۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
| سال نشر = 1981 م | | سال نشر = 1981 م | ||
| کد اتوماسیون = | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE00585AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =13158 | | کتابخانۀ دیجیتال نور =13158 | ||
| کتابخوان همراه نور =00585 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۴۰: | خط ۴۱: | ||
وى اراضى موات را جزء انفال دانسته و آن را اجماعى معرفى كرده و قول برخى از فقها در مورد اينكه "اگر اراضى موات مالك مشخصى داشته باشد، جزء انفال محسوب نمىشود" را نقد مىكند و ادله فقهى مبنى بر اينكه اراضى موات در حال موات نمىتواند داراى صاحب و مالك مشخص باشد و تنها در صورتى كه شخصى این اراضى را احياء كند مىتواند آن را تملك نمايد، را مورد بررسى قرار مىدهد. نگارنده مناقشات مختلف علما و فقها در زمينه احياى اراضى موات و تملك آنها را نيز نقل مىنمايد و مورد ارزيابى قرار مىدهد. | وى اراضى موات را جزء انفال دانسته و آن را اجماعى معرفى كرده و قول برخى از فقها در مورد اينكه "اگر اراضى موات مالك مشخصى داشته باشد، جزء انفال محسوب نمىشود" را نقد مىكند و ادله فقهى مبنى بر اينكه اراضى موات در حال موات نمىتواند داراى صاحب و مالك مشخص باشد و تنها در صورتى كه شخصى این اراضى را احياء كند مىتواند آن را تملك نمايد، را مورد بررسى قرار مىدهد. نگارنده مناقشات مختلف علما و فقها در زمينه احياى اراضى موات و تملك آنها را نيز نقل مىنمايد و مورد ارزيابى قرار مىدهد. | ||
از نظر نویسنده قول معروف علماى فقه و قول صحيح این است كه احياى اراضى موات سبب ملكيت مىشود و مناقشه در روايات متعارض در این باب وجهى ندارد و | از نظر نویسنده قول معروف علماى فقه و قول صحيح این است كه احياى اراضى موات سبب ملكيت مىشود و مناقشه در روايات متعارض در این باب وجهى ندارد و نهایتاً بايد در اينگونه موارد قايل به تفصيل شويم. | ||
امّا در عين حال وى معتقد است كه احياى اراضى موات و در نتيجه مالك شدن آن بايد به اذن امام باشد و در صورت عدم دسترسى به امام و عدم احراز اذن او بايد از فقيه عادل يا دولت اسلامى اجازه گرفت. وى همچنين شرايط شخص احياءكننده اراضى موات را بيان كرده و اسلام را شرط اصلى احياء دانسته است؛ امّا در عين حال اظهار مىدارد قبل از تشريع مسئله انفال اگر شخص كافرى زمين مواتى را احياء نمود مالك آن محسوب مىشود. سپس نگارنده به بحث حريم چاهها، قناتها، نهرها، خانهها، روستاها و مزارع اراضى موات مىپردازد و برخى ديگر از شرايط احياى اراضى موات را با توجه به روايات و قواعد فقهى بيان مىكند و برخى ديگر از فروعات فقهى مربوط به اراضى موات را ارائه مىنمايد. | امّا در عين حال وى معتقد است كه احياى اراضى موات و در نتيجه مالك شدن آن بايد به اذن امام باشد و در صورت عدم دسترسى به امام و عدم احراز اذن او بايد از فقيه عادل يا دولت اسلامى اجازه گرفت. وى همچنين شرايط شخص احياءكننده اراضى موات را بيان كرده و اسلام را شرط اصلى احياء دانسته است؛ امّا در عين حال اظهار مىدارد قبل از تشريع مسئله انفال اگر شخص كافرى زمين مواتى را احياء نمود مالك آن محسوب مىشود. سپس نگارنده به بحث حريم چاهها، قناتها، نهرها، خانهها، روستاها و مزارع اراضى موات مىپردازد و برخى ديگر از شرايط احياى اراضى موات را با توجه به روايات و قواعد فقهى بيان مىكند و برخى ديگر از فروعات فقهى مربوط به اراضى موات را ارائه مىنمايد. | ||
در بخش ديگرى به بحث درباره اراضى مفتوحه عنوه يعنى | در بخش ديگرى به بحث درباره اراضى مفتوحه عنوه يعنى زمينهایى كه در جنگ امام(ع) با كفار بدون درگيرى و خونريزى به دست مىآيد پرداخته شده و فروض مختلف مسئله از جنبه فقهى مورد تجزيه و تحليل قرار مىگيرد. | ||
برخى این نوع زمين را هم از انفال دانسته و عوايد حاصل از آن را متعلق به امام معصوم(ع) و مسلمين دانسته و ادله مالكيت اراضى مفتوحه عنوه توسط امام را مورد نقد و بررسى روايى قرار مىدهد و وجوب خمس بر اراضى مفتوحه عنوه را ثابت مىكند. | برخى این نوع زمين را هم از انفال دانسته و عوايد حاصل از آن را متعلق به امام معصوم(ع) و مسلمين دانسته و ادله مالكيت اراضى مفتوحه عنوه توسط امام را مورد نقد و بررسى روايى قرار مىدهد و وجوب خمس بر اراضى مفتوحه عنوه را ثابت مىكند. |
ویرایش