدى را تبعيت مى‌نمايند» و «اتباع و انصار كسى». وى در تعريف اصطلاحى اين واژه، به كسانى اشاره نموده كه قائل به امامت و خلافت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] از طريق نص و وصيت پيامبر(ص) بوده و ايشان را چه به صورت جلى و چه به صورت خفى، امام مى‌دانند و معتقدند كه امامت از اولاد ايشان خارج نشده و قائل به عصمت ايشان از كبائر و صغاير بوده و امامت را ركنى از اركان مهم دين مى‌دانند و معتقدند كه اغفال از آن و يا تفويض آن به مردم، بنا بر نص قرآن كريم، بر پيامبر(ص) جايز نيست.<ref>همان، ص17</ref>


نويسنده در ادامه اين بحث، به رواياتى از پيامبر(ص) اشاره نموده كه در آن‌ها، به لفظ شيعه تصريح شده است. از جمله: «يا على شيعه تو شيعه خدا، انصار تو انصار خدا و حزب تو حزب خداست و حزب الله رستگار مى‌باشند»، «شيعه على در قيامت رستگار مى‌باشند».<ref>همان، ص18</ref>
نویسنده در ادامه اين بحث، به رواياتى از پيامبر(ص) اشاره نموده كه در آن‌ها، به لفظ شيعه تصريح شده است. از جمله: «يا على شيعه تو شيعه خدا، انصار تو انصار خدا و حزب تو حزب خداست و حزب الله رستگار مى‌باشند»، «شيعه على در قيامت رستگار مى‌باشند».<ref>همان، ص18</ref>


در طول تاريخ، اسماء زيادى بر شيعه اطلاق گرديده است كه نويسنده در ادامه فصل دوم به بحث و بررسى آنها پرداخته است. اين اسماء عبارتند از:
در طول تاريخ، اسماء زيادى بر شيعه اطلاق گرديده است كه نویسنده در ادامه فصل دوم به بحث و بررسى آنها پرداخته است. اين اسماء عبارتند از:


#رافضه: كه به عقيده نويسنده، مشهورترين و متداول‌ترين اسمى است كه به شيعه، اطلاق گرديده است. عبدالحى بن العماد الحنبلى در آثار خود، از شیعیان به اين نام استفاده كرده است. از جمله در جايى نوشته است: «پس از استيلاى اسماعيل شاه بر ملوك عجم، مذهب الحاد و رفض تا زمان حاضر در اهل عجم رواج يافت».<ref>همان، ص21</ref>
#رافضه: كه به عقيده نویسنده، مشهورترين و متداول‌ترين اسمى است كه به شيعه، اطلاق گرديده است. عبدالحى بن العماد الحنبلى در آثار خود، از شیعیان به اين نام استفاده كرده است. از جمله در جايى نوشته است: «پس از استيلاى اسماعيل شاه بر ملوك عجم، مذهب الحاد و رفض تا زمان حاضر در اهل عجم رواج يافت».<ref>همان، ص21</ref>
#اماميه و اثنی‌عشر يه: قائلين به نصّ و تعيين و كسانى كه به وجود دوازده امام كه نه تن از ايشان، از اولاد امام حسین(ع) و اولين ايشان [[امام على(ع)]] و آخرين نفر، حضرت مهدى(عج) مى‌باشد.<ref>همان</ref>
#اماميه و اثنی‌عشر يه: قائلين به نصّ و تعيين و كسانى كه به وجود دوازده امام كه نه تن از ايشان، از اولاد امام حسین(ع) و اولين ايشان [[امام على(ع)]] و آخرين نفر، حضرت مهدى(عج) مى‌باشد.<ref>همان</ref>
#متاوله و علويه: شيخ محمدتقى فقيه نوشته است: «شيعه در جبل عامل و بعلبك از گذشته به متاوله شناخته شده و در بعضى از عصور نيز علويه ناميده شده‌اند».<ref>همان</ref>
#متاوله و علويه: شيخ محمدتقى فقيه نوشته است: «شيعه در جبل عامل و بعلبك از گذشته به متاوله شناخته شده و در بعضى از عصور نيز علويه ناميده شده‌اند».<ref>همان</ref>
#الظنيه: نويسنده علت اين تسميه را وجود شیعیان ى در طرابلس در منطقه كوه‌هاى «الضنيه» دانسته است (در نسبت ضاد قلب به ظاء گرديده است).<ref>همان، ص22</ref>
#الظنيه: نویسنده علت اين تسميه را وجود شیعیان ى در طرابلس در منطقه كوه‌هاى «الضنيه» دانسته است (در نسبت ضاد قلب به ظاء گرديده است).<ref>همان، ص22</ref>
#جعفريه: اين نام به قائلين به امامت [[امام جعفر صادق(ع)|جعفر بن محمد صادق(ع)]] اطلاق گرديده و كشّى روايت كرده است كه شيعه [[امام جعفر صادق(ع)|صادق(ع)]] در كوفه، جعفريه ناميده مى‌شوند.<ref>همان</ref>
#جعفريه: اين نام به قائلين به امامت [[امام جعفر صادق(ع)|جعفر بن محمد صادق(ع)]] اطلاق گرديده و كشّى روايت كرده است كه شيعه [[امام جعفر صادق(ع)|صادق(ع)]] در كوفه، جعفريه ناميده مى‌شوند.<ref>همان</ref>
#قزلباش: كه از جمله اسامى غيرمتداول است و فقط در سوريه و لبنان به اين اسم ناميده شده است.<ref>همان</ref>
#قزلباش: كه از جمله اسامى غيرمتداول است و فقط در سوريه و لبنان به اين اسم ناميده شده است.<ref>همان</ref>
خط ۵۳: خط ۵۳:
در فصل سوم، از نحوه ظهور و شكل‌گيرى شيعه در ساحل بلاد شام و ادوار تاريخى شيعه در آن نواحى، سخن به ميان آمده است.<ref>همان، ص23</ref>
در فصل سوم، از نحوه ظهور و شكل‌گيرى شيعه در ساحل بلاد شام و ادوار تاريخى شيعه در آن نواحى، سخن به ميان آمده است.<ref>همان، ص23</ref>


نويسنده معتقد است كه بنا بر اتفاق آراء، ابوذر غفارى كسى بود كه تشيع را در شام و جبل عامل نشر داد. بنا بر نظر نويسنده، نمى‌توان تاريخ دقيقى براى اين امر ذكر كرد اما به صورت تقريبى، مى‌توان حدس زد كه اين اتفاق، بين سال‌هاى 28 و 30ق رخ داده است، زيرا معاويه ابوذر را در سال 30ق، به سفارش عثمان، از شام به مدينه فرستاد.<ref>همان، ص25</ref>
نویسنده معتقد است كه بنا بر اتفاق آراء، ابوذر غفارى كسى بود كه تشيع را در شام و جبل عامل نشر داد. بنا بر نظر نویسنده، نمى‌توان تاريخ دقيقى براى اين امر ذكر كرد اما به صورت تقريبى، مى‌توان حدس زد كه اين اتفاق، بين سال‌هاى 28 و 30ق رخ داده است، زيرا معاويه ابوذر را در سال 30ق، به سفارش عثمان، از شام به مدينه فرستاد.<ref>همان، ص25</ref>


نويسنده در اين فصل، به جريان ابوذر غفارى و خطبه‌هايى كه وى در مسجد رسول‌الله(ص) در برملا ساختن اعمال عثمان و فضايل و مناقب [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] ايراد نمود و چگونگى تبعيد وى به شام، نزد معاويه اشاره نموده است. ابوذر در مسجد شام نيز همان سخنانى كه در مسجد پيامبر(ص) مى‌زد را تكرار نمود و با روشنگرى‌ها و سخنان خود، باعث رسوا شدن دستگاه حكومت و شيوع تشيع در آن بلاد گرديد.<ref>همان</ref>
نویسنده در اين فصل، به جريان ابوذر غفارى و خطبه‌هايى كه وى در مسجد رسول‌الله(ص) در برملا ساختن اعمال عثمان و فضايل و مناقب [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] ايراد نمود و چگونگى تبعيد وى به شام، نزد معاويه اشاره نموده است. ابوذر در مسجد شام نيز همان سخنانى كه در مسجد پيامبر(ص) مى‌زد را تكرار نمود و با روشنگرى‌ها و سخنان خود، باعث رسوا شدن دستگاه حكومت و شيوع تشيع در آن بلاد گرديد.<ref>همان</ref>


نويسنده همچنين به بررسى عواملى كه به نظر وى، علت اصلى شيوع و گسترش شيعه در ساحل بلاد شام و جبال غربى آن مى‌باشد، پرداخته است. اين عوامل عبارتند از:
نویسنده همچنين به بررسى عواملى كه به نظر وى، علت اصلى شيوع و گسترش شيعه در ساحل بلاد شام و جبال غربى آن مى‌باشد، پرداخته است. اين عوامل عبارتند از:


#كشتار و بى‌رحمى‌هاى معاويه و دستگاه حكومتى وى و حكّام پس از او نسبت به شیعیان.<ref>همان، ص28</ref>؛
#كشتار و بى‌رحمى‌هاى معاويه و دستگاه حكومتى وى و حكّام پس از او نسبت به شیعیان.<ref>همان، ص28</ref>؛
خط ۶۳: خط ۶۳:
#هجرت‌ها كه بر دو نوع داخلى و خارجى مى‌باشد: از داخل بلاد شام به سواحل و از خارج مناطق ساحلى به آن مخصوصا به‌ويژه از زمان حكومت فاطميان.<ref>همان، ص30</ref>
#هجرت‌ها كه بر دو نوع داخلى و خارجى مى‌باشد: از داخل بلاد شام به سواحل و از خارج مناطق ساحلى به آن مخصوصا به‌ويژه از زمان حكومت فاطميان.<ref>همان، ص30</ref>


نويسنده معتقد است كه ظهور شيعه به‌صورت رسمى در ساحل بلاد شام، مخصوصاً در نواحى شمالى آن، همزمان بوده است. با تأسيس امارت تنوخيه در اللاذقيه در سال 249ق/ 864م. تاريخ شيعه در اين نواحى، داراى ادوار متعددى است كه مى‌توان آن را در سه دوره زير، خلاصه نمود:
نویسنده معتقد است كه ظهور شيعه به‌صورت رسمى در ساحل بلاد شام، مخصوصاً در نواحى شمالى آن، همزمان بوده است. با تأسيس امارت تنوخيه در اللاذقيه در سال 249ق/ 864م. تاريخ شيعه در اين نواحى، داراى ادوار متعددى است كه مى‌توان آن را در سه دوره زير، خلاصه نمود:
#دوره درخشش: سال‌هاى بين 249ق تا 670ق/ 864م تا 1273م دوره درخشش شيعه در ساحل بلاد شام دانسته شده است.<ref>همان، ص33</ref>
#دوره درخشش: سال‌هاى بين 249ق تا 670ق/ 864م تا 1273م دوره درخشش شيعه در ساحل بلاد شام دانسته شده است.<ref>همان، ص33</ref>
#دوره افول و ناكامى‌هاى پى‌درپى: كه از سال 502ق آغاز و 163 سال طول كشيد.<ref>همان، ص108</ref>
#دوره افول و ناكامى‌هاى پى‌درپى: كه از سال 502ق آغاز و 163 سال طول كشيد.<ref>همان، ص108</ref>
۶۱٬۱۸۹

ویرایش