۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها ==' به '==وابستهها==') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده، نخست به تفاوت «مناظره» و «جدل» و «مکابره» با یکدیگر اشاره میکند و مینویسد: هدف از مناظره دست یافتن به صواب است و راه یافتن به حقیقت موضوعی که طرفین در آن اختلاف نظر دارند. در «جدل» مقصود الزام حریف و پیروزی بر خصم است. در «مکابره»، نه دستیابی بهحق مراد است و نه الزام خصم، بلکه شهرتطلبی و لجاجت مقصود است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5</ref>. | نویسنده، نخست به تفاوت «مناظره» و «جدل» و «مکابره» با یکدیگر اشاره میکند و مینویسد: هدف از مناظره دست یافتن به صواب است و راه یافتن به حقیقت موضوعی که طرفین در آن اختلاف نظر دارند. در «جدل» مقصود الزام حریف و پیروزی بر خصم است. در «مکابره»، نه دستیابی بهحق مراد است و نه الزام خصم، بلکه شهرتطلبی و لجاجت مقصود است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5</ref>. | ||
گاهی لفظ جدل استعمال میشود و منظور از آن مناظره است همانند قول خداوند که میفرماید: '''وَ جٰادِلْهُمْ بِالتِي هِي أَحْسَنُ''' (نحل: 125). | گاهی لفظ جدل استعمال میشود و منظور از آن مناظره است همانند قول خداوند که میفرماید: '''وَ جٰادِلْهُمْ بِالتِي هِي أَحْسَنُ''' (نحل: 125). | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
[[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] در تعریف و علت پدید آمدن فن «جدل» چنین مینویسد: «جدل عبارت است از شناختن آداب مناظرهای است که میان پیروان مذاهب فقهی و جز آن روی میدهد. این فن هنگامی متداول شد که باب مناظره در رد و قبول مسائل توسعه یافت؛ چه، هریک از مناظرهکنندگان، هنگام بحث، در استدلال و پاسخ دادن، بیضابطه سخن میگفتند که برخی از این سخنان و دلایل درست و برخی نادرست بود؛ ازاینرو، پیشوایان ناگزیر شدند آداب و احکامی وضع کنند تا مناظرهکنندگان در رد و قبول، بر وفق آن ضوابط سخن گویند و از حدود آن خارج نشوند و وضع استدلالکننده و پاسخدهنده روشن گردد که چگونه به استدلال پردازد و به چه کیفیتی دست از استدلال بازدارد؛ در چه جایی اعتراض کند یا به معارضه برخیزد و کجا سکوت کند تا خصم به سخن و استدلال پردازد»<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>. | [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] در تعریف و علت پدید آمدن فن «جدل» چنین مینویسد: «جدل عبارت است از شناختن آداب مناظرهای است که میان پیروان مذاهب فقهی و جز آن روی میدهد. این فن هنگامی متداول شد که باب مناظره در رد و قبول مسائل توسعه یافت؛ چه، هریک از مناظرهکنندگان، هنگام بحث، در استدلال و پاسخ دادن، بیضابطه سخن میگفتند که برخی از این سخنان و دلایل درست و برخی نادرست بود؛ ازاینرو، پیشوایان ناگزیر شدند آداب و احکامی وضع کنند تا مناظرهکنندگان در رد و قبول، بر وفق آن ضوابط سخن گویند و از حدود آن خارج نشوند و وضع استدلالکننده و پاسخدهنده روشن گردد که چگونه به استدلال پردازد و به چه کیفیتی دست از استدلال بازدارد؛ در چه جایی اعتراض کند یا به معارضه برخیزد و کجا سکوت کند تا خصم به سخن و استدلال پردازد»<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>. | ||
جدال صورت نمیگیرد مگر اینکه در شناخت حقیقت دچار اختلاف شویم. این اختلاف به دلایل مختلفی حاصل میشود که ابهام در ذات موضوع، ابهام در موضع نزاع، اختلاف در امیال و مزاجها، تقلید کورکورانه، اختلاف در برداشتها، تعصبهای بیجا، حب جاه و ریاستطلبی، سیطره وهم و خیال و... از جمله آنهاست<ref>ر.ک: همان، ص7-10</ref>. | جدال صورت نمیگیرد مگر اینکه در شناخت حقیقت دچار اختلاف شویم. این اختلاف به دلایل مختلفی حاصل میشود که ابهام در ذات موضوع، ابهام در موضع نزاع، اختلاف در امیال و مزاجها، تقلید کورکورانه، اختلاف در برداشتها، تعصبهای بیجا، حب جاه و ریاستطلبی، سیطره وهم و خیال و... از جمله آنهاست.<ref>ر.ک: همان، ص7-10</ref>. | ||
نویسنده اقوام عرب را از لحاظ ذهنی همچون اقوام نخبه دیگر امم میداند و میگوید: با هموار شدن مسیر مباحث بسیار دقیق فلسفی در دوره عباسیان، این مباحث در میان عربها رواج پیدا کرد. هرچند معلومات پیشین آنان بسیار ساده و کم بود. در واقع آنان از هیچ علمی بهرهمند نبودند و بیشترین معلومات آنان بهخاطر تجارب شخصی و یا بهخاطر همسایگی و ارتباط تجاری با دول دیگر همچون ایران و روم حاصل شده بود<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>. | نویسنده اقوام عرب را از لحاظ ذهنی همچون اقوام نخبه دیگر امم میداند و میگوید: با هموار شدن مسیر مباحث بسیار دقیق فلسفی در دوره عباسیان، این مباحث در میان عربها رواج پیدا کرد. هرچند معلومات پیشین آنان بسیار ساده و کم بود. در واقع آنان از هیچ علمی بهرهمند نبودند و بیشترین معلومات آنان بهخاطر تجارب شخصی و یا بهخاطر همسایگی و ارتباط تجاری با دول دیگر همچون ایران و روم حاصل شده بود<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
ایشان بعد از اینکه تعدادی از ادیان و آیینهای قبل از اسلام را برمیشمرد، میگوید: گاه بین این ادیان، مناظراتی صورت میگرفته است؛ همچون جدل و مناظره بین نصاری و مشرکین، یهود با مشرکین، و جدال بین مشرکین با حنفاء<ref>ر.ک: همان، ص29-32</ref>. | ایشان بعد از اینکه تعدادی از ادیان و آیینهای قبل از اسلام را برمیشمرد، میگوید: گاه بین این ادیان، مناظراتی صورت میگرفته است؛ همچون جدل و مناظره بین نصاری و مشرکین، یهود با مشرکین، و جدال بین مشرکین با حنفاء<ref>ر.ک: همان، ص29-32</ref>. | ||
در عصر پیامبر(ص) نیز جدلهایی صورت گرفته که جدال پیامبر با مشرکین، جدال پیامبر با یهود و نصاری و... از آن جمله است<ref>ر.ک: همان، ص49-36</ref>. | در عصر پیامبر(ص) نیز جدلهایی صورت گرفته که جدال پیامبر با مشرکین، جدال پیامبر با یهود و نصاری و... از آن جمله است.<ref>ر.ک: همان، ص49-36</ref>. | ||
در منابع هیچ اصطکاکی بین پیامبر و قوم یهود درزمانی که ایشان در مکه بودند گزارش نشده است، ولی بعد از اینکه آن حضرت به مدینه مهاجرت نمودند، با توجه به اینکه ایشان مأمور به تبلیغ علنی دین اسلام بودند و شهر مدینه پایگاه مناسبی برای آن بود و طبعا پیامبر آنان را به دین اسلام دعوت کرده، بنابراین بین پیامبر و قوم یهود درگیریهای لفظی صورت گرفت که خداوند در قرآن آن موارد را ذکر فرموده است<ref>ر.ک: همان، ص40-42</ref>. | در منابع هیچ اصطکاکی بین پیامبر و قوم یهود درزمانی که ایشان در مکه بودند گزارش نشده است، ولی بعد از اینکه آن حضرت به مدینه مهاجرت نمودند، با توجه به اینکه ایشان مأمور به تبلیغ علنی دین اسلام بودند و شهر مدینه پایگاه مناسبی برای آن بود و طبعا پیامبر آنان را به دین اسلام دعوت کرده، بنابراین بین پیامبر و قوم یهود درگیریهای لفظی صورت گرفت که خداوند در قرآن آن موارد را ذکر فرموده است.<ref>ر.ک: همان، ص40-42</ref>. | ||
به علت فاصله داشتن مسیحیان از پیامبر، آنان اصطکاک کمتری با پیامبر داشتند؛ لذا آیات کمتری درباره آنان نازل شده است. از جمله آیاتی که درباره مسیحیان نازل شده است رد اعتقاد تثلیث است که در آیه 73 سوره مائده به آن اشاره شده است<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>. | به علت فاصله داشتن مسیحیان از پیامبر، آنان اصطکاک کمتری با پیامبر داشتند؛ لذا آیات کمتری درباره آنان نازل شده است. از جمله آیاتی که درباره مسیحیان نازل شده است رد اعتقاد تثلیث است که در آیه 73 سوره مائده به آن اشاره شده است.<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>. | ||
همان طور که بیان شد خداوند در قرآن با برخی از اقوام برای ارشاد آنها دست به جدل و مناظره زده است؛ مثلاًبه شیوه قیاس مضمر با مسیحیانی که معتقد بودند: چون عیسی بدون پدر به دنیا آمده، پس پسر خداست، به بحث پرداخته است (قیاس مضمر، قیاسی است که یکی از مقدمات در آن حذف میشود): '''إِن مَثَلَ عِيْسىٰ عِنْدَ اَللٰهِ كمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرٰابٍ ثُم قٰالَ لَهُ كنْ فَيكونُ''' (آلعمران: 59) (در واقع مثل عیسی نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است [که] او را از خاک آفرید، سپس بدو گفت: باش، پس وجود یافت شد). | همان طور که بیان شد خداوند در قرآن با برخی از اقوام برای ارشاد آنها دست به جدل و مناظره زده است؛ مثلاًبه شیوه قیاس مضمر با مسیحیانی که معتقد بودند: چون عیسی بدون پدر به دنیا آمده، پس پسر خداست، به بحث پرداخته است (قیاس مضمر، قیاسی است که یکی از مقدمات در آن حذف میشود): '''إِن مَثَلَ عِيْسىٰ عِنْدَ اَللٰهِ كمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرٰابٍ ثُم قٰالَ لَهُ كنْ فَيكونُ''' (آلعمران: 59) (در واقع مثل عیسی نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است [که] او را از خاک آفرید، سپس بدو گفت: باش، پس وجود یافت شد). | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
در واقع استدلال در این آیه چنین است: حضرت آدم مثل حضرت عیسی از پدر متولد نشده؛ پس اگر عیسی بدین سبب پسر خداست، آدم سزاوارتر است؛ لکن آدم به اعتراف خود شما پسر خدا نیست؛ پس عیسی نیز پسر خدا نمیباشد<ref>ر.ک: همان، ص52-53</ref>. | در واقع استدلال در این آیه چنین است: حضرت آدم مثل حضرت عیسی از پدر متولد نشده؛ پس اگر عیسی بدین سبب پسر خداست، آدم سزاوارتر است؛ لکن آدم به اعتراف خود شما پسر خدا نیست؛ پس عیسی نیز پسر خدا نمیباشد<ref>ر.ک: همان، ص52-53</ref>. | ||
قیاس خلف، قصه، برهان سبر و تقسیم و تمثیل از دیگر مواردی است که قرآن برای استدلال از آنها بهره برده است<ref>همان، ص54-60</ref>. | قیاس خلف، قصه، برهان سبر و تقسیم و تمثیل از دیگر مواردی است که قرآن برای استدلال از آنها بهره برده است.<ref>همان، ص54-60</ref>. | ||
بعد از پیامبر بین مسلمانان نیز مناظرات و جدلهایی صورت گرفت که عمده آن به سه موضوع امامت، اصول اعتقادات و فروعات دین مربوط میشد. اختلاف در امامت یکی از مسائل مهمی است که بعد از پیامبر، جامعه اسلامی به آن مبتلا شد. این اختلاف در عصر خلفا واقع شد. دراینبین، انصار مایل بودند که خلیفه را از میان خویش انتخاب کنند؛ زیرا آنان بودند که پیامبر و دینش را حمایت کردند. گروهی از مهاجرین، ابوبکر را شایسته این مقام میدانستند و گروه دیگری امامت را شایسته بنیهاشم و از بین بنیهاشم، امیرالمؤمنین علی(ع) را بهخاطر سابقه او در دین اسلام، دفاع از پیامبر، برتری علمی و فقهی او نسبت به دیگران و... برترین شخص برای خلافت و امامت میدانستند. لکن گروه وسط بر دو گروه دیگر غلبه کرده و جمهور مسلمانان (در ظاهر) از آنها تبعیت نمودند<ref>ر.ک: همان، ص73</ref>. | بعد از پیامبر بین مسلمانان نیز مناظرات و جدلهایی صورت گرفت که عمده آن به سه موضوع امامت، اصول اعتقادات و فروعات دین مربوط میشد. اختلاف در امامت یکی از مسائل مهمی است که بعد از پیامبر، جامعه اسلامی به آن مبتلا شد. این اختلاف در عصر خلفا واقع شد. دراینبین، انصار مایل بودند که خلیفه را از میان خویش انتخاب کنند؛ زیرا آنان بودند که پیامبر و دینش را حمایت کردند. گروهی از مهاجرین، ابوبکر را شایسته این مقام میدانستند و گروه دیگری امامت را شایسته بنیهاشم و از بین بنیهاشم، امیرالمؤمنین علی(ع) را بهخاطر سابقه او در دین اسلام، دفاع از پیامبر، برتری علمی و فقهی او نسبت به دیگران و... برترین شخص برای خلافت و امامت میدانستند. لکن گروه وسط بر دو گروه دیگر غلبه کرده و جمهور مسلمانان (در ظاهر) از آنها تبعیت نمودند<ref>ر.ک: همان، ص73</ref>. |
ویرایش