۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =') |
جز (جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
در ابتدای کتاب دو مقدمه از محقق و گردآورنده آمده است، سپس متن کتاب ذکر شده است. متن کتاب از ابواب متعدد تشکیل یافته است که در هر موضوع، نخست باب مدح و سپس باب ذم آمده است؛ | در ابتدای کتاب دو مقدمه از محقق و گردآورنده آمده است، سپس متن کتاب ذکر شده است. متن کتاب از ابواب متعدد تشکیل یافته است که در هر موضوع، نخست باب مدح و سپس باب ذم آمده است؛ مثلاًدر اول کتاب نخست بابی در مدح دنیا و سپس بابی دیگر در ذم آن ذکر شده است. | ||
ثعالبی در تألیف این کتاب به منابعی همچون اقوال جاحظ و نیز کتب ادبی چون «عيون الأخیار»، «الأغاني»، «الفاضل» و نیز کتاب دعبل و کتاب رهن العيون مراجعه کرده و از آنها بهره برده است <ref>ر.ک: همان، ص33</ref>. | ثعالبی در تألیف این کتاب به منابعی همچون اقوال جاحظ و نیز کتب ادبی چون «عيون الأخیار»، «الأغاني»، «الفاضل» و نیز کتاب دعبل و کتاب رهن العيون مراجعه کرده و از آنها بهره برده است <ref>ر.ک: همان، ص33</ref>. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
سرآغاز این باب سخنی است از امام علی(ع) که نویسنده با تعبیر «قال بعض الحكماء» از آن یاد کرده است؛ سخنی با این مضمون: دنیا بسیار فریبنده و نیرنگباز است؛ اگر تو بر سر پیمانت با او بمانی، او نمیماند<ref>ر.ک: همان، ص59</ref>. | سرآغاز این باب سخنی است از امام علی(ع) که نویسنده با تعبیر «قال بعض الحكماء» از آن یاد کرده است؛ سخنی با این مضمون: دنیا بسیار فریبنده و نیرنگباز است؛ اگر تو بر سر پیمانت با او بمانی، او نمیماند<ref>ر.ک: همان، ص59</ref>. | ||
دومین موضوع، درباره مدح و ذم دهر و روزگار است. ایشان درباره مدح و ذم آن نیز طبق روشی که در تمام ابواب پیش گرفته، در دو باب، اقوال بزرگان، حکما، شاعران و... را ذکر کرده است؛ | دومین موضوع، درباره مدح و ذم دهر و روزگار است. ایشان درباره مدح و ذم آن نیز طبق روشی که در تمام ابواب پیش گرفته، در دو باب، اقوال بزرگان، حکما، شاعران و... را ذکر کرده است؛ مثلاًدر باب مدح آن مینویسد: از بعضی از حکما نقل شده است که روزگار ناصحترین آموزگار است<ref>ر.ک: همان، ص64</ref>. | ||
شاعر نیز در این موضوع گفته است: به جان خودم سوگند که زمانه و دگرگونی آن، نصیحت خود را تقدیم کرد و شگفتا که او ناصحی نامهربان است<ref>ر.ک: همان</ref>. | شاعر نیز در این موضوع گفته است: به جان خودم سوگند که زمانه و دگرگونی آن، نصیحت خود را تقدیم کرد و شگفتا که او ناصحی نامهربان است<ref>ر.ک: همان</ref>. |
ویرایش