پرش به محتوا

فضایل و مناقب اهل‌بیت(ع) - پنج تن آل عبا(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

لینک درون متنی
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR14316J1.jpg | عنوان =‏فضایل و مناقب اهل‎بیت(ع) [پنج تن...» ایجاد کرد)
 
(لینک درون متنی)
خط ۳۶: خط ۳۶:
}}  
}}  


'''فضایل و مناقب اهل‎بیت(ع) [پنج تن آل عبا(ع)]'''، تألیف عبداللطیف بیرجندی، کتابی است به زبان فارسی با موضوع تاریخ و کلام اسلامی. این اثر به تصحیح علی ربانی گازاری رسیده است. نویسنده در این کتاب به بیان فضایل پنج ‎تن آل عبا از اهل‎بیت(ع) می‎پردازد.
'''فضایل و مناقب اهل‎بیت(ع) [پنج تن آل عبا(ع)]'''، تألیف [[بيرجندي واعظ، عبداللطيف بن علي|عبداللطیف بیرجندی]]، کتابی است به زبان فارسی با موضوع تاریخ و کلام اسلامی. این اثر به تصحیح [[رباني گازاري، علي|علی ربانی گازاری]] رسیده است. نویسنده در این کتاب به بیان فضایل پنج ‎تن آل عبا از اهل‎بیت(ع) می‎پردازد.


==ساختار==
==ساختار==
کتاب، دارای پیشگفتار و محتوای مطالب در 33 باب است. از جمله منابع این اثر، پس از قرآن کریم، می‎توان به أسباب النزول واحدی، إعلام الوری بأعلام الهدی و بشارة المصطفای طبرسی، بحار الأنوار، الجامع الصحاح ترمذی، دیوان امام علی بیهقی، دیوان حافظ، روضة الشهدای ملاحسین کاشفی، روضة الواعظين محمد بن فتال نیشابوری، منطق الطير عطار، وسائل الشيعة شیخ حر عاملی و... اشاره کرد<ref>ر.ک: منابع کتاب، ص521-522</ref>.  
کتاب، دارای پیشگفتار و محتوای مطالب در 33 باب است. از جمله منابع این اثر، پس از قرآن کریم، می‎توان به [[أسباب النزول]] [[واحدی، علی بن احمد|واحدی]]، [[إعلام الوری بأعلام الهدی]] و [[بشارة المصطفی لشيعة المرتضی (طبع قدیم)|بشارة المصطفای]] [[طبرسی، فضل بن حسن|طبرسی]]، [[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم‌السلام|بحار الأنوار]]، الجامع الصحاح [[ترمذی، محمد بن عیسی|ترمذی]]، دیوان امام علی بیهقی، دیوان حافظ، [[روضة الشهداء|روضة الشهدا]]<nowiki/>ی [[کاشفی، حسین|ملاحسین کاشفی]]، [[روضة الواعظين (با مقدمه خرسان)|روضة الواعظين]] محمد بن فتال نیشابوری، [[منطق الطیر عطار|منطق الطير عطار]]، [[تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة|وسائل الشيعة]] [[حر عاملی، محمد بن حسن|شیخ حر عاملی]] و... اشاره کرد<ref>ر.ک: منابع کتاب، ص521-522</ref>.  


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
اثر حاضر نوشتارى است که عبداللطیف بن علی آن را در پایان کتاب «قصص الأنبياء در تاریخ حضرات انبیاء(ع)»، از باب هفتادوچهارم تا باب یک‎صدوششم آورده است که با عنوان «فضائل و مناقب اهل‎بیت(ع)، به چاپ رسیده است، ولی چون اکنون با عنوان جدید و در قالب کتابی مستقل عرضه شده است، شماره باب‎های آن از یک آغاز شده است<ref>ر.ک: پیشگفتار مصحح، ص11-12</ref>.
اثر حاضر نوشتارى است که [[بيرجندي واعظ، عبداللطيف بن علي|عبداللطیف بن علی]] آن را در پایان کتاب «قصص الأنبياء در تاریخ حضرات انبیاء(ع)»، از باب هفتادوچهارم تا باب یک‎صدوششم آورده است که با عنوان «فضائل و مناقب اهل‎بیت(ع)، به چاپ رسیده است، ولی چون اکنون با عنوان جدید و در قالب کتابی مستقل عرضه شده است، شماره باب‎های آن از یک آغاز شده است<ref>ر.ک: پیشگفتار مصحح، ص11-12</ref>.


علی ربانی گازاری در توصیف آن می‎نویسد: «این کتاب، از نثرى بسیار زیبا برخوردار بوده و از اشارات قرآنى، روایى و لطایف ادبى نیز سرشار است و از این جهت و به دلیل آنکه متنى است تاریخى که حکایتگر قلم قرن نهم هجرى است، داراى ارزش فراوان است، ولى برخى از مطالب آن چون عروسى حضرت قاسم در شب عاشورا با روایات مستند و قول مشهور نزد شیعه منطبق نیست که در پاورقى تذکر داده شده است»<ref>همان</ref>.
علی ربانی گازاری در توصیف آن می‎نویسد: «این کتاب، از نثرى بسیار زیبا برخوردار بوده و از اشارات قرآنى، روایى و لطایف ادبى نیز سرشار است و از این جهت و به دلیل آنکه متنى است تاریخى که حکایتگر قلم قرن نهم هجرى است، داراى ارزش فراوان است، ولى برخى از مطالب آن چون عروسى حضرت قاسم در شب عاشورا با روایات مستند و قول مشهور نزد شیعه منطبق نیست که در پاورقى تذکر داده شده است»<ref>همان</ref>.


از نکات قابل توجه این اثر این است که «مؤلف در پایان باب هشتم، فصلى درباره فضیلت نماز و نمازگزاران و عقوبت تارکان نماز آورده است. همچنین در پایان باب نوزدهم، چهل حدیث عربى درباره فضائل و مناقب امام على(ع)، نقل و ترجمه آنها را به نظم درآورده است. در تبیین معانى لغات هم بیشتر کتاب فرهنگ معین مورد مراجعه بوده است»<ref>همان، ص13</ref>.
از نکات قابل توجه این اثر این است که «مؤلف در پایان باب هشتم، فصلى درباره فضیلت نماز و نمازگزاران و عقوبت تارکان نماز آورده است. همچنین در پایان باب نوزدهم، چهل حدیث عربى درباره فضائل و مناقب [[امام على(ع)]]، نقل و ترجمه آنها را به نظم درآورده است. در تبیین معانى لغات هم بیشتر کتاب فرهنگ معین مورد مراجعه بوده است»<ref>همان، ص13</ref>.
 
در بخشی از کتاب که درباره شهادت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] است، می‎خوانیم: [[امام على(ع)|علی(ع)]] در ماه رمضان «شبى در خانه امام حسن افطار مى‎کرد و شبى در خانه امام حسین و زیاده از سه لقمه تناول نمى‏نمود. گفتند: یا [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین]]! چرا زیاده از این طعام میل نمى‏فرمایى؟ جواب گفت که: نزدیک است که به درگاه حضرت حق بازگردم؛ مى‏خواهم که چون امر حق دررسد، آلوده نباشم.


در بخشی از کتاب که درباره شهادت امیرالمؤمنین(ع) است، می‎خوانیم: علی(ع) در ماه رمضان «شبى در خانه امام حسن افطار مى‎کرد و شبى در خانه امام حسین و زیاده از سه لقمه تناول نمى‏نمود. گفتند: یا امیرالمؤمنین! چرا زیاده از این طعام میل نمى‏فرمایى؟ جواب گفت که: نزدیک است که به درگاه حضرت حق بازگردم؛ مى‏خواهم که چون امر حق دررسد، آلوده نباشم.
پس ابن ملجم - علیه اللعنه - در همان شب به خانه قطامه ملعونه آمد و با شبیب بن بحیر اشجعى سخن درست کرده بود و او را به معاونت خود بر قتل امیر راضى کرده، پس هر دو خارجى در آن شب به حضور قطامه بر قتل امیر بیعت کردند و ابن ملجم ملعون فرمود تا شمشیر او را به زهر آب دادند و منتظر فرصت مى‏بودند تا شب نوزدهم رمضان درآمد، امیر همه شب به طاعت بود و مطلقا خواب نفرمود و هر ساعت به میان سرا آمدى و در آسمان نگریستى و گفتى: صدق رسول‎اللّه؛ و اللّه که رسول خدا دروغ نگفت؛ پس چه چیز بازمى‏دارد کشنده مرا از کشتن من؟ و بر همین منوال مى‏گذرانید تا وقت آن آمد که به مسجد رود؛ وضو تازه کرد و میان بربست و در حال میان بستن مى‎گفت:
پس ابن ملجم - علیه اللعنه - در همان شب به خانه قطامه ملعونه آمد و با شبیب بن بحیر اشجعى سخن درست کرده بود و او را به معاونت خود بر قتل امیر راضى کرده، پس هر دو خارجى در آن شب به حضور قطامه بر قتل امیر بیعت کردند و ابن ملجم ملعون فرمود تا شمشیر او را به زهر آب دادند و منتظر فرصت مى‏بودند تا شب نوزدهم رمضان درآمد، امیر همه شب به طاعت بود و مطلقا خواب نفرمود و هر ساعت به میان سرا آمدى و در آسمان نگریستى و گفتى: صدق رسول‎اللّه؛ و اللّه که رسول خدا دروغ نگفت؛ پس چه چیز بازمى‏دارد کشنده مرا از کشتن من؟ و بر همین منوال مى‏گذرانید تا وقت آن آمد که به مسجد رود؛ وضو تازه کرد و میان بربست و در حال میان بستن مى‎گفت:
'''اشدّ حيازيك للموت فإنّ الموت لاقيكا
 
فلا تجزع من الموت إذا حلّت بواديكا'''
'''اشدّ حيازيك للموت فإنّ الموت لاقيكا'''
یعنى: میان، سخت بربند براى مرگ که مرگ به تو ملاقات خواهد کرد و جزع مکن از مرگ که به وادى تو فرود آید؛ که رقم خلود بر صفحه حال هیچ مخلوق نکشیده‏اند و شربت جاودانى هیچ احدى را از موجودات نچشانیده‏اند.
 
'''آرى اساس عمر بسى پایدار نیست
فلا تجزع من الموت إذا حلّت بواديكا
دارِ فنا محل ثبات و قرار نیست'''‏
 
پس چون حضرت امیر ترتیب بیرون رفتن فرمود و به میان سرا رسید، مرغابى‏ چند که در خانه بودند، پیش آمدند و فریاد برآوردند و دامن آن حضرت را گرفته، نمى‏گذاشتند که بیرون رود! دختران امیر خواستند که ایشان را دور کنند، حضرت امیر فرمود که: دست از ایشان برآرید که ایشان نوحه‏کنندگانند بر من!!
یعنى: میان، سخت بربند براى مرگ که مرگ به تو ملاقات خواهد کرد و جزع مکن از مرگ که به وادى تو فرود آید؛ که رقم خلود بر صفحه حال هیچ مخلوق نکشیده‏اند و شربت جاودانى هیچ احدى را از موجودات نچشانیده‌‏اند.
امام حسن فرمود که: یا ابتاه! این چه فال است که مى‏زنى و این چه حدیث است که مى‎گویى؟ دل‎هاى ما دردمند و جان‎هاى ما مستمند شد.
 
گفت: اى فرزند! این فال نیست؛ اما دلم گواهى مى‏دهد که در این ماه از جمله کشتگان خواهم بود! پس یک‏یک از فرزندان را بر سبیل وداع، کلمه‏اى چند بگفت و گوییا که از در و دیوار، کلمه فراق استماع مى‏افتاد.
'''آرى اساس عمر بسى پایدار نیست'''
'''رخت بربستیم و دل برداشتیم
دارِ فنا محل ثبات و قرار نیست'''‏'''
صحبتِ دیرینه را بگذاشتیم'''‏
 
'''وقت شد کز غصه و غم وارهیم
پس چون حضرت امیر ترتیب بیرون رفتن فرمود و به میان سرا رسید، مرغابى‏ چند که در خانه بودند، پیش آمدند و فریاد برآوردند و دامن آن حضرت را گرفته، نمى‏گذاشتند که بیرون رود! دختران امیر خواستند که ایشان را دور کنند، حضرت امیر فرمود که: دست از ایشان برآرید که ایشان نوحه‏‌کنندگانند بر من!!امام حسن فرمود که: یا ابتاه! این چه فال است که مى‏زنى و این چه حدیث است که مى‎گویى؟ دل‎هاى ما دردمند و جان‎هاى ما مستمند شد.
بر غم و شادىِ عالم پا نهیم'''‏
گفت: اى فرزند! این فال نیست؛ اما دلم گواهى مى‏‌دهد که در این ماه از جمله کشتگان خواهم بود! پس یک‏‌یک از فرزندان را بر سبیل وداع، کلمه‏‌اى چند بگفت و گوییا که از در و دیوار، کلمه فراق استماع مى‏افتاد.
'''تا به کى بار دل از دونان کشیم؟
 
تا به کى خونابه زین و زان چشیم؟'''
'''رخت بربستیم و دل برداشتیم'''
'''صدر جنّت بهر ما آراسته
صحبتِ دیرینه را بگذاشتیم'''‏'''
ما در این زندانِ محنت کاسته'''
'''وقت شد کز غصه و غم وارهیم'''
 
بر غم و شادىِ عالم پا نهیم'''‏'''
 
'''تا به کى بار دل از دونان کشیم؟'''
 
تا به کى خونابه زین و زان چشیم؟
'''صدر جنّت بهر ما آراسته'''
ما در این زندانِ محنت کاسته
پس امیر به مسجد روان شد و مى‎گفت:
پس امیر به مسجد روان شد و مى‎گفت:
'''خلّوا سبيل المؤمن المجاهد
 
في اللّه لا يعبد غير الواحد'''
'''خلّوا سبيل المؤمن المجاهد'''
 
في اللّه لا يعبد غير الواحد
 
یعنى: راه دهید مؤمن جهادکننده را در راه خداى که هرگز غیر معبود یکتا پرستش نکرده!
یعنى: راه دهید مؤمن جهادکننده را در راه خداى که هرگز غیر معبود یکتا پرستش نکرده!
و چون به در مسجد رسید، بانگ نماز بگفت و مردم را براى نماز آواز داد و قدم در مسجد نهاده، به نماز ایستاد. اما آن سه خارجى، همه شب در خانه قطامه ملعونه شراب خورده بودند و در آن وقت مست و خواب افتاده. چون قطامه بانگ نماز حضرت امیر شنید، ابن ملجم - علیه اللعنه - را بیدار کرد و گفت: برخیز که وقت رسید و اینک على به مسجد آمد. دم‏به‏دم است که مردم روى به مسجد خواهند نهاد. زود برو و حاجت من روا کن و به‎زودى بازآى و درد فراق خود به شربت وصال من دوا کن! ابن ملجم ملعون برخاست و تیغ زهرآلوده خود برگرفت و گفت: بروم و به تن هلاک‏ و بدبخت بازآیم که من دیروز از حضرت امیر شنیدم که گفت: رسول خدا فرموده که بدبخت‏ترین پیشینیان قدّار بن سالف بود که ناقه صالح را پى کرد و بدبخت‏ترین پسینیان کشنده على بن ابى‎طالب خواهد بود! این بگفت و روى به مسجد نهاد و خود را در میان خفتگان انداخت.
و چون به در مسجد رسید، بانگ نماز بگفت و مردم را براى نماز آواز داد و قدم در مسجد نهاده، به نماز ایستاد. اما آن سه خارجى، همه شب در خانه قطامه ملعونه شراب خورده بودند و در آن وقت مست و خواب افتاده. چون قطامه بانگ نماز حضرت امیر شنید، ابن ملجم - علیه اللعنه - را بیدار کرد و گفت: برخیز که وقت رسید و اینک على به مسجد آمد. دم‏به‏دم است که مردم روى به مسجد خواهند نهاد. زود برو و حاجت من روا کن و به‎زودى بازآى و درد فراق خود به شربت وصال من دوا کن! ابن ملجم ملعون برخاست و تیغ زهرآلوده خود برگرفت و گفت: بروم و به تن هلاک‏ و بدبخت بازآیم که من دیروز از حضرت امیر شنیدم که گفت: رسول خدا فرموده که بدبخت‏ترین پیشینیان قدّار بن سالف بود که ناقه صالح را پى کرد و بدبخت‏ترین پسینیان کشنده على بن ابى‎طالب خواهد بود! این بگفت و روى به مسجد نهاد و خود را در میان خفتگان انداخت.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش