الظرائف و اللطائف و اليواقيت في بعض المواقيت

    از ویکی‌نور
    الظرائف و اللطائف و اليواقيت في بعض المواقيت
    الظرائف و اللطائف و اليواقيت في بعض المواقيت
    پدیدآورانثعالبی، عبدالملک بن محمد (نویسنده)

    مقدسي، احمد بن عبدالرزاق (گردآورنده)

    نصار، حسین (مصحح)

    جاد، ناصر محمدي محمد (محقق)
    ناشردار الکتب و الوثائق القومية، الإدارة المرکزية للمراکز العلمية، مرکز تحقيق التراث
    مکان نشرمصر - قاهره
    چاپ1
    شابک977-18-0431-6
    موضوعشعر عربی - قرن4ق.
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏PJA‎‏ ‎‏3914‎‏ ‎‏/‎‏ظ‎‏4‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الظرائف و اللطائف و اليواقيت في بعض المواقيت، اثر ابومنصور ثعالبی (350-429ق)، کشکولی است به زبان عربی که توسط ابونصر مقدسی گردآوری و به همت ناصر محمدی محمدجاد و حسین نصار تحقیق و منتشر شده است.

    این کتاب، کشکولی از ستایش‌ها و ملامت‌ها در موضوعات مختلف است. مؤلف با استفاده از قرآن، حدیث نبوی، شعر، نثر، ضرب‌المثل، اقوال حکما، فلاسفه و مجربین مطالب کتاب را گردآوری کرده است.[۱].

    در واقع این کتاب نتیجه دو کتاب مفقود ثعالبی به نام «الظرائف و اللطائف» و کتاب «اليواقيت في بعض المواقيت» است. ابونصر مقدسی این دو کتاب را در یک جلد گردآوری کرده است.[۲].

    لازم به ذکر است که تمام مطالب کتاب متعلق به ثعالبی نیست، بلکه برخی از مطالب آن توسط ابونصر مقدسی افزوده شده است.[۳].

    ساختار

    در ابتدای کتاب دو مقدمه از محقق و گردآورنده آمده است، سپس متن کتاب ذکر شده است. متن کتاب از ابواب متعدد تشکیل یافته است که در هر موضوع، نخست باب مدح و سپس باب ذم ‌آمده است؛ مثلاًدر اول کتاب نخست بابی در مدح دنیا و سپس بابی دیگر در ذم آن ذکر شده است.

    ثعالبی در تألیف این کتاب به منابعی همچون اقوال جاحظ و نیز کتب ادبی چون «عيون الأخیار»، «الأغاني»، «الفاضل» و نیز کتاب دعبل و کتاب رهن العيون مراجعه کرده و از آنها بهره برده است[۴].

    گزارش محتوا

    در مقدمه محقق، مطالبی از قبیل شرح زندگی ثعالبی و مقدسی، اهمیت و جایگاه کتاب و روش تحقیق آن گنجانده شده است.

    کتاب با مدح دنیا آغاز شده است. ثعالبی با ذکر حدیثی از پیامبر(ص)، این باب را شروع کرده است. او به نقل از پیامبر(ص) عبارتی را با این مضمون آورده است: دنیا شیرین و خرم است؛ هرکس آن را با حق آن اخذ نماید، دنیا برای او مبارک است.

    سپس روایتی را از امام علی(ع) آورده که ایشان فرمودند: دنیا سراى راستى است براى کسى که با آن روراست باشد و سراى ایمنى (از عذاب الهى) است براى کسى که آن را درست فهم کند و سراى توانگرى است براى کسى که از آن توشه بردارد؛ سجداه دوستان خدا و فرودگاه وحی او و مصلای فرشتگان او و تجارتخانه دوستان اوست که در آن، رحمت و فضل الهى را به دست آورده و سودشان بهشت خواهد بود. پس کیست که دنیا را نکوهش مى‌کند؟ درحالى‌که دنیا مردم را به دورى خود آگاه ساخت و به جدایى خویش ندا در داد و خبر فناپذیرى و مرگ خود و اهلش را به آنان داد..[۵].

    در ادامه ایشان می‌گوید: این نیکوترین گفتاری است که در ستایش دنیا نقل شده است.[۶].

    سپس مطالبی چند را از قول برخی از علما و شعرای عرب، چون محمد بن وهیب حمیری، ابوعتاهیه، محمود وراق و... آورده است. در باب بعدی وی از نکوهش دنیا سخن گفته است. در این باب مطالبی را از بزرگان، علما، حکما، شعرا و... نقل کرده است.

    سرآغاز این باب سخنی است از امام علی(ع) که نویسنده با تعبیر «قال بعض الحكماء» از آن یاد کرده است؛ سخنی با این مضمون: دنیا بسیار فریبنده و نیرنگ‌باز است؛ اگر تو بر سر پیمانت با او ‌بمانی، او نمی‌ماند[۷].

    دومین موضوع، درباره مدح و ذم دهر و روزگار است. ایشان درباره مدح و ذم آن نیز طبق روشی که در تمام ابواب پیش گرفته، در دو باب، اقوال بزرگان، حکما، شاعران و... را ذکر کرده است؛ مثلاًدر باب مدح آن می‌نویسد: از بعضی از حکما نقل شده است که روزگار ناصح‌ترین آموزگار است.[۸].

    شاعر نیز در این موضوع گفته است: به جان خودم سوگند که زمانه و دگرگونی آن، نصیحت خود را تقدیم کرد و شگفتا که او ناصحی نامهربان است.[۹].

    درباره ذم دهر آمده است که: «روزگار، سراسر شر است؛ اگر ساعتی تو را بخنداند، یک سال می‌گریاند»[۱۰].

    مطالب بعدی کتاب در‌باره موضوعات متنوعی از قبیل مدح و ذم سلطان و وزیرش، عمل سلطان، عقل، علم، خط و قلم، ادب، شعر، تجارت، حمام، مال، زبان، صبر، حلم، زنان، دختران، پسران و... است.

    لازم به ذکر است که معنای مدح و ذم آن نیست که آنچه ستایش می‌شود، ممدوح ذاتی و آنچه نکوهش می‌گردد، مذموم ذاتی است، بلکه اینها فقط اقوال مردمانی است که در شرایطی معین و تحت تأثیر آن شرایط چیزی را مدح کرده‌اند که واقعا مذموم است یا چیزی را مذمت نموده‌اند که واقعا ممدوح می‌باشد؛ لذا در این کتاب ابوابی را با عنوان ذم عقل، ذم علم، ذم مال، مدح بخل و مدح کینه‌توزی می‌یابی که نه اینها ذاتا ممدوحند و نه آنها ذاتا مذموم[۱۱].

    از ویژگی‌های کتاب این است که برخی از مطالب آن، از جمله اشعار نابی است که اصل آنها مفقود است و نیز کتاب معجمی است از تجارب و نصایح پیشینیان که به دست ما رسیده است.[۱۲].

    وضعیت کتاب

    چنان‌که گذشت این کتاب از دو کتاب «الظرائف و اللطائف» و «اليواقيت في بعض المواقيت» تشکیل شده است و نسخی چند برای هر دو کتاب به‌طور جداگانه در کتابخانه‌های متعدد وجود دارد. محقق، کتابی را که متشکل از این دو کتاب باشد، در دو نسخه در کتابخانه دارالکتب مصر دیده است و آن را از منابع تحقیق خود قرار داده است.[۱۳]. ایشان این دو نسخه را با نسخه کتابخانه عامره که با رمز «م» در پاورقی‌های کتاب مشخص شده، مقابله کرده است و آن دو نسخه را با رمز «أ» و «ب» مشخص نموده است.[۱۴].

    از اشکالات وارد بر نسخ قدیمی این است که این نسخه‌ها دارای تحریف و تصحیف، به‌همراه اضافاتی است که از طرف مؤلف نبوده، بلکه ناسخان و دیگران به کتاب افزوده‌اند[۱۵].

    محقق، آدرس آیات، احادیث، اقوال علما و اشعار و نیز تراجم اعلام متن و توضیح الفاظ غریب و مبهم را در پاورقی‌ها آورده است.[۱۶].

    در ابتدای کتاب چند تصویر از نسخ خطی و در پایان کتاب فهارس فنی آمده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها