۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارسى' به 'فارسی') |
جز (جایگزینی متن - 'يك' به 'یک') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
او در حلب زاده شد و همانجا زيست و وى را تاذفى، منسوب به قريه تاذف، در نزدیکى حلب نيز گفتهاند. همچنين بنابر ادعاى خود او كه نياكانش را از بنوربيعة دانسته، ربعى نيز خوانده شده است. | او در حلب زاده شد و همانجا زيست و وى را تاذفى، منسوب به قريه تاذف، در نزدیکى حلب نيز گفتهاند. همچنين بنابر ادعاى خود او كه نياكانش را از بنوربيعة دانسته، ربعى نيز خوانده شده است. | ||
با آنكه حدود 75 کتاب نوشته و سخت مورد تمجيد بوده است، از زندگى او چيزى نمىدانيم. گویى عمر او سراسر به تأليف يا تدريس در | با آنكه حدود 75 کتاب نوشته و سخت مورد تمجيد بوده است، از زندگى او چيزى نمىدانيم. گویى عمر او سراسر به تأليف يا تدريس در یکى از مدارس حلب گذشته و از هرگونه حادثه قابل ذكر تهى بوده است. | ||
منابع موجود، حدود 100 سال بعد، به كار او پرداخته و همه به گفتارى كوتاه بسنده كردهاند. وى نظر به گستردگى شگفت مضامين کتابهايش، استادان بسيارى داشته است كه برخى را در منابع ذكر كردهاند. | منابع موجود، حدود 100 سال بعد، به كار او پرداخته و همه به گفتارى كوتاه بسنده كردهاند. وى نظر به گستردگى شگفت مضامين کتابهايش، استادان بسيارى داشته است كه برخى را در منابع ذكر كردهاند. | ||
او قرآن را نزد احمد باكزى، شرح شافيه جاربردى و شرح كافيه احمد هندى را نزد عبدالرحمان بن فخرالنساء، بخشى از صدرالشريعة در فقه حنفى را نزد ابن طاس بَصْتى، مطوّل و حواشى جرجانى بر آن را نزد احمد هندى، شرحالنّخبه [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] در مصطلحات حديث را نزد محمد بن شعبان ديروطى، کتابالنّزهة در علم حساب را نزد خناجرى، بلاغت را نزد موسى سرسولى، متن چَغْمينى در علم هيئت را نزد ولىالدين شروانى، قواعد صرف و نحو و عروض و منطق را نزد على حصكفى خوانده است.علاوه بر اين، او به تصوف نيز تمايل داشت و چنانكه خود گوید، قادرى مشرب بود. همچنين در شرح احوال عبداللطيف جامى گوید كه اين شيخ، در تكيه خسرویه، او را «تلقين ذكر» كرد و سپس | او قرآن را نزد احمد باكزى، شرح شافيه جاربردى و شرح كافيه احمد هندى را نزد عبدالرحمان بن فخرالنساء، بخشى از صدرالشريعة در فقه حنفى را نزد ابن طاس بَصْتى، مطوّل و حواشى جرجانى بر آن را نزد احمد هندى، شرحالنّخبه [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] در مصطلحات حديث را نزد محمد بن شعبان ديروطى، کتابالنّزهة در علم حساب را نزد خناجرى، بلاغت را نزد موسى سرسولى، متن چَغْمينى در علم هيئت را نزد ولىالدين شروانى، قواعد صرف و نحو و عروض و منطق را نزد على حصكفى خوانده است.علاوه بر اين، او به تصوف نيز تمايل داشت و چنانكه خود گوید، قادرى مشرب بود. همچنين در شرح احوال عبداللطيف جامى گوید كه اين شيخ، در تكيه خسرویه، او را «تلقين ذكر» كرد و سپس یک «دستورالعمل» به فارسی برای او نوشت، زيرا به سبب تدارکسفر، فرصت نوشتن آن را به عربى نداشت. آنگاه ابن حنبلى آن دستورالعمل را با اجازه شيخ به عربى ترجمه كرد و شعرهاى فارسی آن را نيز به شعر عربى برگرداند. اين رساله چون به تأييد شيخ رسيد، ميان ديگر صوفيان انتشار يافت. از اين روايت درمىيابيم كه ابن حنبلى، فارسی نيز مىدانسته و حتى با ادب و شعر فارسی آشنا بوده و از آن تأثير پذيرفته بوده است. البته هيچ اثرى به زبان فارسی از او در دست نيست و خفاجى یکى از رباعيات او را كه كاملاً هموزن رباعيات خيام است، نقل كرده و گفته است: مصرع چهارم آن از امثال عجم است. از سرگذشت او، اين را نيز مىدانيم كه در 954ق، حج گزارد و هنگام بازگشت، چندى در دمشق ماند و انبوهى از علما از محضرش كسب دانش كردند. | ||
او كارى جز تدريس و تأليف نداشته و ازاينرو شمار بسيارى از طالبان علم در خدمت او شاگردى كردهاند كه ازآنميان، علامه احمد بن ملا، مشهورتر و به استاد نزدیک تر بوده است. | او كارى جز تدريس و تأليف نداشته و ازاينرو شمار بسيارى از طالبان علم در خدمت او شاگردى كردهاند كه ازآنميان، علامه احمد بن ملا، مشهورتر و به استاد نزدیک تر بوده است. |
ویرایش