۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فاني زنوزي، محمدحسن بن عبدالرسول' به 'فانی زنوزی، محمدحسن') |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
}} | }} | ||
'''دیوان فانی خویی (موسوم به گنجالله)''' مجموعه سرودههای میرزا حسن زنوزی خویی در قالب غزل، قصیده، مخمس، رباعی، ترجیعبند، قطعه و... است. | '''دیوان فانی خویی (موسوم به گنجالله)''' مجموعه سرودههای [[فانی زنوزی، محمدحسن|میرزا حسن زنوزی خویی]] در قالب غزل، قصیده، مخمس، رباعی، ترجیعبند، قطعه و... است. | ||
کتاب توسط شهریار حسن زاده تصحیح و تحقیق شده و مقدمه آن توسط مصطفی امیری به زبان انگلیسی ترجمه گردیده است. | |||
کتاب توسط [[حسن زاده، شهريار|شهریار حسن زاده]] تصحیح و تحقیق شده و مقدمه آن توسط مصطفی امیری به زبان انگلیسی ترجمه گردیده است. | |||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب، مشتمل است بر مقدمه مدیرعامل مرکز پژوهشی میراث مکتوب، پیشگفتار شهریار | کتاب، مشتمل است بر مقدمه مدیرعامل مرکز پژوهشی میراث مکتوب، پیشگفتار [[حسن زاده، شهريار|شهریار حسنزاده]]، مقدمه مصحح و محتوای اصلی که در چند بخش ارائه گردیده است. مجموع اشعار دیوان، شامل 253 غزل، 3 ترجیعبند، یک قصیده، 19 قطعه، 53 مثنوی، یک مخمس و 96 رباعی و رویهمرفته 5564 بیت است<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه سیوشش</ref>. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
زنوزی، فقیه و ادیب بوده و به زبانهای فارسی، ترکی و عربی شعر سروده و «فانی» تخلص میکرده است. | [[فانی زنوزی، محمدحسن|زنوزی]]، فقیه و ادیب بوده و به زبانهای فارسی، ترکی و عربی شعر سروده و «فانی» تخلص میکرده است. | ||
این دیوان که آن را گنجالله نام نهادهاند، چنین آغاز میشود: | این دیوان که آن را گنجالله نام نهادهاند، چنین آغاز میشود: | ||
'''ای ذات تو ز ادراک خیالات مبرا وز وهم و خرد فهم کمالات تو اعلا''' | '''ای ذات تو ز ادراک خیالات مبرا وز وهم و خرد فهم کمالات تو اعلا''' | ||
'''مرآت عدم گشت به رویت چو مقابل یک جلوه نمودی و جهان گشت هویدا''' | '''مرآت عدم گشت به رویت چو مقابل یک جلوه نمودی و جهان گشت هویدا''' | ||
طبع آرایشگر و باریکاندیش میرزا حسن در آرایش کلمات و احساس بخشیدن به واژهها و مهارت وی در بههمپیوستن آنها، کاخ سخنی به وجود آورده که در اوج جلال و حد کمال در باغ بدیع سخن از تابش آفتاب و گزند باد و باران در امان خواهد ماند<ref>ر.ک: همان</ref>. | طبع آرایشگر و باریکاندیش میرزا حسن در آرایش کلمات و احساس بخشیدن به واژهها و مهارت وی در بههمپیوستن آنها، کاخ سخنی به وجود آورده که در اوج جلال و حد کمال در باغ بدیع سخن از تابش آفتاب و گزند باد و باران در امان خواهد ماند<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
بسیاری از غزلهای فانی در پرتو حالات روحی از کشف و سیر معنوی الهام گرفته و به آنها مفاهیم افلاکی بخشیده است؛ زیرا این اندیشه بلند عرفانی گاه از محدوده جهان خاکی فراتر میرود. | بسیاری از غزلهای [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] در پرتو حالات روحی از کشف و سیر معنوی الهام گرفته و به آنها مفاهیم افلاکی بخشیده است؛ زیرا این اندیشه بلند عرفانی گاه از محدوده جهان خاکی فراتر میرود. | ||
اشعار فانی خویی گلنوای دلاویز و گلبانگ شورانگیزی است که از یک دل پاک سوخته و دردمند بیرون میآید. این عالم قرن سیزدهم روح عاشقپیشه خویش را تا پایان زندگی به دست مایه عشق، در سرای سپنجی، آیینه تمامنمای صنع و تجلیات معشوق و معبود خود گردانیده و با صدهزار دیده تماشا نموده است. | |||
شعر شگفتیساز این شاعر، نهاد آرمانگرایی در نقشبند وجودی است که خود هم فقیه و هم شاعر است و چون قاضی ارجانی و ابوحنیفه اسکافی اجتماع دو جنبه روحانی و شاعری در وجود وی میباشد و نتیجهاش آزادگی و وارستگی است. باید گفت صفا و پاکی و همچنین شیرینترین موضوعات شعری در جنبههای ظاهری و معنوی بر تار و پود این دیوان سایه انداخته است که نشانههای آن را در سخن عشق و وجود عاشقانه میرزا حسن زنوزی خویی میتوان یافت و لمس کرد: | اشعار [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]] گلنوای دلاویز و گلبانگ شورانگیزی است که از یک دل پاک سوخته و دردمند بیرون میآید. این عالم قرن سیزدهم روح عاشقپیشه خویش را تا پایان زندگی به دست مایه عشق، در سرای سپنجی، آیینه تمامنمای صنع و تجلیات معشوق و معبود خود گردانیده و با صدهزار دیده تماشا نموده است. | ||
شعر شگفتیساز این شاعر، نهاد آرمانگرایی در نقشبند وجودی است که خود هم فقیه و هم شاعر است و چون قاضی ارجانی و ابوحنیفه اسکافی اجتماع دو جنبه روحانی و شاعری در وجود وی میباشد و نتیجهاش آزادگی و وارستگی است. باید گفت صفا و پاکی و همچنین شیرینترین موضوعات شعری در جنبههای ظاهری و معنوی بر تار و پود این دیوان سایه انداخته است که نشانههای آن را در سخن عشق و وجود عاشقانه [[فانی زنوزی، محمدحسن|میرزا حسن زنوزی خویی]] میتوان یافت و لمس کرد: | |||
'''دلنشان شد سخنم تا تو قبولش کردی آری آری سخن عشق نشانی دارد'''<ref>ر.ک: همان، صفحه سیوهفت – سیونه</ref>. | '''دلنشان شد سخنم تا تو قبولش کردی آری آری سخن عشق نشانی دارد'''<ref>ر.ک: همان، صفحه سیوهفت – سیونه</ref>. | ||
هنر والای شعر فانی که احساسات و عواطف درونی را به گفتار درمیآورد، مبیّن غمها و شادیها و سایر بازتابهای روانی در قالب و اشعار است که با دمیدن شور عرفانی، دنیای دیگری را در زاویه نگاه خود خلق میکند و با برداشتی از «خلافآمد عادت» و بهرهگیری از مظاهر ناهمگون، دنیای درونی خود را در ایمان و اعتقاد و درک از واقعیتها و رسالت خلقت درمیآمیزد و از دهلیز ظاهر به شبستان انس خیمه میزند. اشعار و رسایل ارغنون در دیوان فانی نمود و عرصه چنین اندیشه باریک و مایه شاعری اوست: | هنر والای شعر [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] که احساسات و عواطف درونی را به گفتار درمیآورد، مبیّن غمها و شادیها و سایر بازتابهای روانی در قالب و اشعار است که با دمیدن شور عرفانی، دنیای دیگری را در زاویه نگاه خود خلق میکند و با برداشتی از «خلافآمد عادت» و بهرهگیری از مظاهر ناهمگون، دنیای درونی خود را در ایمان و اعتقاد و درک از واقعیتها و رسالت خلقت درمیآمیزد و از دهلیز ظاهر به شبستان انس خیمه میزند. اشعار و رسایل ارغنون در دیوان فانی نمود و عرصه چنین اندیشه باریک و مایه شاعری اوست: | ||
'''چیست درویشی ز خود وارستگی از خودی رستن به حق پیوستگی''' | '''چیست درویشی ز خود وارستگی از خودی رستن به حق پیوستگی''' | ||
'''وارهیدن از وجود خویشتن وز غم بود و نبود خویشتن''' | '''وارهیدن از وجود خویشتن وز غم بود و نبود خویشتن''' | ||
در دیوان فانی خویی یازده حکایت با بنمایه کهن، بهمانند بوستان سعدی و کلیله و دمنه و مثنوی مولانا دیده میشود. حکایات فیل و نهانخانه تاریک، لیلی و مجنون، شکایت پشه از باد در درگاه سلیمان(ع)، علل تفاوت خلقت انسان، طواف کعبه دل و ماهی و دریا از حکایتهای عرفانی دیوان این شاعر فقیه است که با پرورش متن بهصورت عرفان شهودی، به تقویت اندیشه و افکار خداجویانه پرداخته و ناپایداری دنیا و ضعف انسان و عظمت پرودگار را با روح معنوی متذکر گردیده است؛ چنانکه در حکایت فیل میگوید: | |||
در دیوان [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]] یازده حکایت با بنمایه کهن، بهمانند بوستان سعدی و کلیله و دمنه و مثنوی مولانا دیده میشود. حکایات فیل و نهانخانه تاریک، لیلی و مجنون، شکایت پشه از باد در درگاه سلیمان(ع)، علل تفاوت خلقت انسان، طواف کعبه دل و ماهی و دریا از حکایتهای عرفانی دیوان این شاعر فقیه است که با پرورش متن بهصورت عرفان شهودی، به تقویت اندیشه و افکار خداجویانه پرداخته و ناپایداری دنیا و ضعف انسان و عظمت پرودگار را با روح معنوی متذکر گردیده است؛ چنانکه در حکایت فیل میگوید: | |||
'''ز هندستان یکی آورد فیلی ز مردم خاست هر سو قال و قیلی''' | '''ز هندستان یکی آورد فیلی ز مردم خاست هر سو قال و قیلی''' | ||
'''به جستجوی رو هر سو نهادند نشان در خانه تاریک دادند''' | '''به جستجوی رو هر سو نهادند نشان در خانه تاریک دادند''' | ||
'''به عضوی هر یکی دستی نهادند نشان هریک بهقدر دیده دادند'''<ref>ر.ک: همان، صفحه سیونه – چهلودو</ref>. | '''به عضوی هر یکی دستی نهادند نشان هریک بهقدر دیده دادند'''<ref>ر.ک: همان، صفحه سیونه – چهلودو</ref>. | ||
حکایت مجنون و لیلی و دلدادگی آنان در دیوان میرزا حسن، مبیّن دیدگاه عرفانی شاعر در چشمدوزی از دنیا و عقبی میباشد که در ورای آن دو شور عشق معشوق را به سر دارد: | حکایت مجنون و لیلی و دلدادگی آنان در دیوان میرزا حسن، مبیّن دیدگاه عرفانی شاعر در چشمدوزی از دنیا و عقبی میباشد که در ورای آن دو شور عشق معشوق را به سر دارد: | ||
'''شنیدستم که مجنون دلافکار چو شد در عشق لیلی کارش از کار''' | '''شنیدستم که مجنون دلافکار چو شد در عشق لیلی کارش از کار''' | ||
'''غم عشقش چنان در دل وطن کرد که بیزارش ز جان خویشتن کرد''' | '''غم عشقش چنان در دل وطن کرد که بیزارش ز جان خویشتن کرد''' | ||
'''به هامون روز و شب حیران همی گشت به پای شوق سرگردان همی گشت''' | '''به هامون روز و شب حیران همی گشت به پای شوق سرگردان همی گشت''' | ||
در حکایات فانی | |||
محسوسترین ویژگی زبان فانی عرفانی بودن آن است؛ چنانکه غزل یا قطعه و مثنوی و حکایتی نمیتوان یافت که از رنگ و لعاب اندیشه عرفانی خالی و عاری باشد. ریزش رشحات معانی بلند عرفانی که از وسعت دنیای ایمان و آگاهی او سرچشمه میگیرد با توسل به تصویرسازیهای بدیع و تشبیهات محسوس و ریختن مضمونهای بکر در قالب تعبیرهای تازه عرفان و معنویت سبک گفتاری وی را نشان میدهد. | در حکایات [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]]، بهمناسبت هر موضوعی که زمینه اصلی آن را عرفان تشکیل میدهد، حاصل عمر و تجارب پنجاهوسه سال زندگی و سیر و سفر و نشست و برخاست با مردم گوناگون، بهخصوص عالمان علم و دین و استماع سخن جانسوختگان و قدرت قوی تحلیل داستانهای متون ادب فارسی و برداشت تازه از آنها بهوضوح مشهود است تا چون پیری آگاه، راهی روشن در سر راه سالکان و مریدان و انسانهای صادق قرار دهد و به رسالت خود عمل نماید. | ||
پایبندی فانی به شریعت با مناعت و آزادگی و بلندی روح و زیبایی و وارستگی همراه است و این همراهی و همگامی در اعتقاد محض به ذات حضرت باری تعالی، تفسیر تجلی صفات آن خورشید عالمتاب در مظاهر طبیعی، عشق و دلباختگی به خداوند، رجا به هدایت و جذبه، بدرقه و مشایعت علم الیقین تا عین و حق الیقین و همینطور نگرش بلند عارفانه به جایگاه آسمانی، بهشتی و عاشق بودن انسان به عشق لایزال، منصفانه راه خلود را در گذر از هفت شهر عشق مینمایاند. | |||
محسوسترین ویژگی زبان [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] عرفانی بودن آن است؛ چنانکه غزل یا قطعه و مثنوی و حکایتی نمیتوان یافت که از رنگ و لعاب اندیشه عرفانی خالی و عاری باشد. ریزش رشحات معانی بلند عرفانی که از وسعت دنیای ایمان و آگاهی او سرچشمه میگیرد با توسل به تصویرسازیهای بدیع و تشبیهات محسوس و ریختن مضمونهای بکر در قالب تعبیرهای تازه عرفان و معنویت سبک گفتاری وی را نشان میدهد. | |||
پایبندی [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] به شریعت با مناعت و آزادگی و بلندی روح و زیبایی و وارستگی همراه است و این همراهی و همگامی در اعتقاد محض به ذات حضرت باری تعالی، تفسیر تجلی صفات آن خورشید عالمتاب در مظاهر طبیعی، عشق و دلباختگی به خداوند، رجا به هدایت و جذبه، بدرقه و مشایعت علم الیقین تا عین و حق الیقین و همینطور نگرش بلند عارفانه به جایگاه آسمانی، بهشتی و عاشق بودن انسان به عشق لایزال، منصفانه راه خلود را در گذر از هفت شهر عشق مینمایاند. | |||
'''ای یار شکردهان عطا کن از شکر خود نبات ما را''' | '''ای یار شکردهان عطا کن از شکر خود نبات ما را''' | ||
'''سرچشمه زندگی لب توست زان چشمه بده حیات ما را'''<ref>ر.ک: همان، صفحه چهلودو – چهلوچهار</ref>. | '''سرچشمه زندگی لب توست زان چشمه بده حیات ما را'''<ref>ر.ک: همان، صفحه چهلودو – چهلوچهار</ref>. | ||
آشنایی کامل و عمیق فانی با رموز و اصطلاحات عرفانی و طرز استدراک و کیفیت انتزاع و دخل و تصرف ذهنی، که باید آن را مکتب فانی نامید، نگاه ژرف او را در ورای ظاهر مسائل و معانی لغات آشکار میسازد: | آشنایی کامل و عمیق [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] با رموز و اصطلاحات عرفانی و طرز استدراک و کیفیت انتزاع و دخل و تصرف ذهنی، که باید آن را مکتب [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]] نامید، نگاه ژرف او را در ورای ظاهر مسائل و معانی لغات آشکار میسازد: | ||
'''برو زاهد تو دانی زهد و طامات من و رسوایی کوی خرابات''' | '''برو زاهد تو دانی زهد و طامات من و رسوایی کوی خرابات''' | ||
'''برو ای شیخ بر من جلوه مفروش که من بیزارم از کشف و کرامات''' | '''برو ای شیخ بر من جلوه مفروش که من بیزارم از کشف و کرامات''' | ||
'''نگشت از خانقاهم هیچ حاصل عبث شد روزگارم صرف طاعات''' | '''نگشت از خانقاهم هیچ حاصل عبث شد روزگارم صرف طاعات''' | ||
اعتقادات و باورداشتهای دینی میرزا حسن زنوزی خویی با جلوه زرین عرفان آن در دوستداری حضرت علی(ع) ریشه دوانیده است و چون مریدی حیران در تماشای نورانیت آن قاف عشق به انتظار فیض نشسته و معتکف گشته است. فانی خویی با ایمان راسخ، علی(ع) را دستپرورده دامان حضرت محمد(ص) دانسته و او را علم و معرفتآموز مکتب آسمانی پیامبر خدا معرفی میکند؛ پیامبری که چون کوهساری چشمههای علم ازلی خویش را به سرزمین وجودی علی(ع) جاری و ساری ساخته و جانشین خود کرده است: | |||
اعتقادات و باورداشتهای دینی [[فانی زنوزی، محمدحسن|میرزا حسن زنوزی خویی]] با جلوه زرین عرفان آن در دوستداری [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] ریشه دوانیده است و چون مریدی حیران در تماشای نورانیت آن قاف عشق به انتظار فیض نشسته و معتکف گشته است. [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]] با ایمان راسخ، [[امام على(ع)|علی(ع)]] را دستپرورده دامان حضرت محمد(ص) دانسته و او را علم و معرفتآموز مکتب آسمانی پیامبر خدا معرفی میکند؛ پیامبری که چون کوهساری چشمههای علم ازلی خویش را به سرزمین وجودی [[امام على(ع)|علی(ع)]] جاری و ساری ساخته و جانشین خود کرده است: | |||
'''مرتضی آن جانشین مصطفی آن ولی خاص درگاه خدا''' | '''مرتضی آن جانشین مصطفی آن ولی خاص درگاه خدا''' | ||
'''بود یک پای شریفش در رکاب پای دیگر در مقام کبریا''' | '''بود یک پای شریفش در رکاب پای دیگر در مقام کبریا''' | ||
شخصیت حقیقی امام علی(ع) در زبان شعر فانی شکوه زیباییها و فخامت ایستادگیها در سختیهاست. | |||
شخصیت حقیقی [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] در زبان شعر فانی شکوه زیباییها و فخامت ایستادگیها در سختیهاست. [[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی]]، [[امام على(ع)|علی(ع)]] را سر معراج میداند و میگوید: او در مقام جمع الجمع است که کرانهها را درمینوردد و از قید زمان و زمین آزاد میشود. | |||
'''ختم میفرمود قرآن مجید در زمان از ابتدا تا انتها''' | '''ختم میفرمود قرآن مجید در زمان از ابتدا تا انتها''' | ||
'''سر معراج نبی گردد عیان اولیا را در فنا و در بقا''' | '''سر معراج نبی گردد عیان اولیا را در فنا و در بقا''' | ||
'''در مقام جمع چون فرقی نماند تیغ إلا زد علی بر فرق لا''' | '''در مقام جمع چون فرقی نماند تیغ إلا زد علی بر فرق لا''' | ||
فانی | |||
[[فانی زنوزی، محمدحسن|فانی خویی]]، [[امام على(ع)|علی(ع)]] را محرم اسرار الهی و قافلهسالار سیر الی الله مینامد و او را پاسخی برای هر سؤال میبیند. دنیای اندیشه فانی چلچراغی زیبا از صفات جمالی و باطنی [[امام على(ع)|علی(ع)]] در شجاعت، ولایت، عزت، علم، شرف، عظمت، کرامت و عدالت به تصویر میکشد و او را گوهر دردانه فلک در بحر نجف مییابد. عشق و علاقه قلبی میرزا حسن به [[امام على(ع)|علی(ع)]] پایانپذیر نیست و در یک ترجیعبند زیباترین و دلنوازترین نجوای شاعرانه از عشق ولایی را به تصویر کشیده است: | |||
'''یا علی سر کاینات تویی ذات را مظهر صفات تویی''' | '''یا علی سر کاینات تویی ذات را مظهر صفات تویی''' | ||
'''دو جهان روشن از جمال تو شد نور حقی صفات و ذات تویی'''<ref>ر.ک: همان، صفحه چهلوپنج – چهلونه</ref>. | '''دو جهان روشن از جمال تو شد نور حقی صفات و ذات تویی'''<ref>ر.ک: همان، صفحه چهلوپنج – چهلونه</ref>. | ||
ویرایش