پرش به محتوا

اسناد و مکاتبات تاریخی ایران از تیمور تا شاه اسماعیل: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سيد ' به 'سيد‌‎'
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'سيد ' به 'سيد‌‎')
خط ۴۲: خط ۴۲:
از 807 تا 907 در اين دوره نيز هر چند سلسله‌هاى محلى كوچك از ميان رفته بودند؛ ولى باز كشور ايران دچار جنگ‌ها و رقابت‌ها و كشمكش‌هاى ميرزايان جغتاى بود و شاهزادگان تيمورى عرصه مملكت را دستخوش تجاوزات و حملات متوالى به يكديگر نموده بودند. شاهرخ تا اندازه‌اى توانست اساس حكومتى بريزد و در طى سلطنت نسبتا طولانى خود فى‌الجمله آرامشى به اوضاع بخشد. ولى پس از مرگ وى اين اغتشاشات تجديد شد.
از 807 تا 907 در اين دوره نيز هر چند سلسله‌هاى محلى كوچك از ميان رفته بودند؛ ولى باز كشور ايران دچار جنگ‌ها و رقابت‌ها و كشمكش‌هاى ميرزايان جغتاى بود و شاهزادگان تيمورى عرصه مملكت را دستخوش تجاوزات و حملات متوالى به يكديگر نموده بودند. شاهرخ تا اندازه‌اى توانست اساس حكومتى بريزد و در طى سلطنت نسبتا طولانى خود فى‌الجمله آرامشى به اوضاع بخشد. ولى پس از مرگ وى اين اغتشاشات تجديد شد.


سلطنت كوتاه الغ بيك با قتل وى به دست پسرش عبداللطيف به انتها رسيد و عبداللطيف نيز پس از شش ماه كشته شد و دوره حكومت ابوالقاسم بابر نيز به جنگ با برادرانش علاءالدوله و سلطان محمد گذشت و در پایان حيات نيز دچار رقيب زورمندى شد، به نام ابوسعيد بن محمد بن ميران شاه بن تيمور. ابوسعيد ده سال حكومت كرد و فى‌الجمله كوشيد تا آب رفته به جوى و رونق نخستين دولت گوركانى بر جاى آورد؛ ولى پس از تسلط بر ايران شرقى و مركزى جان خود را بر سر تصرف آذربايجان نهاد و در ميانه به دست لشكريان اوزون حسن آق قويونلو دستگير و به امر او كشته شد. پس از وى دوران نسبتا طولانى سلطنت سلطان حسين بايقراست از سال 873 تا 911 كه اگر اهميتى داشته باشد، از لحاظ ارزش و فروغ مكتب هرات است، چه در زمينه هنر نقاشى و خط چه در زمينه شعر و نثر، و در ايجاد اين مكتب پر ارزش هنرى مسلما شخصيت بارز امير على شير كه خود از شعراء به نام و بنيانگذار ادب تركى جغتائى، مؤثر بوده است.
سلطنت كوتاه الغ بيك با قتل وى به دست پسرش عبداللطيف به انتها رسيد‌‎و عبداللطيف نيز پس از شش ماه كشته شد و دوره حكومت ابوالقاسم بابر نيز به جنگ با برادرانش علاءالدوله و سلطان محمد گذشت و در پایان حيات نيز دچار رقيب زورمندى شد، به نام ابوسعيد بن محمد بن ميران شاه بن تيمور. ابوسعيد ده سال حكومت كرد و فى‌الجمله كوشيد تا آب رفته به جوى و رونق نخستين دولت گوركانى بر جاى آورد؛ ولى پس از تسلط بر ايران شرقى و مركزى جان خود را بر سر تصرف آذربايجان نهاد و در ميانه به دست لشكريان اوزون حسن آق قويونلو دستگير و به امر او كشته شد. پس از وى دوران نسبتا طولانى سلطنت سلطان حسين بايقراست از سال 873 تا 911 كه اگر اهميتى داشته باشد، از لحاظ ارزش و فروغ مكتب هرات است، چه در زمينه هنر نقاشى و خط چه در زمينه شعر و نثر، و در ايجاد اين مكتب پر ارزش هنرى مسلما شخصيت بارز امير على شير كه خود از شعراء به نام و بنيانگذار ادب تركى جغتائى، مؤثر بوده است.


در ضمن اشاره كلى به حوادث تاريخى اين عصر نمى‌توان، از اشاره به دو سلسله تركمان آق قويونلو و قراقويونلو خوددارى كرد.
در ضمن اشاره كلى به حوادث تاريخى اين عصر نمى‌توان، از اشاره به دو سلسله تركمان آق قويونلو و قراقويونلو خوددارى كرد.
خط ۴۸: خط ۴۸:
امير قرايوسف تركمان قرا قويونلو كه پدرانش در خدمت جلايريان بودند، در شهر وان بساط حكومتى فراهم آورده بود و به امر تيمور گردن نمى‌نهاد. تيمور برای قلع و قمع وى و سلطان احمد جلاير لشكر كشيد و آن دو به سلطان ايلدرم بايزيد عثمانى پناه بردند. تيمور آنان را از سلطان عثمانى خواستار شد و چون ايلدرم بايزيد از تسليم آن دو امتناع نمود، جنگ بين اوزبكان و تركان درگرفت و جنگ با شكست و اسارت ايلدرم بايزيد خاتمه يافت.
امير قرايوسف تركمان قرا قويونلو كه پدرانش در خدمت جلايريان بودند، در شهر وان بساط حكومتى فراهم آورده بود و به امر تيمور گردن نمى‌نهاد. تيمور برای قلع و قمع وى و سلطان احمد جلاير لشكر كشيد و آن دو به سلطان ايلدرم بايزيد عثمانى پناه بردند. تيمور آنان را از سلطان عثمانى خواستار شد و چون ايلدرم بايزيد از تسليم آن دو امتناع نمود، جنگ بين اوزبكان و تركان درگرفت و جنگ با شكست و اسارت ايلدرم بايزيد خاتمه يافت.


اما به هر حال تيمور بر قرايوسف كه به مصر گريخته بود، دست نيافت. پس از مرگ تيمور قرا يوسف خود را بار ديگر به شروان رسانيد و ميران شاه فرزند تيمور را در جنگى به كشت و بر آذربايجان مستولى شد و در سال 813 بر سلطان احمد جلاير، دوست و هم پيمان قديمى خود، دست يافت و او را كه بر خلاف قول و قرار قبلى به بغداد اكتفا نكرده و همچنان چشم طمع به آذربايجان دوخته بود، به قتل رسانيد و ايران غربى و عراق عرب و ايران مركزى را تا حدود سلطانيه به دست گرفت. قرايوسف تا زنده بود، زير بار اطاعت تيمور و فرزندش شاهرخ نرفت و وقتى كه شاهرخ به قصد استيصال وى لشكر به آذربايجان كشيد، با آن كه قرايوسف سپاه فراوانى نداشت و فرزندانش او را تنها گذاشتند، از مقابله با شاهرخ نهراسيد و حمله او را پذيرا شد و به جلو وى شتافت؛ ولى قبل از مصاف با دشمن، در چمن اوجان فوت كرد.
اما به هر حال تيمور بر قرايوسف كه به مصر گريخته بود، دست نيافت. پس از مرگ تيمور قرا يوسف خود را بار ديگر به شروان رسانيد و ميران شاه فرزند تيمور را در جنگى به كشت و بر آذربايجان مستولى شد و در سال 813 بر سلطان احمد جلاير، دوست و هم پيمان قديمى خود، دست يافت و او را كه بر خلاف قول و قرار قبلى به بغداد اكتفا نكرده و همچنان چشم طمع به آذربايجان دوخته بود، به قتل رسانيد و ايران غربى و عراق عرب و ايران مركزى را تا حدود سلطانيه به دست گرفت. قرايوسف تا زنده بود، زير بار اطاعت تيمور و فرزندش شاهرخ نرفت و وقتى كه شاهرخ به قصد استيصال وى لشكر به آذربايجان كشيد، با آن كه قرايوسف سپاه فراوانى نداشت و فرزندانش او را تنها گذاشتند، از مقابله با شاهرخ نهراسيد‌‎و حمله او را پذيرا شد و به جلو وى شتافت؛ ولى قبل از مصاف با دشمن، در چمن اوجان فوت كرد.


جانشين او اسكندر به همراهى برادران خود اسپند ميرزا و جهانشاه ميرزا با شاهرخ جنگ‌ها نمود تا اين كه سرانجام در سال 838 جهان شاه به اطاعت سلطان تيمورى درآمد و على‌رغم برادرش اسكندر، از طرف شاهرخ به حكومت آذربايجان منصوب شد و پس از كشته شدن اسكندر به دست پسر خويش قباد، جهان شاه بدون منازع حكمران آذربايجان و عراق عرب و نواحى اطراف درياچه وان گرديد و به تدريج با استفاده از مرگ شاهرخ (850ق) و غفلت «ميرزايان جغتاى» اعلام استقلال نمود و بر سراسر ايران مسلط گرديد و حتى در سال 860ق. به خراسان لشكر كشيد و در حدود يك سال بر تخت شاهرخى تكيه زد؛ اما سرانجام متعاقب شنيدن خبر شورش استقلال طلبانه فرزند خود حسنعلى و خبر حركت ابوسعيد ميرزا از ماوراءالنهر به خراسان، وى مجبور به ترك هرات شد و چند سال بعد كه به قصد جنگ اوزون حسن آق قويونلو عزيمت كرده بود، بر اثر غرور و بى‌احتياطى كشته شد(872ق) و به مرگ او در حقيقت سلسله تركمان قره‌قويونلو خاتمه پذيرفت، زيرا هر چند پس از وى، پسر سبک  عقلش، چندى چون مير نوروزى كوس سلطنت نواخت؛ ولى چون از فنون كلاه‌دارى و آئين‌سرورى بى‌خبر بود، استقرارى نيافت و سرانجام به دست تركمانان آق قويونلو كشته شد و از سلطنت او چيزى جز ننگ و خون‌ريزى باقى نماند.
جانشين او اسكندر به همراهى برادران خود اسپند ميرزا و جهانشاه ميرزا با شاهرخ جنگ‌ها نمود تا اين كه سرانجام در سال 838 جهان شاه به اطاعت سلطان تيمورى درآمد و على‌رغم برادرش اسكندر، از طرف شاهرخ به حكومت آذربايجان منصوب شد و پس از كشته شدن اسكندر به دست پسر خويش قباد، جهان شاه بدون منازع حكمران آذربايجان و عراق عرب و نواحى اطراف درياچه وان گرديد و به تدريج با استفاده از مرگ شاهرخ (850ق) و غفلت «ميرزايان جغتاى» اعلام استقلال نمود و بر سراسر ايران مسلط گرديد و حتى در سال 860ق. به خراسان لشكر كشيد و در حدود يك سال بر تخت شاهرخى تكيه زد؛ اما سرانجام متعاقب شنيدن خبر شورش استقلال طلبانه فرزند خود حسنعلى و خبر حركت ابوسعيد ميرزا از ماوراءالنهر به خراسان، وى مجبور به ترك هرات شد و چند سال بعد كه به قصد جنگ اوزون حسن آق قويونلو عزيمت كرده بود، بر اثر غرور و بى‌احتياطى كشته شد(872ق) و به مرگ او در حقيقت سلسله تركمان قره‌قويونلو خاتمه پذيرفت، زيرا هر چند پس از وى، پسر سبک  عقلش، چندى چون مير نوروزى كوس سلطنت نواخت؛ ولى چون از فنون كلاه‌دارى و آئين‌سرورى بى‌خبر بود، استقرارى نيافت و سرانجام به دست تركمانان آق قويونلو كشته شد و از سلطنت او چيزى جز ننگ و خون‌ريزى باقى نماند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش