پرش به محتوا

شرفکندی، عبدالرحمن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - ' های ' به '‎های ')
خط ۳۱: خط ۳۱:
</div>
</div>


==ولادت==


«عبدالرحمن شرفكندى» از نويسندگان و شاعران كرد ايران ملقب به هَژار، فرزند حاجى ملا محمد بود و در سال 1300ش در كردستان ايران زاده شد. دوران كودكى و جوانى را در مهاباد سپرى نمود و هنگامى كه 17 سال سن داشت پدرش درگذشت. هژار ناچار درس و تحصيل را بعد از مرگ پدر، رها كرد و به كسب و كار روى آورد و به دليل تحصيل برادران با همه مشكلات شهرنشينى، به مهاباد نقل مكان كرد. نياز به امكانات بيشتر موجب شد كه كسب و كارش را رونق بيشترى دهد. هنگام برداشت محصول، از كشاورزان بوكان و روستاهاى اطراف گندم و... مى‌خريد و به تبريز مى‌برد و مى‌فروخت. همچنين گاو و گوسفند معامله مى‌كرد و به كار كشاورزيش هم مى‌رسيد.
 
'''عبدالرحمن شرفكندى'''
از نويسندگان و شاعران كرد ايران ملقب به هَژار، فرزند حاجى ملا محمد بود و در سال 1300ش در كردستان ايران زاده شد. دوران كودكى و جوانى را در مهاباد سپرى نمود و هنگامى كه 17 سال سن داشت پدرش درگذشت. هژار ناچار درس و تحصيل را بعد از مرگ پدر، رها كرد و به كسب و كار روى آورد و به دليل تحصيل برادران با همه مشكلات شهرنشينى، به مهاباد نقل مكان كرد. نياز به امكانات بيشتر موجب شد كه كسب و كارش را رونق بيشترى دهد. هنگام برداشت محصول، از كشاورزان بوكان و روستاهاى اطراف گندم و... مى‌خريد و به تبريز مى‌برد و مى‌فروخت. همچنين گاو و گوسفند معامله مى‌كرد و به كار كشاورزيش هم مى‌رسيد.


ناگفته نماند كه با همه گرفتارى‌ها، علاقه شديد عبدالرحمن جوان به زبان و ادبيات كردى چنان بود كه تا سالها بسيارى از دواوين شعرا را خوانده بود و بيشتر آنها را از حفظ داشت.
ناگفته نماند كه با همه گرفتارى‌ها، علاقه شديد عبدالرحمن جوان به زبان و ادبيات كردى چنان بود كه تا سالها بسيارى از دواوين شعرا را خوانده بود و بيشتر آنها را از حفظ داشت.


او تخلص هژار «به معنى بينوا و درويش» را براى خود برگزيد و با خود عهد كرد كه هيچگاه به خاطر مال و مقام، دست به قلم نبرد. اشعار دل‌انگيز هژار به زودى به دلها راه يافت و ورد زبان خاص و عام شد. نخستين ديوان اشعارش كه ئاله كوك نام داشت چاپ و منتشر گرديد و به زبان آذرى نيز ترجمه و انتشار يافت. هژار به دليل مسائل سياسى پس از دو ماه حبس در سقز، در حاليكه مى‌خواستند او را به مهاباد منتقل كنند در فرصتى موفق به فرار شد و پس از روزها پياده‌روى در برف و سرما، وارد خاک عراق شد. با وجود مشكلات فراوان در آنجا، دست از مطالعه نكشيد و همواره بخشى از مختصر دستمزدش را به خريد كتاب اختصاص ميداد. كار طاقت فرسا و سوء تغذيه مسمومش كرد و توسط جمعى از دوستدارانش به بيمارستانى در جبل لبنان انتقال يافت. اين بيمارستان كتابخانه بزرگى داشت حاوى كتاب‌هاى ارزشمند بسيار به زبان عربى. هژار دو سال و چند ماه در آنجا بسر برد و در اين مدت بيشتر اوقاتش را به مطالعه گذراند و اطلاعاتش را در زمينه زبان و ادبيات عرب تكميل كرد؛ بطورى كه وقتى به عراق بازگشت به عضويت در مجمع علمى آن كشور درآمد و مجال يافت كه به مطالعه و تحقيق بيشتر بپردازد. و به‌علاوه برخى از اشعار و مقالاتش را منتشر نمايد. هژار سه سال نيز در سوريه اقامت گزيد. سرانجام هژار بعد از 17 سال به ايران بازگشت. دولت ايران او را در عظيميه كرج سكنى داد و بدين ترتيب او بار ديگر چندمين بار و در سرپيرى، باز زندگى را از صفر شروع كرد. در دانشگاه تهران ترجمه قانون در طب، تأليف [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] را به او پيشنهاد دادند در ازاى دستمزد مختصرى، و با ترجمه اولين كتاب از اين اثر، در محافل علمى و ادبى راه پيدا كرد و به عضويت فرهنگستان زبان فارسى درآمد. با تلاش سخت و خستگى‌ناپذير بيشتر ساعات شبانه روز را به تحقيق و تألیف و ترجمه مشغول بود و در سايه اين كار پى‌گير آثار ارزشمند و كم نظيرى را در زمينه‌هاى مختلف علمى و ادبى و فرهنگى از خود به يادگار گذاشت.
او تخلص هژار «به معنى بينوا و درويش» را براى خود برگزيد و با خود عهد كرد كه هيچگاه به خاطر مال و مقام، دست به قلم نبرد. اشعار دل‌انگيز هژار به زودى به دلها راه يافت و ورد زبان خاص و عام شد. نخستين ديوان اشعارش كه ئاله كوك نام داشت چاپ و منتشر گرديد و به زبان آذرى نيز ترجمه و انتشار يافت. هژار به دليل مسائل سياسى پس از دو ماه حبس در سقز، در حاليكه مى‌خواستند او را به مهاباد منتقل كنند در فرصتى موفق به فرار شد و پس از روزها پياده‌روى در برف و سرما، وارد خاک عراق شد. با وجود مشكلات فراوان در آنجا، دست از مطالعه نكشيد و همواره بخشى از مختصر دستمزدش را به خريد كتاب اختصاص ميداد. كار طاقت فرسا و سوء تغذيه مسمومش كرد و توسط جمعى از دوستدارانش به بيمارستانى در جبل لبنان انتقال يافت. اين بيمارستان كتابخانه بزرگى داشت حاوى كتاب‌هاى ارزشمند بسيار به زبان عربى. هژار دو سال و چند ماه در آنجا بسر برد و در اين مدت بيشتر اوقاتش را به مطالعه گذراند و اطلاعاتش را در زمينه زبان و ادبيات عرب تكميل كرد؛ بطورى كه وقتى به عراق بازگشت به عضويت در مجمع علمى آن كشور درآمد و مجال يافت كه به مطالعه و تحقيق بيشتر بپردازد. و به‌علاوه برخى از اشعار و مقالاتش را منتشر نمايد. هژار سه سال نيز در سوريه اقامت گزيد. سرانجام هژار بعد از 17 سال به ايران بازگشت. دولت ايران او را در عظيميه كرج سكنى داد و بدين ترتيب او بار ديگر چندمين بار و در سرپيرى، باز زندگى را از صفر شروع كرد. در دانشگاه تهران ترجمه قانون در طب، تأليف [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] را به او پيشنهاد دادند در ازاى دستمزد مختصرى، و با ترجمه اولين كتاب از اين اثر، در محافل علمى و ادبى راه پيدا كرد و به عضويت فرهنگستان زبان فارسى درآمد. با تلاش سخت و خستگى‌ناپذير بيشتر ساعات شبانه روز را به تحقيق و تألیف و ترجمه مشغول بود و در سايه اين كار پى‌گير آثار ارزشمند و كم نظيرى را در زمينه‌هاى مختلف علمى و ادبى و فرهنگى از خود به يادگار گذاشت.


==آثار==
==آثار==
۶٬۵۹۱

ویرایش