پرش به محتوا

البانی، محمد ناصرالدین: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'براى' به 'برای'
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان')
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای')
خط ۳۷: خط ۳۷:
'''محمد ناصرالدين البانى''' در سال 1333ش مطابق با 1914م، در شهر «آشكو دره» پايتخت حكومت آلبانى، در خانواده‌اى فقير، متدين و اهل علم، ديده به جهان گشود.
'''محمد ناصرالدين البانى''' در سال 1333ش مطابق با 1914م، در شهر «آشكو دره» پايتخت حكومت آلبانى، در خانواده‌اى فقير، متدين و اهل علم، ديده به جهان گشود.


پدرش «نوح نجاتى» بعد از اين‌كه دروس دينى را در مدارس دينى آستانه (استانبول امروزى)، فراگرفت، براى خدمت به دين و آموزش مردم، به سرزمينش آلبانى برگشت و مردم براى يادگرفتن امور شرعى به وى مراجعه مى‌كردند.
پدرش «نوح نجاتى» بعد از اين‌كه دروس دينى را در مدارس دينى آستانه (استانبول امروزى)، فراگرفت، برای خدمت به دين و آموزش مردم، به سرزمينش آلبانى برگشت و مردم برای يادگرفتن امور شرعى به وى مراجعه مى‌كردند.


محمد 9 ساله بود كه همراه پدرش به شام هجرت نمود و براى اولين بار به مدرسه ابتدائى «اسعاف خيرى» در دمشق پاگذاشت، اما چون پدرش نظام آموزشى مدرسه را براى فرزندش كافى و كامل نمى‌دانست، پس از پایان دوره ابتدائى، وى را از مدرسه بيرون نمود و خودش با يك برنامه‌ريزى دقيق، علمى و فشرده، به آموزش وى همت گماشت و قرآن، تجويد، نحو، صرف و فقه مذهب حنفى را به وى آموخت. همچنين بعضى از علوم دينى و عربى را نزد بعضى از دوستان پدرش مثل شيخ «سعيد برهانى» فراگرفت.
محمد 9 ساله بود كه همراه پدرش به شام هجرت نمود و برای اولين بار به مدرسه ابتدائى «اسعاف خيرى» در دمشق پاگذاشت، اما چون پدرش نظام آموزشى مدرسه را برای فرزندش كافى و كامل نمى‌دانست، پس از پایان دوره ابتدائى، وى را از مدرسه بيرون نمود و خودش با يك برنامه‌ريزى دقيق، علمى و فشرده، به آموزش وى همت گماشت و قرآن، تجويد، نحو، صرف و فقه مذهب حنفى را به وى آموخت. همچنين بعضى از علوم دينى و عربى را نزد بعضى از دوستان پدرش مثل شيخ «سعيد برهانى» فراگرفت.


هنگامى كه علامه حلب در آن زمان شيخ «راغب طباخ» از نبوغ و علاقه وى به علم حديث مطلع گرديد، براى بزرگداشت و اعتراف به فضل و بزرگى‌اش، اجازه روايت حديث به وى اعطا كرد.
هنگامى كه علامه حلب در آن زمان شيخ «راغب طباخ» از نبوغ و علاقه وى به علم حديث مطلع گرديد، برای بزرگداشت و اعتراف به فضل و بزرگى‌اش، اجازه روايت حديث به وى اعطا كرد.


شيخ هنوز بيست بهار از عمرش نگذشته بود كه پس از مطالعه مجله «المنار» به‌رشته تحرير شيخ رشيدرضا، به سوى علم حديث روى آورد. از زبان خود شيخ بشنويم كه مى‌گويد: «روزى در يكى از كتابفروشى‌ها، يك شماره از مجله «المنار» را ديدم كه در آن سيد رشيدرضا، درباره كتاب «[[احياء علوم‌الدين]]» غزالى و خوبى‌ها و اشكالاتى كه در اين كتاب وجود دارد، بحثى علمى نموده بود. من براى اولين بار چنين نقد علمى را مى‌ديدم. همين مسأله باعث شد تا تمام مجله را بخوانم و آن‌گاه «تخريج حافظ عراقى» را بر كتاب «احياء علوم» مطالعه و بررسى كنم و چون پول خريدن كتاب را نداشتم، آن‌را به عاريت گرفته و خواندم. وقتى كه آن تخريج دقيق را ديدم، تصميم گرفتم از آن كتاب نسخه‌بردارى كنم و گمان مى‌كنم اين كوشش و تلاشى كه در اين راه صرف نمودم، مرا تشويق كرد و به ادامه اين كار علاقه‌مند ساخت.»
شيخ هنوز بيست بهار از عمرش نگذشته بود كه پس از مطالعه مجله «المنار» به‌رشته تحرير شيخ رشيدرضا، به سوى علم حديث روى آورد. از زبان خود شيخ بشنويم كه مى‌گويد: «روزى در يكى از كتابفروشى‌ها، يك شماره از مجله «المنار» را ديدم كه در آن سيد رشيدرضا، درباره كتاب «[[احياء علوم‌الدين]]» غزالى و خوبى‌ها و اشكالاتى كه در اين كتاب وجود دارد، بحثى علمى نموده بود. من برای اولين بار چنين نقد علمى را مى‌ديدم. همين مسأله باعث شد تا تمام مجله را بخوانم و آن‌گاه «تخريج حافظ عراقى» را بر كتاب «احياء علوم» مطالعه و بررسى كنم و چون پول خريدن كتاب را نداشتم، آن‌را به عاريت گرفته و خواندم. وقتى كه آن تخريج دقيق را ديدم، تصميم گرفتم از آن كتاب نسخه‌بردارى كنم و گمان مى‌كنم اين كوشش و تلاشى كه در اين راه صرف نمودم، مرا تشويق كرد و به ادامه اين كار علاقه‌مند ساخت.»


شيخ اولين كار علمى خود را بر كتاب حافظ «عراقى» (المغنى عن حمل الأسفار، تخريج احياء علوم) آغاز نمود و بعدها مى‌گفت: «از لطف و مرحمت خداوند در اين كتاب فوايدى بسيار پيدا كردم»
شيخ اولين كار علمى خود را بر كتاب حافظ «عراقى» (المغنى عن حمل الأسفار، تخريج احياء علوم) آغاز نمود و بعدها مى‌گفت: «از لطف و مرحمت خداوند در اين كتاب فوايدى بسيار پيدا كردم»
خط ۴۹: خط ۴۹:
وى حرفه ساعت‌سازى را نيز از پدر آموخت و در اين فن استادى ماهر گرديد، و از اين راه امرار معاش مى‌نمود
وى حرفه ساعت‌سازى را نيز از پدر آموخت و در اين فن استادى ماهر گرديد، و از اين راه امرار معاش مى‌نمود


هنگامى كه آوازه و شهرت وى در آفاق پيچيد و علم و معرفت ايشان درباره علم حديث بر سر زبان‌ها افتاد، براى تدريس و استادى كرسى حديث در دانشگاه اسلامى مدينه فراخوانده شد و مدت 3 سال در آن ديار مقدس تدريس نمود. اما ديرى نپاييد كه برخى با حيله، نيرنگ، دروغ، بهتان و تقرب به حكام، توانستند بيشتر از شش ماه او را به زندان بياندازند. شيخ قبل از اين هم در سال 1967م به مدت يكماه زندانى شده بود.
هنگامى كه آوازه و شهرت وى در آفاق پيچيد و علم و معرفت ايشان درباره علم حديث بر سر زبان‌ها افتاد، برای تدريس و استادى كرسى حديث در دانشگاه اسلامى مدينه فراخوانده شد و مدت 3 سال در آن ديار مقدس تدريس نمود. اما ديرى نپاييد كه برخى با حيله، نيرنگ، دروغ، بهتان و تقرب به حكام، توانستند بيشتر از شش ماه او را به زندان بياندازند. شيخ قبل از اين هم در سال 1967م به مدت يكماه زندانى شده بود.


شيخ بعد از آزادى از زندان، مسير دعوت و مبارزه را ادامه داد، تا اين‌كه اهل بدعت و درباريان عرصه را بر او تنگ كردند تا آنجائى كه شيخ مجبور به مهاجرت شد. وى از سوريه به اردن هجرت نمود و بعد دوباره به سوريه برگشت و از آن‌جا به بيروت، سپس به امارات و در نهايت به اردن رحل افكند و در شهر «عمّان»، پايتخت اردن مسكن گزيد.
شيخ بعد از آزادى از زندان، مسير دعوت و مبارزه را ادامه داد، تا اين‌كه اهل بدعت و درباريان عرصه را بر او تنگ كردند تا آنجائى كه شيخ مجبور به مهاجرت شد. وى از سوريه به اردن هجرت نمود و بعد دوباره به سوريه برگشت و از آن‌جا به بيروت، سپس به امارات و در نهايت به اردن رحل افكند و در شهر «عمّان»، پايتخت اردن مسكن گزيد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش