۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==پانویس == <references />' به '==پانویس== <references/>') |
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
'''دولة التشيع في بلاد المغرب'''، اثر نجیب زبیب، بررسی چگونگی تشکیل دولت شیعی در بلاد مغرب و بیان تاریخ آن میباشد که به زبان عربی و در دوران معاصر، نوشته شده است. | '''دولة التشيع في بلاد المغرب'''، اثر نجیب زبیب، بررسی چگونگی تشکیل دولت شیعی در بلاد مغرب و بیان تاریخ آن میباشد که به زبان عربی و در دوران معاصر، نوشته شده است. | ||
انگیزه نویسنده از تدوین این اثر، به تصویر کشیدن روند استقرار دولت اسلامی شیعی در بلاد مغرب و بحث از شرایط و موقعیت سیاسی و اجتماعی آنها بوده است<ref>ر.ک: مقدمه ناشر، ص3</ref> | انگیزه نویسنده از تدوین این اثر، به تصویر کشیدن روند استقرار دولت اسلامی شیعی در بلاد مغرب و بحث از شرایط و موقعیت سیاسی و اجتماعی آنها بوده است.<ref>ر.ک: مقدمه ناشر، ص3</ref> | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه ناشر، به اهمیت کتاب و انگیزه نویسنده اشاره گردیده<ref>ر.ک: همان</ref> و در مقدمه نویسنده، مطالبی پیرامون موضوع کتاب و شیوه تدوین آن، بیان گردیده است<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص5</ref> | در مقدمه ناشر، به اهمیت کتاب و انگیزه نویسنده اشاره گردیده<ref>ر.ک: همان</ref> و در مقدمه نویسنده، مطالبی پیرامون موضوع کتاب و شیوه تدوین آن، بیان گردیده است.<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص5</ref> | ||
در فصل اول، به اختلاف بزرگی که در امت اسلامی بر سر جانشینی پیامبر(ص) از سقیفه آغاز گردید، اشاره شده است. نویسنده در این فصل، ابتدا به ارتداد قبایل بعد از وفات پیامبر(ص) و نقش یهودیان و منافقان پرداخته و سپس، به این پرسش پاسخ داده است که آیا امکان دارد پیامبر(ص) هدایت و رشد، امت را پس از خویش رها کرده و درباره آن سکوت کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13-18</ref> | در فصل اول، به اختلاف بزرگی که در امت اسلامی بر سر جانشینی پیامبر(ص) از سقیفه آغاز گردید، اشاره شده است. نویسنده در این فصل، ابتدا به ارتداد قبایل بعد از وفات پیامبر(ص) و نقش یهودیان و منافقان پرداخته و سپس، به این پرسش پاسخ داده است که آیا امکان دارد پیامبر(ص) هدایت و رشد، امت را پس از خویش رها کرده و درباره آن سکوت کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13-18</ref> | ||
قرآن و وصیت، سبب تفرقه و انقسام مسلمین، عثمان و حزب اموی، عمال خلیفه و قبض قدرت توسط آنان، برخورد [[امام على(ع)]] با حزب اموی حاکم، تشریح سیاست [[امام على(ع)]] و رئوس مطالب آن، خشمگین شدن کسانی که از بازگشت سنت پیامبر(ص) متضرر شده بودند، نافرمانی معاویه، تأسیس دولت اموی و سقوط آن، از جمله مطالب مهمی هستند که در این فصل، به آنها پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص19-29</ref> | قرآن و وصیت، سبب تفرقه و انقسام مسلمین، عثمان و حزب اموی، عمال خلیفه و قبض قدرت توسط آنان، برخورد [[امام على(ع)]] با حزب اموی حاکم، تشریح سیاست [[امام على(ع)]] و رئوس مطالب آن، خشمگین شدن کسانی که از بازگشت سنت پیامبر(ص) متضرر شده بودند، نافرمانی معاویه، تأسیس دولت اموی و سقوط آن، از جمله مطالب مهمی هستند که در این فصل، به آنها پرداخته شده است.<ref>ر.ک: همان، ص19-29</ref> | ||
در فصل دوم، به تشریح احزاب، طبقات و قوای سیاسی موجود در نهاد حکومت اموی پرداخته شده است. این گروهها عبارتند از: | در فصل دوم، به تشریح احزاب، طبقات و قوای سیاسی موجود در نهاد حکومت اموی پرداخته شده است. این گروهها عبارتند از: | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
# طبقه عبید: که بردگان و از فقرای جامعه بوده که یا در جنگ به اسارت درآمده و یا خریداری شده بودند. این گروه، دارای هیچگونه حقی نبوده و ملک صاحبان خود محسوب شده و در کارهایی از قبیل زراعت، صناعت، ساخت و ساز و... به کار گرفته میشدند<ref>ر.ک: همان، ص35</ref> | # طبقه عبید: که بردگان و از فقرای جامعه بوده که یا در جنگ به اسارت درآمده و یا خریداری شده بودند. این گروه، دارای هیچگونه حقی نبوده و ملک صاحبان خود محسوب شده و در کارهایی از قبیل زراعت، صناعت، ساخت و ساز و... به کار گرفته میشدند<ref>ر.ک: همان، ص35</ref> | ||
در ادامه این فصل، به تضاد موجود بین این گروهها و اختلافاتی که بر سر حکومت داشتند، فعالیتهای سیاسی و اعتقادی احزاب و گروههای سیاسی در سایه حکومت اموی و چالشی که حرکتهای شیعی برای حکومت به وجود آورده بود و نیز ظهور حرکت بنیعباس، پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص35-41</ref> | در ادامه این فصل، به تضاد موجود بین این گروهها و اختلافاتی که بر سر حکومت داشتند، فعالیتهای سیاسی و اعتقادی احزاب و گروههای سیاسی در سایه حکومت اموی و چالشی که حرکتهای شیعی برای حکومت به وجود آورده بود و نیز ظهور حرکت بنیعباس، پرداخته شده است.<ref>ر.ک: همان، ص35-41</ref> | ||
در فصل سوم، فروپاشی اتحاد شیعی – عباسی و تشکیل حکومت عباسی بررسی شده است. نویسنده در این فصل، ضمن بحث از عصر و دوران [[امام جعفر صادق(ع)]]، ابتدا حرکتهای شیعه در زمان ایشان را مورد مطالعه قرار داده و سپس انتفاضات و حرکتهای بعدی و علت شکست آنها را تشریح کرده است<ref>ر.ک: همان، ص45-67</ref> | در فصل سوم، فروپاشی اتحاد شیعی – عباسی و تشکیل حکومت عباسی بررسی شده است. نویسنده در این فصل، ضمن بحث از عصر و دوران [[امام جعفر صادق(ع)]]، ابتدا حرکتهای شیعه در زمان ایشان را مورد مطالعه قرار داده و سپس انتفاضات و حرکتهای بعدی و علت شکست آنها را تشریح کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص45-67</ref> | ||
فصل چهارم، به معرفی خاندان بنیعباس اختصاص یافته است. این خاندان، به عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبر(ص) منسوب میباشند. وی یکی از تجار و بزرگان بنیهاشم بود که در جنگ بدر، به اسارت مسلمانان درآمد و اسلام آورد. نویسنده، معتقد است که وی خود ادعای خلافت نداشت و حتی در جریان سقیفه نیز شرکت نکرد و همراه [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] به دفن و تجهیز پیامبر(ص) پرداخته و حتی فرزندانش را به متابعت و پیروی از [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] سفارش نمود<ref>ر.ک: همان، ص71</ref> | فصل چهارم، به معرفی خاندان بنیعباس اختصاص یافته است. این خاندان، به عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبر(ص) منسوب میباشند. وی یکی از تجار و بزرگان بنیهاشم بود که در جنگ بدر، به اسارت مسلمانان درآمد و اسلام آورد. نویسنده، معتقد است که وی خود ادعای خلافت نداشت و حتی در جریان سقیفه نیز شرکت نکرد و همراه [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] به دفن و تجهیز پیامبر(ص) پرداخته و حتی فرزندانش را به متابعت و پیروی از [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] سفارش نمود<ref>ر.ک: همان، ص71</ref> | ||
فرزندان عباس (از جمله علی بن عبدالله بن عباس، محمد بن علی، سفاح و منصور)، رهبری دعوت عباسی بهوسیله محمد بن علی و چگونگی قیام دولت عباسی، از جمله عناوینی است که در این فصل، مطرح شده است<ref>ر.ک: همان، ص73-76</ref> | فرزندان عباس (از جمله علی بن عبدالله بن عباس، محمد بن علی، سفاح و منصور)، رهبری دعوت عباسی بهوسیله محمد بن علی و چگونگی قیام دولت عباسی، از جمله عناوینی است که در این فصل، مطرح شده است.<ref>ر.ک: همان، ص73-76</ref> | ||
در فصل پنجم، به تشریح بلاد مغرب و حدود و ثغور و سکان آن، پرداخته شده است. کشور مغرب، دارای موقعیت استراتژیک و ممتازی در قاره آفریقا بوده و مشتمل بر مجموعه بلاد شمال آفریقاست<ref>ر.ک: همان، ص87</ref> | در فصل پنجم، به تشریح بلاد مغرب و حدود و ثغور و سکان آن، پرداخته شده است. کشور مغرب، دارای موقعیت استراتژیک و ممتازی در قاره آفریقا بوده و مشتمل بر مجموعه بلاد شمال آفریقاست.<ref>ر.ک: همان، ص87</ref> | ||
در فصل ششم، جهتگیریهای شیعیان در مغرب و نحوه تشکیل دولت ادریسیه در زمان حکومت بنیعباس، تشریح شده است. نویسنده معتقد است که ادریس بن عبدالله، اولین کسی بود که دولتی شیعی را در بلاد مغرب تأسیس کرد و به مخالفت با دولت بنیعباس پرداخت، اما قبل از او نیز تشیع در آن مکان، وجود داشته است<ref>ر.ک: همان، ص100</ref> | در فصل ششم، جهتگیریهای شیعیان در مغرب و نحوه تشکیل دولت ادریسیه در زمان حکومت بنیعباس، تشریح شده است. نویسنده معتقد است که ادریس بن عبدالله، اولین کسی بود که دولتی شیعی را در بلاد مغرب تأسیس کرد و به مخالفت با دولت بنیعباس پرداخت، اما قبل از او نیز تشیع در آن مکان، وجود داشته است.<ref>ر.ک: همان، ص100</ref> | ||
رقابت و منازعات شیعیان با خوارج در بلاد مغرب، چگونگی قیام دولت ادریسیه و نامه ادریس و مظهر شیعی در آن، از جمله مطالب مهم این فصل میباشد<ref>ر.ک: همان، ص101-105</ref> | رقابت و منازعات شیعیان با خوارج در بلاد مغرب، چگونگی قیام دولت ادریسیه و نامه ادریس و مظهر شیعی در آن، از جمله مطالب مهم این فصل میباشد<ref>ر.ک: همان، ص101-105</ref> |
ویرایش