۵۳٬۳۲۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' های' به 'های') |
جز (جایگزینی متن - 'ويژگيها' به 'ویژگیها') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
الجزء الثالث: جزء سوم از 30 فصل تشكيل يافته است. چهار فصل اول آن ادامۀ مباحث مربوط به عدل مىباشد، مانند: عدم اراده حق فعل قبيح را، بيان آنچه صحيح است، اراده شود و آنچه واجب است و آنچه واجب نيست و... هشت فصل بعدى را مؤلف تحت عنوان باب الكلام في الاراده و ما يتعلق بها آورده است. در اين هشت فصل از معناى اراده و كراهت، تقدم اراده بر مراد، حادث بودن ارادۀ حق و... بحث شده است. قسمت بعدى فصول تحت عنوان باب الكلام في الكلام و احواله و احكامه از كلام الهى بحث مىكند. اين باب از 9 فصل تشكيل يافته است كه در آنها بحث شده از حقيقت كلام، اثبات صفت تكلم در حق تعالى، ابطال قديم بودن كلام الهى، حادث بودن قرآن و... 9 فصل آخر كتاب تحت عنوان باب الكلام في المخلوق از افعال انسان، اختيار و قدرت انسان و متعلق قدرت در انسان و... بحث كرده است. | الجزء الثالث: جزء سوم از 30 فصل تشكيل يافته است. چهار فصل اول آن ادامۀ مباحث مربوط به عدل مىباشد، مانند: عدم اراده حق فعل قبيح را، بيان آنچه صحيح است، اراده شود و آنچه واجب است و آنچه واجب نيست و... هشت فصل بعدى را مؤلف تحت عنوان باب الكلام في الاراده و ما يتعلق بها آورده است. در اين هشت فصل از معناى اراده و كراهت، تقدم اراده بر مراد، حادث بودن ارادۀ حق و... بحث شده است. قسمت بعدى فصول تحت عنوان باب الكلام في الكلام و احواله و احكامه از كلام الهى بحث مىكند. اين باب از 9 فصل تشكيل يافته است كه در آنها بحث شده از حقيقت كلام، اثبات صفت تكلم در حق تعالى، ابطال قديم بودن كلام الهى، حادث بودن قرآن و... 9 فصل آخر كتاب تحت عنوان باب الكلام في المخلوق از افعال انسان، اختيار و قدرت انسان و متعلق قدرت در انسان و... بحث كرده است. | ||
== | ==ویژگیها و معايب كتاب== | ||
# منظم نبودن بحثهاى كتاب: پراكندگى مطالب و نامنظم بودن آنها استفاده از كتاب را كمى دشوار نموده است. مباحث مربوط به عدل بخشى در جزء دوم و بخشى در جزء سوم بعد از اين كه فاصلۀ زيادى بين آنها افتاده است، مطرح مىشود.همچنين تقسيم مطالب به ابواب و فصول چندان منطقى به نظر نمىرسند. بابى كه به عنوان نفى رؤيت حضرت حق منعقد گشته در فصولش از وحدت و توحيد بحث مىشود و بعضى از فصول هم تحت هيچ بابى نيستند. | # منظم نبودن بحثهاى كتاب: پراكندگى مطالب و نامنظم بودن آنها استفاده از كتاب را كمى دشوار نموده است. مباحث مربوط به عدل بخشى در جزء دوم و بخشى در جزء سوم بعد از اين كه فاصلۀ زيادى بين آنها افتاده است، مطرح مىشود.همچنين تقسيم مطالب به ابواب و فصول چندان منطقى به نظر نمىرسند. بابى كه به عنوان نفى رؤيت حضرت حق منعقد گشته در فصولش از وحدت و توحيد بحث مىشود و بعضى از فصول هم تحت هيچ بابى نيستند. | ||
# تأثر از معتزله: مؤلف در بحثهاى متعدد كلامى كه در اين كتاب مطرح شده است، از افكار و عقائد معتزله متأثر شده است. قاضى عبدالجبار در كتاب طبقات المعتزله كه [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] را از معتزله شمرده است، با توجه به اين كلمات است.[[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] در بحث از كلام الهى و صفت تكلم قائل شده است كه اين صفت حادث است، بلكه او مىگويد: «اعلم ان الخلاف في حدوث كلامه تعالى-مع الاعتراف بأنه من جنس كلامنا و از هو هذا المعقول المسموع» - «يكاد يقع من يحصل عن نفسه...و انما قلنا ذلك لان امارات الحدوث في الكلام اقوى و اظهر من امارات الحدوث في الاجسام و الاعراض».<ref>ص 422</ref> او كلام الهى را از جنس كلام انسانى مىداند و براى اين مطلب دليل ذكر كرده است و از اين كه اين دو مثل هم هستنداستفاده مىكند كه كلام الهى حادث است! | # تأثر از معتزله: مؤلف در بحثهاى متعدد كلامى كه در اين كتاب مطرح شده است، از افكار و عقائد معتزله متأثر شده است. قاضى عبدالجبار در كتاب طبقات المعتزله كه [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] را از معتزله شمرده است، با توجه به اين كلمات است.[[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] در بحث از كلام الهى و صفت تكلم قائل شده است كه اين صفت حادث است، بلكه او مىگويد: «اعلم ان الخلاف في حدوث كلامه تعالى-مع الاعتراف بأنه من جنس كلامنا و از هو هذا المعقول المسموع» - «يكاد يقع من يحصل عن نفسه...و انما قلنا ذلك لان امارات الحدوث في الكلام اقوى و اظهر من امارات الحدوث في الاجسام و الاعراض».<ref>ص 422</ref> او كلام الهى را از جنس كلام انسانى مىداند و براى اين مطلب دليل ذكر كرده است و از اين كه اين دو مثل هم هستنداستفاده مىكند كه كلام الهى حادث است! |
ویرایش