۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - 'فارسى' به 'فارسی') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
}} | }} | ||
'''احوال و آثار محمد بن جرير طبرى ''' تأليف على اكبر شهابى به زبان | '''احوال و آثار محمد بن جرير طبرى ''' تأليف على اكبر شهابى به زبان فارسی كه در سال 1314ه-.ش به رشته تحرير در آمده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
[[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] به خاطر صحت و اتقان مطالب، در تمامى قرون اسلامى مورد استفاده مورخان بوده و مشتمل بر اخبار، حوادث پادشاهان، پيامبران سلف و وقايع ايام میباشد، در حوادث قبل از اسلام شرح مبسوطى دربار سلسله پادشاهان ايرانى از ابتداى تاريخ ايران با ذكر تاريخ و نام هريك از پادشاهان گرد آورى شده است. وى تا حوادث سال 294 را برای شاگردان و اصحابش تدريس و به آنان اجازه نقل داده است. | [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] به خاطر صحت و اتقان مطالب، در تمامى قرون اسلامى مورد استفاده مورخان بوده و مشتمل بر اخبار، حوادث پادشاهان، پيامبران سلف و وقايع ايام میباشد، در حوادث قبل از اسلام شرح مبسوطى دربار سلسله پادشاهان ايرانى از ابتداى تاريخ ايران با ذكر تاريخ و نام هريك از پادشاهان گرد آورى شده است. وى تا حوادث سال 294 را برای شاگردان و اصحابش تدريس و به آنان اجازه نقل داده است. | ||
[[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] داراى مجلدات بسيارى بوده و مختصرى از آن به دست ما رسيده است. به عقيده مسعودى «کتاب دارى محسّنات زيادى برای پژوهندگان تاريخ و مؤلفش از فقها و پرهيزكاران زمان خود بوده است» تا جايى كه دانشمندان اروپايى اهتمام به انتشار و استفاده از [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] داشتهاند. ترجمه | [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] داراى مجلدات بسيارى بوده و مختصرى از آن به دست ما رسيده است. به عقيده مسعودى «کتاب دارى محسّنات زيادى برای پژوهندگان تاريخ و مؤلفش از فقها و پرهيزكاران زمان خود بوده است» تا جايى كه دانشمندان اروپايى اهتمام به انتشار و استفاده از [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] داشتهاند. ترجمه فارسیاى از آن توسط ابوعلى بلعمى موجود مىباشد البته ايشان گاهى خارج از مطالب کتاب، اخبار و تأویلات فلسفى و... به آن اضافه كردهاند. | ||
در جزء دوّم [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] بيشتر از پادشاهان ايرانى بحث شده از جمله مروزان فرمانده ايرانى و خسرو پرویز و انوشيروان. سپس مؤلف به معرفى «تفسير بزرگ» طبرى و گفتار بزرگان پيرامون آن پرداخته و مىفرمايد: طبرى در کتاب تفسيرش، بعد از حمد الهى، شرحى دربار اختصاصات و مزاياى قرآن مجيد، بلاغت، فصاحت و إعجاز آن داده و پس از آن شرحى به عنوان مقدمه در تفسير قرآن، انواع و اقسام تأویل و آنچه بر ما معلوم است و آنچه دربار جواز و منع تفسير وارد شد و نيز درباره كلام منسوب به حضرت نبى6 كه در «قرآن به هفت حرف نازل گشته» و در خصوص اينكه به چه زبانى نازل شده و رد بر كسى كه گفته است در قرآن كلام غير عربى وجود دارد و مطالب و كليات ديگرى ايراد كرده است. | در جزء دوّم [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] بيشتر از پادشاهان ايرانى بحث شده از جمله مروزان فرمانده ايرانى و خسرو پرویز و انوشيروان. سپس مؤلف به معرفى «تفسير بزرگ» طبرى و گفتار بزرگان پيرامون آن پرداخته و مىفرمايد: طبرى در کتاب تفسيرش، بعد از حمد الهى، شرحى دربار اختصاصات و مزاياى قرآن مجيد، بلاغت، فصاحت و إعجاز آن داده و پس از آن شرحى به عنوان مقدمه در تفسير قرآن، انواع و اقسام تأویل و آنچه بر ما معلوم است و آنچه دربار جواز و منع تفسير وارد شد و نيز درباره كلام منسوب به حضرت نبى6 كه در «قرآن به هفت حرف نازل گشته» و در خصوص اينكه به چه زبانى نازل شده و رد بر كسى كه گفته است در قرآن كلام غير عربى وجود دارد و مطالب و كليات ديگرى ايراد كرده است. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
به عقيده مؤلف، طبرى در تفسيرش به اقوال، آراء و اخبار كسانى كه نزد او ثقه نبودهاند از قبيل مقاتل بن سليمان، سائب كلبى و... اعتماد نكرده و فقط به نقل اخبار و احاديث صحيح اكتفا كرده است ولى در نقل تاريخ و سير و أخبار عرب، از قول مورخان مذكور استفاده كرده است. | به عقيده مؤلف، طبرى در تفسيرش به اقوال، آراء و اخبار كسانى كه نزد او ثقه نبودهاند از قبيل مقاتل بن سليمان، سائب كلبى و... اعتماد نكرده و فقط به نقل اخبار و احاديث صحيح اكتفا كرده است ولى در نقل تاريخ و سير و أخبار عرب، از قول مورخان مذكور استفاده كرده است. | ||
طبرى در تفسيرش به تفاسير پيشين وى مثل [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، قتاده، حسن بصرى و... استناد كرده است. اين تفسير در زمان منصور بن نوح به | طبرى در تفسيرش به تفاسير پيشين وى مثل [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، قتاده، حسن بصرى و... استناد كرده است. اين تفسير در زمان منصور بن نوح به فارسی ترجمه شده است. | ||
==وضعيت کتاب== | ==وضعيت کتاب== |
ویرایش