۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
اين كتاب از مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل سه محور) تشكيل شده است. روش نويسنده در اين اثر، گردآورى متون قديمى و اصطلاحات تعريفشده در آثار فيلسوفان و انديشمندان پيشين است و به تحليل و مقايسه و انتقاد نپرداخته است. | اين كتاب از مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل سه محور) تشكيل شده است. روش نويسنده در اين اثر، گردآورى متون قديمى و اصطلاحات تعريفشده در آثار فيلسوفان و انديشمندان پيشين است و به تحليل و مقايسه و انتقاد نپرداخته است. | ||
نويسنده در مقدمهاش كه مكان و تاريخ نگارش آن را مشخص نكرده، هدف و روش خودش را در اين اثر توضيح داده و تأكيد كرده است: «... ما انديشههايى را ترجيح مىدهيم كه ما را دعوت به تأمل در ميراث علمى مىكند تا مطالبش استخراج شود و آن ميراث، اندك نيست، بلكه فراوان است و در زمينههاى گوناگون... در كتاب حاضر، از آثار فلاسفه و انديشمندان و نويسندگان مانند كتاب كندى در باب حدود و تعريفات و «إحصاء العلوم»، نوشته فارابى؛ «مفاتيح العلوم»، نوشته خوارزمى؛ بخش نفس از كتاب «النجاة»، نوشته ابن سينا و فصولى از «معيار العلم»، نوشته غزالى استفاده كرديم...» <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص5-12</ref>. نويسنده گاه از شكل و جدول نيز براى كمك به امر آموزش بهره برده است <ref>ر.ك: همان، | نويسنده در مقدمهاش كه مكان و تاريخ نگارش آن را مشخص نكرده، هدف و روش خودش را در اين اثر توضيح داده و تأكيد كرده است: «... ما انديشههايى را ترجيح مىدهيم كه ما را دعوت به تأمل در ميراث علمى مىكند تا مطالبش استخراج شود و آن ميراث، اندك نيست، بلكه فراوان است و در زمينههاى گوناگون... در كتاب حاضر، از آثار فلاسفه و انديشمندان و نويسندگان مانند كتاب كندى در باب حدود و تعريفات و «إحصاء العلوم»، نوشته فارابى؛ «مفاتيح العلوم»، نوشته خوارزمى؛ بخش نفس از كتاب «النجاة»، نوشته ابن سينا و فصولى از «معيار العلم»، نوشته غزالى استفاده كرديم...» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/5 ر.ك: مقدمه كتاب، ص5]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/12 12]</ref>. نويسنده گاه از شكل و جدول نيز براى كمك به امر آموزش بهره برده است <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/126 ر.ك: همان، ص126]، [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/215 215]، [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/223 223] و [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/224 224]</ref> | ||
نويسنده براى توليد اثر حاضر در مجموع از منابع قابل توجهى (52 كتاب به زبان عربى و يك كتاب به زبان فرانسه) براى استناد و مقايسه استفاده كرده است <ref>همان، | نويسنده براى توليد اثر حاضر در مجموع از منابع قابل توجهى (52 كتاب به زبان عربى و يك كتاب به زبان فرانسه) براى استناد و مقايسه استفاده كرده است <ref>همان، ص[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/251 251]- [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/254 254]</ref>. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
براى آشنايى با روش و محتواى اين اثر، توجه به برخى از مطالب جالب آن كافى است: | براى آشنايى با روش و محتواى اين اثر، توجه به برخى از مطالب جالب آن كافى است: | ||
1. اشتقاق همان است كه در شعر، مجانست ناميده مىشود و آن، مثل قول آن گوينده است كه گفت: «لا ترى الجاهل إلا مفرطا أو مفرّطا» و مثل سخن كسى كه گفت: «إنّ هذا الكلام صدر عن صدر صدر و طبع طبع و قريحة قريحة و جوارح جريحة» <ref>ر.ك: متن كتاب، ص38</ref>. گفتنى است كه اين سخن حكيمانه: «لا ترى الجاهل إلا مفرطا أو مفرّطا»؛ يعنى: «نادان را نمىبينى جز افراطگر (تندرو) يا تفريطگر (كندرو)»؛ از كلام اميرالمؤمنين على(ع) در «نهج البلاغة» است و نويسنده ندانسته و يا نخواسته و نتوانسته نام گويندهاش را ذكر كند. | 1. اشتقاق همان است كه در شعر، مجانست ناميده مىشود و آن، مثل قول آن گوينده است كه گفت: «لا ترى الجاهل إلا مفرطا أو مفرّطا» و مثل سخن كسى كه گفت: «إنّ هذا الكلام صدر عن صدر صدر و طبع طبع و قريحة قريحة و جوارح جريحة» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/38 ر.ك: متن كتاب، ص38]</ref>. گفتنى است كه اين سخن حكيمانه: «لا ترى الجاهل إلا مفرطا أو مفرّطا»؛ يعنى: «نادان را نمىبينى جز افراطگر (تندرو) يا تفريطگر (كندرو)»؛ از كلام اميرالمؤمنين على(ع) در «نهج البلاغة» است و نويسنده ندانسته و يا نخواسته و نتوانسته نام گويندهاش را ذكر كند. | ||
2. نويسنده در مورد طبقه دوم از پادشاهان كيانى ايران، چنين نوشته است: كيكاوس و لقبش «نَمُرد» است؛ يعنى كسى كه هنوز گرفتار مرگ نشده و نمرده و به گمانم او همان است كه عبرانىها او را «نمرود» مىنامند <ref>ر.ك: همان، ص57</ref>. | 2. نويسنده در مورد طبقه دوم از پادشاهان كيانى ايران، چنين نوشته است: كيكاوس و لقبش «نَمُرد» است؛ يعنى كسى كه هنوز گرفتار مرگ نشده و نمرده و به گمانم او همان است كه عبرانىها او را «نمرود» مىنامند <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/57 ر.ك: همان، ص57]</ref>. | ||
3. تأويل: در اصل ترجيع و برگرداندن است و در شرع، برگشت دادن لفظ از معناى ظاهرىاش به معنايى است كه احتمال دارد، در صورتى كه احتمالدهنده آن را موافق كتاب و سنت بداند؛ مثل قول خداى متعال: ''' «... يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ...» ''' <ref>انعام95/</ref>. اگر به آن، بيرون آوردن پرنده را از تخم اراده كند، تفسير مىشود و اگر به آن، بيرون آوردن مؤمن از كافر يا عالم از جاهل را اراده كند، تأويل خواهد بود <ref>ر.ك: همان، ص178</ref>. | 3. تأويل: در اصل ترجيع و برگرداندن است و در شرع، برگشت دادن لفظ از معناى ظاهرىاش به معنايى است كه احتمال دارد، در صورتى كه احتمالدهنده آن را موافق كتاب و سنت بداند؛ مثل قول خداى متعال: ''' «... يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ...» ''' <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/304/1/140 انعام95]/</ref>. اگر به آن، بيرون آوردن پرنده را از تخم اراده كند، تفسير مىشود و اگر به آن، بيرون آوردن مؤمن از كافر يا عالم از جاهل را اراده كند، تأويل خواهد بود <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/178 ر.ك: همان، ص178]</ref>. | ||
4. شيمى و ابزارهاى آن: اسم اين صناعت كيمياء است و آن عربى است و اشتقاقش از «كمى - يكمي» است؛ به معنى پوشاندن و پنهان كردن. گفته مىشود: «كمى الشهادةَ يكميها»؛ يعنى گواهى را كتمان كرد (مىكند) و محققان اين صناعت، آن را حكمت مىنامند بدون هيچ قيدى و برخى آن را صنعت مىشمارند و از آلات شيميدانها، ابزارهايى است كه در نزد ريختهگران و ساير اصحاب حرفهها و مهارتها مشهور است؛ مانند: «كور»، «بوطق»، «ماشق»، «راط»، «زقّ» كه در آن دميده مىشود و... <ref>ر.ك: همان، ص245</ref>. | 4. شيمى و ابزارهاى آن: اسم اين صناعت كيمياء است و آن عربى است و اشتقاقش از «كمى - يكمي» است؛ به معنى پوشاندن و پنهان كردن. گفته مىشود: «كمى الشهادةَ يكميها»؛ يعنى گواهى را كتمان كرد (مىكند) و محققان اين صناعت، آن را حكمت مىنامند بدون هيچ قيدى و برخى آن را صنعت مىشمارند و از آلات شيميدانها، ابزارهايى است كه در نزد ريختهگران و ساير اصحاب حرفهها و مهارتها مشهور است؛ مانند: «كور»، «بوطق»، «ماشق»، «راط»، «زقّ» كه در آن دميده مىشود و... <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/245 ر.ك: همان، ص245]</ref>. | ||
5. علم نجوم، در زبان عربى تنجيم ناميده مىشود و در يونانى، اصطرنوميا و اصطر همان ستاره است و نوميا، دانش. كواكب سيّارة: زحل، مشترى، مرّيخ، شمس، زهره، عطارد و قمر است و اسامى آنها به زبان فارسى عبارت است از: كيوان، هرمز، بهرام، خور، ناهيد، تير و ماه. كواكب ثابت: همان ستارگانى است كه در آسمان است بهجز هفت سيارهاى كه گذشت و ثابته ناميده شده؛ چون ابعادش را بر نظام واحدى حفظ مىكند و بهصورت عرضى سير نمىكند... و كواكب ثابته در 45 صورت واقع مىشود... <ref>ر.ك: همان، ص231-232</ref>. | 5. علم نجوم، در زبان عربى تنجيم ناميده مىشود و در يونانى، اصطرنوميا و اصطر همان ستاره است و نوميا، دانش. كواكب سيّارة: زحل، مشترى، مرّيخ، شمس، زهره، عطارد و قمر است و اسامى آنها به زبان فارسى عبارت است از: كيوان، هرمز، بهرام، خور، ناهيد، تير و ماه. كواكب ثابت: همان ستارگانى است كه در آسمان است بهجز هفت سيارهاى كه گذشت و ثابته ناميده شده؛ چون ابعادش را بر نظام واحدى حفظ مىكند و بهصورت عرضى سير نمىكند... و كواكب ثابته در 45 صورت واقع مىشود... <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/231 ر.ك: همان، ص231]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/232 232]</ref>. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
براى اثر حاضر، در پايان كتاب، به ترتيب فهرست منابع، فهارس فنى (اصطلاحات، الفاظ يونانى، الفاظ فارسى، الفاظ اجنبى متنوع، اعلام، كتب) و فهرست مطالب فراهم شده است. | براى اثر حاضر، در پايان كتاب، به ترتيب فهرست منابع، فهارس فنى (اصطلاحات، الفاظ يونانى، الفاظ فارسى، الفاظ اجنبى متنوع، اعلام، كتب) و فهرست مطالب فراهم شده است. | ||
اسامى و مشخصات برخى از آثار منتشرشده و در دست چاپ نويسنده در پايان كتاب ذكر شده است <ref>ر.ك: همان، ص302</ref>. | اسامى و مشخصات برخى از آثار منتشرشده و در دست چاپ نويسنده در پايان كتاب ذكر شده است <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/302 ر.ك: همان، ص302]</ref>. | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == |
ویرایش