پرش به محتوا

تذکره شعرای یزد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - 'فارسى' به 'فارسی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۴۶: خط ۴۶:
#:{{ب|''خون مى‌چكدم به‌جاى آب از ديده''|2=''كار من و دل هست خراب از ديده''}}
#:{{ب|''خون مى‌چكدم به‌جاى آب از ديده''|2=''كار من و دل هست خراب از ديده''}}
#:{{ب|''برخیز و بيا كه تا تو رفتى رفته است''|2=''رنگ از رخ و صبر از دل و خواب ازديده''}}{{پایان شعر}}
#:{{ب|''برخیز و بيا كه تا تو رفتى رفته است''|2=''رنگ از رخ و صبر از دل و خواب ازديده''}}{{پایان شعر}}
#در دوره صفويه سبک شعر فارسی تغيير حاصل كرده و شيوه تازه‌اى در غزل فارسی پديد آمد كه مى‌توان آن را شيوه بيان حال و يا جزئى‌گويى ناميد. تذكره‌نويسان اين طرز تازه را كه حد فاصلى است بين سبک عراقى و هندى به نام‌هاى مختلف ذكر كرده‌اند از جمله واقعه‌گويى. ويژگى‌هاى اين سبک را مى‌توان در نكته‌سنجى و خيال‌پرورى و مضمون‌آفرينى و سادگى زبان خلاصه كرد كه به‌تدريج به پيچيدگى و باريك‌انديشى و خيال‌بافى گرايش مى‌كند و سبک هندى را به وجود مى‌آورد. در اين دوره لغات عاميانه هم به آن افزوده مى‌شود؛ ازاين‌رو شعر وحشى پر است از اين‌گونه اصطلاحات و تعبيرات.
#در دوره صفويه سبک شعر فارسی تغيير حاصل كرده و شيوه تازه‌اى در غزل فارسی پديد آمد كه مى‌توان آن را شيوه بيان حال و يا جزئى‌گويى ناميد. تذكره‌نويسان اين طرز تازه را كه حد فاصلى است بين سبک عراقى و هندى به نام‌هاى مختلف ذكر كرده‌اند از جمله واقعه‌گويى. ويژگى‌هاى اين سبک را مى‌توان در نكته‌سنجى و خيال‌پرورى و مضمون‌آفرينى و سادگى زبان خلاصه كرد كه به‌تدريج به پيچيدگى و باريك‌انديشى و خيال‌بافى گرايش مى‌كند و سبک هندى را به وجود مى‌آورد. در اين دوره لغات عاميانه هم به آن افزوده مى‌شود؛ ازاين‌رو شعر وحشى پر است از اين‌گونه اصطلاحات و تعبيرات.
#:جزئى‌گويى و تازه‌جويى، باريك‌انديشى و ايراد مضامين پيچيده در شعر و تمايل گويندگان به صنايع شعرى و تكلفات، بيشتر شد و همين عوامل مختصات سبک معمول اين عصر كه به سبک هندى مشهور است بشمار مى‌رود.<ref>ر.ک: همان، ص29</ref>
#:جزئى‌گويى و تازه‌جويى، باريك‌انديشى و ايراد مضامين پيچيده در شعر و تمايل گويندگان به صنايع شعرى و تكلفات، بيشتر شد و همين عوامل مختصات سبک معمول اين عصر كه به سبک هندى مشهور است بشمار مى‌رود.<ref>ر.ک: همان، ص29</ref>
#:يكى از شاعران اين دوره وحشى بافقى است كه از جمله چنين سروده است:{{شعر}}{{ب|''تا مقصد عشاق ره دور و دراز است''|2=''يك منزل از آن باديه عشق مجاز است''}}{{ب|''در عشق اگر باديه چند كنى طى''|2=''دانى كه در اين ره چه نشيب و چه فراز است''}}{{ب|''صد بوالعجبى هست همه لازمه عشق''|2=''از جمله يكى قصه محمود و اياز است''}}{{ب|''عشق است كه سر در قدم ناز نهاد است''|2=''حسن است كه مى‌گردد و جوياى نياز است''}}{{ب|''اين نوع عجب نيست كه كبك دَرِيَش را''|2=''رنگينى منقار ز خون دل باز است''}}{{ب|''اين مهره مومى كه دل ماست چه بايد''|2=''با برق جنون كآتش ياقوت‌گداز است''}}{{ب|''وحشى تو برون نامده از سعى كم خويش''|2=''ورنه دَرِ اين خانه به روى همه باز است''}}{{پایان شعر}}.<ref>ر.ک: همان، ص41-42</ref>
#:يكى از شاعران اين دوره وحشى بافقى است كه از جمله چنين سروده است:{{شعر}}{{ب|''تا مقصد عشاق ره دور و دراز است''|2=''يك منزل از آن باديه عشق مجاز است''}}{{ب|''در عشق اگر باديه چند كنى طى''|2=''دانى كه در اين ره چه نشيب و چه فراز است''}}{{ب|''صد بوالعجبى هست همه لازمه عشق''|2=''از جمله يكى قصه محمود و اياز است''}}{{ب|''عشق است كه سر در قدم ناز نهاد است''|2=''حسن است كه مى‌گردد و جوياى نياز است''}}{{ب|''اين نوع عجب نيست كه كبك دَرِيَش را''|2=''رنگينى منقار ز خون دل باز است''}}{{ب|''اين مهره مومى كه دل ماست چه بايد''|2=''با برق جنون كآتش ياقوت‌گداز است''}}{{ب|''وحشى تو برون نامده از سعى كم خويش''|2=''ورنه دَرِ اين خانه به روى همه باز است''}}{{پایان شعر}}.<ref>ر.ک: همان، ص41-42</ref>


#شعر معاصر از نظر وحدت و يكپارچگى مانند ادوار گذشته نيست؛ يعنى امروز برخلاف قديم سبک واحدى نداريم و فى‌المثل نمى‌توانيم سبک ى به نام سبک شعر معاصر داشته باشيم؛ زيرا ادب زمان ما پر است از تنوعات و گوناگونى‌ها. از يك طرف كهن‌قالب‌ترين غزليات سنت‌گرا را داريم و از طرف ديگر نوترين اشعار غرب‌زده را كه هيچ مشابهتى با هم ندارند. تنها مسئله مشترك بين شيوه‌ها و سبک ‌هاى گوناگون امروز زبان امروز است كه نسبتا داراى يكپارچگى است و خاص اين روزگار است و.<ref>ر.ک: همان، ص199</ref>
#شعر معاصر از نظر وحدت و يكپارچگى مانند ادوار گذشته نيست؛ يعنى امروز برخلاف قديم سبک واحدى نداريم و فى‌المثل نمى‌توانيم سبک ى به نام سبک شعر معاصر داشته باشيم؛ زيرا ادب زمان ما پر است از تنوعات و گوناگونى‌ها. از يك طرف كهن‌قالب‌ترين غزليات سنت‌گرا را داريم و از طرف ديگر نوترين اشعار غرب‌زده را كه هيچ مشابهتى با هم ندارند. تنها مسئله مشترك بين شيوه‌ها و سبک ‌هاى گوناگون امروز زبان امروز است كه نسبتا داراى يكپارچگى است و خاص اين روزگار است و.<ref>ر.ک: همان، ص199</ref>
#:يكى از شاعران اين دوره، عبارت است از: خانم نسرين وافى، فرزند حبيب‌اللّه و متخلّص به «نوا»، كه در شهريور 1353ش ديده به جهان گشوده... و اشعار او بيشتر به سبک شعر نيمايى و كلاسيك است. از اشعار اوست:{{شعر}}
#:يكى از شاعران اين دوره، عبارت است از: خانم نسرين وافى، فرزند حبيب‌اللّه و متخلّص به «نوا»، كه در شهريور 1353ش ديده به جهان گشوده... و اشعار او بيشتر به سبک شعر نيمايى و كلاسيك است. از اشعار اوست:{{شعر}}
#:{{ب|''پنجره بى‌قرار تو، كوچه در انتظار تو''|2=''بيا بيا نسيم جان، مرغ دلم هَزار تو''}}
#:{{ب|''پنجره بى‌قرار تو، كوچه در انتظار تو''|2=''بيا بيا نسيم جان، مرغ دلم هَزار تو''}}
#:{{ب|''خيال بودنت شده بهار خاطرم ولى''|2=''اين دل برگ‌ريز من، گر بشود نثار تو''}}
#:{{ب|''خيال بودنت شده بهار خاطرم ولى''|2=''اين دل برگ‌ريز من، گر بشود نثار تو''}}
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش