۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
==انگيزه تأليف== | ==انگيزه تأليف== | ||
از آنجايى كه كتابى مستقل در زمينه فقه اراضى تا تاريخ تأليف | از آنجايى كه كتابى مستقل در زمينه فقه اراضى تا تاريخ تأليف این كتاب وجود نداشته، نگارنده سعى كرده است در یک كتاب تمامى فروعات فقهى مربوط به فقه زمين را بررسى نمايد. | ||
==ساختار == | ==ساختار == | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده كلياتى از مسائل مربوط به اراضى و روايات وارده در | نویسنده كلياتى از مسائل مربوط به اراضى و روايات وارده در این زمينه مطرح كرده و اقسام زمينها را از لحاظ فقهى با توجه به روايات وارد شده معرفى نموده است. سپس به تفصيل در مورد اراضى موات و فروعات فقهى مربوط به آن به بحث پرداخته است. | ||
وى اراضى موات را جزء انفال دانسته و آن را اجماعى معرفى كرده و قول برخى از فقها در مورد اينكه "اگر اراضى موات مالك مشخصى داشته باشد، جزء انفال محسوب نمىشود" را نقد مىكند و ادله فقهى مبنى بر اينكه اراضى موات در حال موات نمىتواند داراى صاحب و مالك مشخص باشد و تنها در صورتى كه شخصى | وى اراضى موات را جزء انفال دانسته و آن را اجماعى معرفى كرده و قول برخى از فقها در مورد اينكه "اگر اراضى موات مالك مشخصى داشته باشد، جزء انفال محسوب نمىشود" را نقد مىكند و ادله فقهى مبنى بر اينكه اراضى موات در حال موات نمىتواند داراى صاحب و مالك مشخص باشد و تنها در صورتى كه شخصى این اراضى را احياء كند مىتواند آن را تملك نمايد، را مورد بررسى قرار مىدهد. نگارنده مناقشات مختلف علما و فقها در زمينه احياى اراضى موات و تملك آنها را نيز نقل مىنمايد و مورد ارزيابى قرار مىدهد. | ||
از نظر نویسنده قول معروف علماى فقه و قول صحيح | از نظر نویسنده قول معروف علماى فقه و قول صحيح این است كه احياى اراضى موات سبب ملكيت مىشود و مناقشه در روايات متعارض در این باب وجهى ندارد و نهايتاً بايد در اينگونه موارد قايل به تفصيل شويم. | ||
امّا در عين حال وى معتقد است كه احياى اراضى موات و در نتيجه مالك شدن آن بايد به اذن امام باشد و در صورت عدم دسترسى به امام و عدم احراز اذن او بايد از فقيه عادل يا دولت اسلامى اجازه گرفت. وى همچنين شرايط شخص احياءكننده اراضى موات را بيان كرده و اسلام را شرط اصلى احياء دانسته است؛ امّا در عين حال اظهار مىدارد قبل از تشريع مسئله انفال اگر شخص كافرى زمين مواتى را احياء نمود مالك آن محسوب مىشود. سپس نگارنده به بحث حريم چاهها، قناتها، نهرها، خانهها، روستاها و مزارع اراضى موات مىپردازد و برخى ديگر از شرايط احياى اراضى موات را با توجه به روايات و قواعد فقهى بيان مىكند و برخى ديگر از فروعات فقهى مربوط به اراضى موات را ارائه مىنمايد. | امّا در عين حال وى معتقد است كه احياى اراضى موات و در نتيجه مالك شدن آن بايد به اذن امام باشد و در صورت عدم دسترسى به امام و عدم احراز اذن او بايد از فقيه عادل يا دولت اسلامى اجازه گرفت. وى همچنين شرايط شخص احياءكننده اراضى موات را بيان كرده و اسلام را شرط اصلى احياء دانسته است؛ امّا در عين حال اظهار مىدارد قبل از تشريع مسئله انفال اگر شخص كافرى زمين مواتى را احياء نمود مالك آن محسوب مىشود. سپس نگارنده به بحث حريم چاهها، قناتها، نهرها، خانهها، روستاها و مزارع اراضى موات مىپردازد و برخى ديگر از شرايط احياى اراضى موات را با توجه به روايات و قواعد فقهى بيان مىكند و برخى ديگر از فروعات فقهى مربوط به اراضى موات را ارائه مىنمايد. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
در بخش ديگرى به بحث درباره اراضى مفتوحه عنوه يعنى زمينهايى كه در جنگ امام(ع) با كفار بدون درگيرى و خونريزى به دست مىآيد پرداخته شده و فروض مختلف مسئله از جنبه فقهى مورد تجزيه و تحليل قرار مىگيرد. | در بخش ديگرى به بحث درباره اراضى مفتوحه عنوه يعنى زمينهايى كه در جنگ امام(ع) با كفار بدون درگيرى و خونريزى به دست مىآيد پرداخته شده و فروض مختلف مسئله از جنبه فقهى مورد تجزيه و تحليل قرار مىگيرد. | ||
برخى | برخى این نوع زمين را هم از انفال دانسته و عوايد حاصل از آن را متعلق به امام معصوم(ع) و مسلمين دانسته و ادله مالكيت اراضى مفتوحه عنوه توسط امام را مورد نقد و بررسى روايى قرار مىدهد و وجوب خمس بر اراضى مفتوحه عنوه را ثابت مىكند. | ||
نگارنده ديدگاههاى فقهى فقها را مطرح كرده و شرايط و ويژگىها و احكام اراضى مفتوحه عنوه را مورد تجزيه و تحليل قرار داده است. | نگارنده ديدگاههاى فقهى فقها را مطرح كرده و شرايط و ويژگىها و احكام اراضى مفتوحه عنوه را مورد تجزيه و تحليل قرار داده است. | ||
قسم ديگرى از | قسم ديگرى از این اراضى آن مواردى مىباشد كه توسط كفار به مسلمانان اهداء مىشود در حالىكه آن شخص كافر قبل يا پس از اهداء مسلمان شود. | ||
وى آراء مختلف در | وى آراء مختلف در این زمينه و احكام فقهى این قسم از زمين را مطرح و نقدهایی بر آنها وارد مىكند. | ||
در بحث حيازت نگارنده ضمن بحث، قائل به عدم ملكيت زمين با حيازت مىشود. در همين زمينه احكام حيازت را نيز در مورد برخى از اموال بيان مىكند. | در بحث حيازت نگارنده ضمن بحث، قائل به عدم ملكيت زمين با حيازت مىشود. در همين زمينه احكام حيازت را نيز در مورد برخى از اموال بيان مىكند. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
در ادامه نگارنده تحت عنوان معادن به بحث درباره انفال بودن معادن پرداخته و احكام معادن و اختيارات امام يا ولى فقيه را در مورد معادن و ثروت حاصل از آن مورد بحث و بررسى قرار مىدهد. | در ادامه نگارنده تحت عنوان معادن به بحث درباره انفال بودن معادن پرداخته و احكام معادن و اختيارات امام يا ولى فقيه را در مورد معادن و ثروت حاصل از آن مورد بحث و بررسى قرار مىدهد. | ||
احكام مربوط به آبهاى جارى و طبيعى و استيفاى آنها و اكتشاف آن با كندن چاههاى عميق و اينكه در چه صورتى | احكام مربوط به آبهاى جارى و طبيعى و استيفاى آنها و اكتشاف آن با كندن چاههاى عميق و اينكه در چه صورتى این آب جزء انفال مىشود از مباحث پایانى كتاب است. | ||
در پایان كتاب نگارنده پنج مسئله از مسائل مربوط به اراضى را پاسخ مىدهد. | در پایان كتاب نگارنده پنج مسئله از مسائل مربوط به اراضى را پاسخ مىدهد. |
ویرایش