ابن جنید اسکافی، محمد بن احمد

    از ویکی‌نور
    ابن‌ جنید اسکافی، محمد بن احمد
    نام ابن‌ جنید اسکافی، محمد بن احمد
    نام‌های دیگر اس‍ک‍اف‍ی‌، اب‍ن‌ج‍ن‍ی‍د م‍ح‍م‍د ب‍ن اح‍م‍د

    اس‍ک‍اف‍ی‌، اب‍و ع‍ل‍ی م‍ح‍م‍د ب‍ن اح‍م‍د

    ک‍ات‍ب اس‍ک‍اف‍ی‌، م‍ح‍م‍د ب‍ن اح‍م‍د

    نام پدر احمد
    متولد پيش از 300ق
    محل تولد اسکاف از نواحی نهروان
    رحلت 377 یا381 ق
    اساتید حمید بن زياد واقفى

    عبدالواحد بن عبدالله بن يونس موصلى

    احمد بن محمد عاصمى

    محمد بن على بن معمر كوفى

    برخی آثار مجموعه فتاوی ابن جنید
    کد مؤلف AUTHORCODE00192AUTHORCODE

    ابوعلى محمد بن احمد كاتب اسكافى، معروف به ابن جُنَيْدِ اسكافى، فقيه و متكلم امامى سده 4ق است.

    او از خاندان بنى جنيد بود كه در اسكاف از نواحى نهروان، بين بغداد و واسط، رياست داشتند.

    ولادت

    درباره تاريخ ولادت او در منابع گزارشى ديده نمى‌شود، اما از آنجا كه قديم‌ترين استاد شناخته‌شده او حمید بن زياد، در 310ق، وفات يافته، وى مى‌بايست مدتى پيش از 300ق، متولد شده باشد.

    وفات

    درباره وفات وى در منابع به نقل از مأخذى نامعلوم گفته شده كه او در 381ق، در رى درگذشته است، ولى با توجه به اينكه ابن نديم در الفهرست كه آن را در 377ق به پایان رسانده، از ابن جنيد با عبارت «قريب العهد» ياد كرده است، وى بايد مدتى پيش از 377ق، وفات يافته باشد.

    اطلاعات موجود در مورد زندگى ابن جنيد بسيار ناچيز است. گفته‌اند كه او در 340ق به نيشابور رفته و در همان سال در محلى نامعلوم با محمد بن حسین علوى ديدار كرده است. از قراين مختلف چون بررسى مشايخ و راویان وى و نيز گفته‌هاى مفيد مى‌توان نتيجه گرفت كه ابن جنيد پيش از سفر به نيشابور و پس از آن بيشتر در عراق، به‌خصوص بغداد، اقامت داشته است.

    نظرات عالمان درباره ابن جنید

    نجاشى بدون ذكر منبع، خبر داده كه مقدارى مال و یک شمشير متعلق به امام غايب(ع) نزد ابن جنيد بوده است. برخى، از این گزارش چنين نتيجه گرفته‌اند كه او وكيل امام(ع) بوده است. شيخ مفيد ضمن اينكه از یک حنفى مخالف ابن جنيد نقل كرده كه وى مدعى مكاتبه با امام بوده، به‌شدت ادعاى هرگونه رابطه مستقيم وى با امام(ع) را رد كرده است.

    ابن جنيد گرچه به كلام و حديث نيز اهتمام داشت، ولى جنبه بارز شخصيت علمى وى در فقه استدلالى اوست.

    ابن جنيد یکى از برجسته‌ترين عالمان امامى زمان خود به شمار مى‌رفته است. اينكه او فقه را از چه كسانى آموخته، دانسته نيست، تنها سبک او در کتاب «الإفهام لأصول الأحكام» نشان مى‌دهد كه با آثار محمد بن جرير طبرى (متوفای 310ق) پایه‌گذار مكتب جريرى مأنوس بوده است. شايد عدم استقبال از فقه ابن جنيد در بغداد موجب شد تا او آهنگ مشرق كند. وى در مسير خود از بغداد به نيشابور، طبعاً از رى، مقر حكومت ركن‌الدوله ديلمى گذر كرد، ولى شايد سبب عدم اقامت او در آنجا نفوذ شديد فقيهان اخبارى قم بوده باشد. طبق آنچه مقدسى معاصر ابن جنيد از مذهب مردم نيشابور گزارش كرده، در آنجا اكثريت با حنفيان بوده، ولى مذهب شيعه نيز رواج داشته است. ابن جنيد در آنجا مذاكراتى با حنفيان داشته است. نفوذ تعاليم او در خراسان به حدى بود كه حتى پس از بازگشت به بغداد مردم آنجا ارتباط خود را با او حفظ كرده و به‌طور مستمر به او كمك مالى می‌كردند. وى در بغداد از جانب معز الدوله ديلمى و امیر او سبک تكين حاجب مورد توجه قرار گرفت و در بسيارى مسائل فقهى مورد رجوع آنان بود. آوازه ابن جنيد از بغداد و نيشابور فراتر رفت، چنان‌كه از نقاط مختلف از جمله مصر با او مكاتبه می‌كردند و نجاشى حجم پرسش و پاسخ‌هاى او را 2500 برگ دانسته است.

    اينكه ابن جنيد كلام را از چه كسانى فراگرفته و اينكه رابطه او با متكلمان امامى آن دوره بغداد چون بنو نوبخت و محمد بن بحر رُهنى (متوفای پيش از 330ق) و نيز متكلمان ديگرمذاهب، همچون معتزله چگونه بوده، به‌درستى روشن نيست. تنها مى‌دانيم كه وى به‌عنوان یک متكلم شناخته مى‌شده و تأليفاتى نيز در كلام داشته است. از جمله نظرات كلامى او، چنان‌كه گذشت، یکى این است كه اقوال فقهى امامان را حاصل اجتهاد و رأى ايشان مى‌دانست. وى همچنين از آن دسته متكلمان است كه معتقدند، حكم امامان همواره بر اساس ظواهر است، نه بر اساس علم ايشان بر بواطن امور.

    ابن جنيد در زمینه‌هاى حساس كلام امامیه آثارى تأليف كرده است، چون:

    1. إزالة الران عن قلوب الإخوان (در مسئله غيبت)؛
    2. کتاب الظلامة لفاطمة(ع) (ظاهراً درباره مسائل پيش آمده بين فاطمه(ع) و ابوبكر)؛
    3. إيضاح خطأ من شنع على الشيعة في أمر القرآن (احتمالاً در دفاع و توجيه موضع امامیه در مورد تحريف يا خلق قرآن)؛
    4. رديه‌اى بر مرتدان با عنوان الأسفار؛
    5. نقضى بر زجاجى نيشابورى (در دفاع از فضل بن شاذان
    6. رديه‌اى بر ابوالقاسم ابن بقال با عنوان شديد اللحن «الشهب المحرقة للأباليس المسترقة».

    با تفحصى در اسناد ثبت‌شده در الفهرست طوسى و نجاشى آشكار مى‌شود كه ابن جنيد در روايت آثار سلف امامیه اهتمام ویژه‌اى داشته است. متأسفانه به جهت تعمدى كه در ترك روايات ابن جنيد بوده، تعداد اندكى از این روايات در فهارس ثبت شده است. با اطلاعات قليل موجود، مى‌توان از مشايخ روايى او حمید بن زياد واقفى، عبدالواحد بن عبدالله بن يونس موصلى، احمد بن محمد عاصمى، محمد بن على بن معمر كوفى از امامیه، ابوالعباس محمد بن حسین بن احمد بن عبدالله [احتمالاً فرزند على بن حسن بن زيد بن على بن حسین(ع)] علوى از زيديه و ابوعثمان بن عثمان بن احمد ذهبى احتمالاً از اهل سنت را نام برد.

    از راویان وى نيز حسین بن عبيدالله غضايرى، شيخ مفيد و ابن عبدون را مى‌شناسیم. ظاهراً جمعى ديگر از مشايخ نجاشى و طوسى نيز از وى روايت كرده‌اند. با اطلاعات موجود نمى‌توان ابن جنيد را با قاطعيت از طبقه كلينى يا تلعكبرى شمرد. آنچه احتمال دوم را تقویت مى‌كند، از طرفى روايت ابن جنيد از عبدالواحد بن عبدالله است كه خود در طبقه كلينى قرار دارد و از طرفى روايت باواسطه او از على بن محمد بن رباح است كه رجال طبقه كلينى چون ابن همام مستقيماً از او روايت مى‌كنند. از بغداديان، نجاشى، ابن جنيد را توثيق كرده، اما طوسى ضمن سكوت در این مورد در «الفهرست» و «رجال» و در «عدة الأصول» به‌اشاره روايت او را متروك دانسته و در «تهذيب» و «الاستبصار» حديثى از او نياورده است. بااين‌همه وى در «المبسوط» شهادت امثال ابن جنيد را نافذ دانسته است. از مكتب حلّه، ابن ادريس، او را مدح كرده، ابن داوود حلى او را در زمره ممدوحين آورده و علامه حلى او را توثيق كرده است. شهيد اول نه تنها او را ثقه دانسته، بلكه حديث مرسل او را در مرتبه مسند دانسته است. در میان متأخرين تنها كسى كه به تضعيف او میل كرده، شيخ محمد نواده شهيد ثانى است.

    ابن جنيد رواياتى را ثبت كرده كه در هيچ‌یک از مصادر موجود حديث شيعه ديده نمى‌شود. ابن جنيد در مقام روايت در بيان نحوه نقل حديث از شيوخ خود الفاظ «حدثنا»، «حدثنى» و «اخبرنا» را به كار مى‌برد و سند را به‌طور كامل نقل مى‌كند، اما در مقام استناد به حديث در مسائل فقهى اغلب كل سند را حذف مى‌كند و در مواردى تنها طريق خود به اصل مورد استناد را ناديده مى‌گیرد.

    آثار

    ابن نديم، طوسى و نجاشى آثار متعددى را در فقه و كلام به ابن جنيد نسبت داده‌اند كه در حال حاضر اثرى از هيچ‌یک از آنها در دست نيست:

    1. تهذيب الشيعة لأحكام الشريعة (طوسى آن را در 20 مجلد دانسته و نجاشى فهرستى از فصول آن را به دست داده است)؛
    2. المختصر الأحمدي للفقه المحمدي؛
    3. الارتياع في تحريم الفقاع؛
    4. الفهرست؛
    5. الإفصاح و الإيضاح للفرائض و المواريث[۱].

    پانویس

    منابع مقاله

    پاکتچی، احمد، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.

    وابسته‌ها