۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ق' به 'ق') |
جز (جایگزینی متن - '؛چ' به '؛ چ') |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
وستنفيلد تاريخ در گذشت او را زمانى بس ديرتر از 314 آورده است.نيز نگاه كنيد به: مجلۀ مجمع علمى عربى 6:142-143. | وستنفيلد تاريخ در گذشت او را زمانى بس ديرتر از 314 آورده است.نيز نگاه كنيد به: مجلۀ مجمع علمى عربى 6:142-143. | ||
او راست: «کتاب الفتوح» که تاريخى است قصّه گونه دربارۀ فتوحات و شرح زندگى نخستين خلفا تا زمان يزيد بن معاويه بر اساس نظر شيعيان ظاهرا تاريخ نويسان عرب به اين اثر اشاره نمىكنند.امكان دارد كه نويسندگان اهل سنّت، به دليل تمايل او به تشيع، نسبت به او بىاعتنا بودهاند(ادبيات فارسى بر مبناى تأليف استورى،2،881).همين منبع اشاره مىكند كه شايد ابن اعثم در كار خود از متن كامل«روايت موسوم به باهلى» در فتح آسياى ميانه بهره برده | او راست: «کتاب الفتوح» که تاريخى است قصّه گونه دربارۀ فتوحات و شرح زندگى نخستين خلفا تا زمان يزيد بن معاويه بر اساس نظر شيعيان ظاهرا تاريخ نويسان عرب به اين اثر اشاره نمىكنند.امكان دارد كه نويسندگان اهل سنّت، به دليل تمايل او به تشيع، نسبت به او بىاعتنا بودهاند(ادبيات فارسى بر مبناى تأليف استورى،2،881).همين منبع اشاره مىكند كه شايد ابن اعثم در كار خود از متن كامل«روايت موسوم به باهلى» در فتح آسياى ميانه بهره برده باشد؛ چه، به گفتۀ آ.ن.كرات، کتاب بلعمى در بيشتر موارد با ابن اعثم تطابق دارد نه با [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]. و اين نشان مىدهد كه، بلا واسطه يا از طريق اقتباس، از مأخذ واحدى بهرهمند شدهاند.: توپقايى سراى 2956. | ||
نگاه كنيد به: 47. Z.V.Togan.KorociCzondAnch.III | نگاه كنيد به: 47. Z.V.Togan.KorociCzondAnch.III | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] در «ارشاد الاريب الى معرفة الاديب»(379/1) مىنويسد كه ابن اعثم «مورخ است و شيعى مذهب نوراللّه شوشترى (مجالس المؤمنين،278/1)ابن اعثم را شافعى مىداند.بوده و نزد اهل حديث ضعيف شمرده مىشود.» اينك بايد ديد چرا [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] وى را نزد اهل حديث به ضعف نسبت مىدهد.آيا در جملۀ «كان شيعيا و هو عند اهل الحديث ضعيف» رابطهاى ميان اجزاى جمله هست؟نويسندهاى چنين دقيق و باريك بين و محقّق، همان به گناه شيعه بودن، بايد ضعيف شمرده شود؟ اينكه تعصبات مذهبى همواره-حتّى در ميان محقّقان و نويسندگان-مايۀ تهمت زنى بوده قابل انكار نيست.آيا آنچه مرحوم محمّد پروين گنابادى در شرح حال [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] مىآورد، نمىتواند يكى از انگيزههاى قضاوت منفى حموى دربارۀ ابن اعثم انگاشته شود؟ | [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] در «ارشاد الاريب الى معرفة الاديب»(379/1) مىنويسد كه ابن اعثم «مورخ است و شيعى مذهب نوراللّه شوشترى (مجالس المؤمنين،278/1)ابن اعثم را شافعى مىداند.بوده و نزد اهل حديث ضعيف شمرده مىشود.» اينك بايد ديد چرا [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] وى را نزد اهل حديث به ضعف نسبت مىدهد.آيا در جملۀ «كان شيعيا و هو عند اهل الحديث ضعيف» رابطهاى ميان اجزاى جمله هست؟نويسندهاى چنين دقيق و باريك بين و محقّق، همان به گناه شيعه بودن، بايد ضعيف شمرده شود؟ اينكه تعصبات مذهبى همواره-حتّى در ميان محقّقان و نويسندگان-مايۀ تهمت زنى بوده قابل انكار نيست.آيا آنچه مرحوم محمّد پروين گنابادى در شرح حال [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] مىآورد، نمىتواند يكى از انگيزههاى قضاوت منفى حموى دربارۀ ابن اعثم انگاشته شود؟ | ||
«وى در ضمن اين سفرها با دانشمندان و محدّثان و قاريان و ديگر عالمان ديدارها كرده و از محضر آنان سودها برگرفته و گاه نيز به مناظره و بحث مىپرداخته است.صاحب معجم المطبوعات معجم المطبوعات العربية و المعربة،يوسف اليان سركيس،1928 مصر، ج 2، ص1941.مىنويسد:وى به علّت مطالعۀ برخى از کتابهاى خوارج تعصّب شديدى بر ضد على عليهالسّلام | «وى در ضمن اين سفرها با دانشمندان و محدّثان و قاريان و ديگر عالمان ديدارها كرده و از محضر آنان سودها برگرفته و گاه نيز به مناظره و بحث مىپرداخته است.صاحب معجم المطبوعات معجم المطبوعات العربية و المعربة،يوسف اليان سركيس،1928 مصر، ج 2، ص1941.مىنويسد:وى به علّت مطالعۀ برخى از کتابهاى خوارج تعصّب شديدى بر ضد على عليهالسّلام داشت؛ چه، معتقدات خوارج سخت در ذهن وى ريشه دوانيده بود.از اين رو هنگامى كه در سال 613 در دمشق بود با يكى از علويان كه به مهر على تعصّب داشت، مناظره مىكرد و ميان آن دو سخنانى رد و بدل شد كه نسبت دادن آنها به على(ع) ناروا بود. بدين سبب مردم آن شهر به مخالفت شديد با وى برخاستند و نزديك بود به كشتن وى دست يازند، امّا ياقوت از بيم جان از آنجا گريخت و در حال بيم و هراس سخت به حلب رفت و از آنجا هم شهر به شهر مىگشت تا به خراسان رسيد.» برگزيدۀ مشترك [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]]، ترجمۀ محمّد پروين گنابادى، ص9، به نقل راهنماى کتاب(سال 19، ش 4-6، ص457)، مقالۀ محمّد حسين روحانى. | ||
==ابن اعثم شاعر== | ==ابن اعثم شاعر== |
ویرایش