۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==پانویس== <references />' به '==پانویس== <references/>') |
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
درباره وفات وى در منابع به نقل از مأخذى نامعلوم گفته شده كه او در 381ق، در رى درگذشته است، ولى با توجه به اينكه [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] در الفهرست كه آن را در 377ق به پايان رسانده، از ابن جنيد با عبارت «قريب العهد» ياد كرده است، وى بايد مدتى پيش از 377ق، وفات يافته باشد. | درباره وفات وى در منابع به نقل از مأخذى نامعلوم گفته شده كه او در 381ق، در رى درگذشته است، ولى با توجه به اينكه [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] در الفهرست كه آن را در 377ق به پايان رسانده، از ابن جنيد با عبارت «قريب العهد» ياد كرده است، وى بايد مدتى پيش از 377ق، وفات يافته باشد. | ||
اطلاعات موجود در مورد زندگى ابن جنيد بسيار ناچيز است. گفتهاند كه او در 340ق به نيشابور رفته و در همان سال در محلى نامعلوم با محمد بن حسين علوى ديدار كرده است. از قراين مختلف چون بررسى مشايخ و | اطلاعات موجود در مورد زندگى ابن جنيد بسيار ناچيز است. گفتهاند كه او در 340ق به نيشابور رفته و در همان سال در محلى نامعلوم با محمد بن حسين علوى ديدار كرده است. از قراين مختلف چون بررسى مشايخ و راویان وى و نيز گفتههاى مفيد مىتوان نتيجه گرفت كه ابن جنيد پيش از سفر به نيشابور و پس از آن بيشتر در عراق، بهخصوص بغداد، اقامت داشته است. | ||
==نظرات عالمان درباره ابن جنید== | ==نظرات عالمان درباره ابن جنید== | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
#رديهاى بر ابوالقاسم ابن بقال با عنوان شديد اللحن «الشهب المحرقة للأباليس المسترقة». | #رديهاى بر ابوالقاسم ابن بقال با عنوان شديد اللحن «الشهب المحرقة للأباليس المسترقة». | ||
با تفحصى در اسناد ثبتشده در [[الفهرست (طوسی)|الفهرست طوسى]] و [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] آشكار مىشود كه ابن جنيد در روايت آثار سلف اماميه اهتمام | با تفحصى در اسناد ثبتشده در [[الفهرست (طوسی)|الفهرست طوسى]] و [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] آشكار مىشود كه ابن جنيد در روايت آثار سلف اماميه اهتمام ویژهاى داشته است. متأسفانه به جهت تعمدى كه در ترك روايات ابن جنيد بوده، تعداد اندكى از اين روايات در فهارس ثبت شده است. با اطلاعات قليل موجود، مىتوان از مشايخ روايى او حميد بن زياد واقفى، عبدالواحد بن عبدالله بن يونس موصلى، [[عاصمی، احمد بن محمد|احمد بن محمد عاصمى]]، محمد بن على بن معمر كوفى از اماميه، ابوالعباس محمد بن حسين بن احمد بن عبدالله [احتمالاً فرزند على بن حسن بن زيد بن على بن حسين(ع)] علوى از زيديه و ابوعثمان بن عثمان بن احمد [[ذهبى]] احتمالاً از اهل سنت را نام برد. | ||
از | از راویان وى نيز حسين بن عبيدالله غضايرى، [[شيخ مفيد]] و ابن عبدون را مىشناسيم. ظاهراً جمعى ديگر از مشايخ [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] و طوسى نيز از وى روايت كردهاند. با اطلاعات موجود نمىتوان ابن جنيد را با قاطعيت از طبقه [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] يا تلعكبرى شمرد. آنچه احتمال دوم را تقویت مىكند، از طرفى روايت ابن جنيد از عبدالواحد بن عبدالله است كه خود در طبقه [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] قرار دارد و از طرفى روايت باواسطه او از على بن محمد بن رباح است كه رجال طبقه [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] چون ابن همام مستقيماً از او روايت مىكنند. از بغداديان، [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]]، ابن جنيد را توثيق كرده، اما طوسى ضمن سكوت در اين مورد در «الفهرست» و «رجال» و در «عدة الأصول» بهاشاره روايت او را متروك دانسته و در «تهذيب» و «الاستبصار» حديثى از او نياورده است. بااينهمه وى در «المبسوط» شهادت امثال ابن جنيد را نافذ دانسته است. از مكتب حلّه،[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]]، او را مدح كرده، ابن داوود حلى او را در زمره ممدوحين آورده و [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] او را توثيق كرده است. [[شهيد اول]] نه تنها او را ثقه دانسته، بلكه حديث مرسل او را در مرتبه مسند دانسته است. در ميان متأخرين تنها كسى كه به تضعيف او ميل كرده، شيخ محمد نواده [[شهيد ثانى]] است. | ||
ابن جنيد رواياتى را ثبت كرده كه در هيچيك از مصادر موجود حديث شيعه ديده نمىشود. ابن جنيد در مقام روايت در بيان نحوه نقل حديث از شيوخ خود الفاظ «حدثنا»، «حدثنى» و «اخبرنا» را به كار مىبرد و سند را بهطور كامل نقل مىكند، اما در مقام استناد به حديث در مسائل فقهى اغلب كل سند را حذف مىكند و در مواردى تنها طريق خود به اصل مورد استناد را ناديده مىگيرد. | ابن جنيد رواياتى را ثبت كرده كه در هيچيك از مصادر موجود حديث شيعه ديده نمىشود. ابن جنيد در مقام روايت در بيان نحوه نقل حديث از شيوخ خود الفاظ «حدثنا»، «حدثنى» و «اخبرنا» را به كار مىبرد و سند را بهطور كامل نقل مىكند، اما در مقام استناد به حديث در مسائل فقهى اغلب كل سند را حذف مىكند و در مواردى تنها طريق خود به اصل مورد استناد را ناديده مىگيرد. |
ویرایش