۰
ویرایش
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR01706J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
«'''معجم المصطلحات العلمية العربية'''»، اثر '''[[فايز دايه]]''' (متولد دوما سوريه، 1947م) است كه نويسنده در آن، تعداد 1940 مورد از اصطلاحات رايج در بين دانشمندان علوم اسلامى در زمينههاى موسيقى، نحو، تاريخ، منطق، طبيعيات، فلسفه، فقه، كلام، طبّ و... را از ديدگاه پنج نفر از دانشمندان بزرگ اسلامى شناسانده است. | |||
نام كامل اين اثر عبارت است از: | نام كامل اين اثر عبارت است از: «'''معجم المصطلحات العلمية العربية للكندي و الفارابي و الخوارزمي و ابن سينا و الغزالي'''». | ||
ارزش اثر حاضر بيشتر در شناسايى نظرات انديشمندان قديم و چگونگى كاربرد واژگان و اصطلاحات آنان و جمعآورى آراى علمى آنهاست و نويسنده، اهتمامى در جهت تحليل و مقايسه و انتقاد مباحث و نظريههاى مطرحشده، ابراز نكرده است. | ارزش اثر حاضر بيشتر در شناسايى نظرات انديشمندان قديم و چگونگى كاربرد واژگان و اصطلاحات آنان و جمعآورى آراى علمى آنهاست و نويسنده، اهتمامى در جهت تحليل و مقايسه و انتقاد مباحث و نظريههاى مطرحشده، ابراز نكرده است. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
اين كتاب از مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل سه محور) تشكيل شده است. روش نويسنده در اين اثر، گردآورى متون قديمى و اصطلاحات تعريفشده در آثار فيلسوفان و انديشمندان پيشين است و به تحليل و مقايسه و انتقاد نپرداخته است. | اين كتاب از مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل سه محور) تشكيل شده است. روش نويسنده در اين اثر، گردآورى متون قديمى و اصطلاحات تعريفشده در آثار فيلسوفان و انديشمندان پيشين است و به تحليل و مقايسه و انتقاد نپرداخته است. | ||
نويسنده در مقدمهاش كه مكان و تاريخ نگارش آن را مشخص نكرده، هدف و روش خودش را در اين اثر توضيح داده و تأكيد كرده است: «... ما انديشههايى را ترجيح مىدهيم كه ما را دعوت به تأمل در ميراث علمى مىكند تا مطالبش استخراج شود و آن ميراث، اندك نيست، بلكه فراوان است و در زمينههاى گوناگون... در كتاب حاضر، از آثار فلاسفه و انديشمندان و نويسندگان مانند كتاب كندى در باب حدود و تعريفات و «إحصاء العلوم»، نوشته فارابى؛ «مفاتيح العلوم»، نوشته خوارزمى؛ بخش نفس از كتاب «النجاة»، نوشته ابن سينا و فصولى از «معيار العلم»، نوشته غزالى استفاده كرديم...» | نويسنده در مقدمهاش كه مكان و تاريخ نگارش آن را مشخص نكرده، هدف و روش خودش را در اين اثر توضيح داده و تأكيد كرده است: «... ما انديشههايى را ترجيح مىدهيم كه ما را دعوت به تأمل در ميراث علمى مىكند تا مطالبش استخراج شود و آن ميراث، اندك نيست، بلكه فراوان است و در زمينههاى گوناگون... در كتاب حاضر، از آثار فلاسفه و انديشمندان و نويسندگان مانند كتاب كندى در باب حدود و تعريفات و «إحصاء العلوم»، نوشته فارابى؛ «مفاتيح العلوم»، نوشته خوارزمى؛ بخش نفس از كتاب «النجاة»، نوشته ابن سينا و فصولى از «معيار العلم»، نوشته غزالى استفاده كرديم...» <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص5-12</ref>. نويسنده گاه از شكل و جدول نيز براى كمك به امر آموزش بهره برده است <ref>ر.ك: همان، ص126، 215، 223 و 224</ref> | ||
نويسنده براى توليد اثر حاضر در مجموع از منابع قابل توجهى (52 كتاب به زبان عربى و يك كتاب به زبان فرانسه) براى استناد و مقايسه استفاده كرده است | نويسنده براى توليد اثر حاضر در مجموع از منابع قابل توجهى (52 كتاب به زبان عربى و يك كتاب به زبان فرانسه) براى استناد و مقايسه استفاده كرده است <ref>همان، ص251- 254</ref>. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
براى آشنايى با روش و محتواى اين اثر، توجه به برخى از مطالب جالب آن كافى است: | براى آشنايى با روش و محتواى اين اثر، توجه به برخى از مطالب جالب آن كافى است: | ||
1. اشتقاق همان است كه در شعر، مجانست ناميده مىشود و آن، مثل قول آن گوينده است كه گفت: «لا ترى الجاهل إلا مفرطا أو مفرّطا» و مثل سخن كسى كه گفت: «إنّ هذا الكلام صدر عن صدر صدر و طبع طبع و قريحة قريحة و جوارح جريحة» | 1. اشتقاق همان است كه در شعر، مجانست ناميده مىشود و آن، مثل قول آن گوينده است كه گفت: «لا ترى الجاهل إلا مفرطا أو مفرّطا» و مثل سخن كسى كه گفت: «إنّ هذا الكلام صدر عن صدر صدر و طبع طبع و قريحة قريحة و جوارح جريحة» <ref>ر.ك: متن كتاب، ص38</ref>. گفتنى است كه اين سخن حكيمانه: «لا ترى الجاهل إلا مفرطا أو مفرّطا»؛ يعنى: «نادان را نمىبينى جز افراطگر (تندرو) يا تفريطگر (كندرو)»؛ از كلام اميرالمؤمنين على(ع) در «نهج البلاغة» است و نويسنده ندانسته و يا نخواسته و نتوانسته نام گويندهاش را ذكر كند. | ||
2. نويسنده در مورد طبقه دوم از پادشاهان كيانى ايران، چنين نوشته است: كيكاوس و لقبش «نَمُرد» است؛ يعنى كسى كه هنوز گرفتار مرگ نشده و نمرده و به گمانم او همان است كه عبرانىها او را «نمرود» مىنامند | 2. نويسنده در مورد طبقه دوم از پادشاهان كيانى ايران، چنين نوشته است: كيكاوس و لقبش «نَمُرد» است؛ يعنى كسى كه هنوز گرفتار مرگ نشده و نمرده و به گمانم او همان است كه عبرانىها او را «نمرود» مىنامند <ref>ر.ك: همان، ص57</ref>. | ||
3. تأويل: در اصل ترجيع و برگرداندن است و در شرع، برگشت دادن لفظ از معناى ظاهرىاش به معنايى است كه احتمال دارد، در صورتى كه احتمالدهنده آن را موافق كتاب و سنت بداند؛ مثل قول خداى متعال: ''' «... يُخْرِجُ | 3. تأويل: در اصل ترجيع و برگرداندن است و در شرع، برگشت دادن لفظ از معناى ظاهرىاش به معنايى است كه احتمال دارد، در صورتى كه احتمالدهنده آن را موافق كتاب و سنت بداند؛ مثل قول خداى متعال: ''' «... يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ...» ''' <ref>انعام95/</ref>. اگر به آن، بيرون آوردن پرنده را از تخم اراده كند، تفسير مىشود و اگر به آن، بيرون آوردن مؤمن از كافر يا عالم از جاهل را اراده كند، تأويل خواهد بود <ref>ر.ك: همان، ص178</ref>. | ||
4. شيمى و ابزارهاى آن: اسم اين صناعت كيمياء است و آن عربى است و اشتقاقش از «كمى - يكمي» است؛ به معنى پوشاندن و پنهان كردن. گفته مىشود: «كمى الشهادةَ يكميها»؛ يعنى گواهى را كتمان كرد (مىكند) و محققان اين صناعت، آن را حكمت مىنامند بدون هيچ قيدى و برخى آن را صنعت مىشمارند و از آلات شيميدانها، ابزارهايى است كه در نزد ريختهگران و ساير اصحاب حرفهها و مهارتها مشهور است؛ مانند: «كور»، «بوطق»، «ماشق»، «راط»، «زقّ» كه در آن دميده مىشود و... | 4. شيمى و ابزارهاى آن: اسم اين صناعت كيمياء است و آن عربى است و اشتقاقش از «كمى - يكمي» است؛ به معنى پوشاندن و پنهان كردن. گفته مىشود: «كمى الشهادةَ يكميها»؛ يعنى گواهى را كتمان كرد (مىكند) و محققان اين صناعت، آن را حكمت مىنامند بدون هيچ قيدى و برخى آن را صنعت مىشمارند و از آلات شيميدانها، ابزارهايى است كه در نزد ريختهگران و ساير اصحاب حرفهها و مهارتها مشهور است؛ مانند: «كور»، «بوطق»، «ماشق»، «راط»، «زقّ» كه در آن دميده مىشود و... <ref>ر.ك: همان، ص245</ref>. | ||
5. علم نجوم، در زبان عربى تنجيم ناميده مىشود و در يونانى، اصطرنوميا و اصطر همان ستاره است و نوميا، دانش. كواكب سيّارة: زحل، مشترى، مرّيخ، شمس، زهره، عطارد و قمر است و اسامى آنها به زبان فارسى عبارت است از: كيوان، هرمز، بهرام، خور، ناهيد، تير و ماه. كواكب ثابت: همان ستارگانى است كه در آسمان است بهجز هفت سيارهاى كه گذشت و ثابته ناميده شده؛ چون ابعادش را بر نظام واحدى حفظ مىكند و بهصورت عرضى سير نمىكند... و كواكب ثابته در 45 صورت واقع مىشود... | 5. علم نجوم، در زبان عربى تنجيم ناميده مىشود و در يونانى، اصطرنوميا و اصطر همان ستاره است و نوميا، دانش. كواكب سيّارة: زحل، مشترى، مرّيخ، شمس، زهره، عطارد و قمر است و اسامى آنها به زبان فارسى عبارت است از: كيوان، هرمز، بهرام، خور، ناهيد، تير و ماه. كواكب ثابت: همان ستارگانى است كه در آسمان است بهجز هفت سيارهاى كه گذشت و ثابته ناميده شده؛ چون ابعادش را بر نظام واحدى حفظ مىكند و بهصورت عرضى سير نمىكند... و كواكب ثابته در 45 صورت واقع مىشود... <ref>ر.ك: همان، ص231-232</ref>. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
براى اثر حاضر، در پايان كتاب، به ترتيب فهرست منابع، فهارس فنى (اصطلاحات، الفاظ يونانى، الفاظ فارسى، الفاظ اجنبى متنوع، اعلام، كتب) و فهرست مطالب فراهم شده است. | براى اثر حاضر، در پايان كتاب، به ترتيب فهرست منابع، فهارس فنى (اصطلاحات، الفاظ يونانى، الفاظ فارسى، الفاظ اجنبى متنوع، اعلام، كتب) و فهرست مطالب فراهم شده است. | ||
اسامى و مشخصات برخى از آثار منتشرشده و در دست چاپ نويسنده در پايان كتاب ذكر شده است | اسامى و مشخصات برخى از آثار منتشرشده و در دست چاپ نويسنده در پايان كتاب ذكر شده است <ref>ر.ك: همان، ص302</ref>. | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
مقدمه و متن كتاب. | |||
==پانويس == | |||
<references /> | |||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۲: | ||
[[رده:فلسفه اسلامی]] | [[رده:فلسفه اسلامی]] | ||
[[رده:کلیات فلسفه اسلامی]] | [[رده:کلیات فلسفه اسلامی]] | ||
ویرایش