۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مالدين' به 'مالدين') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
| خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
5 فصل، در معرفت دنيا؛ | 5 فصل، در معرفت دنيا؛ | ||
10 اصل، | 10 اصل، درباره عبادات؛ | ||
10 اصل، در معاملات؛ | 10 اصل، در معاملات؛ | ||
| خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
مقدّمه | مقدّمه | ||
غزالى، در مقدمهى كتاب، | غزالى، در مقدمهى كتاب، دربارهى چهار عنوان بحث مىكند كه عبارتند از: | ||
#خودشناسى: در ذيل اين عنوان، از كالبد ظاهر و معنى باطن؛ شناخت حقيقت دل؛ حقيقت دل؛ دل، شهريار تن؛ لشكر دل؛ فرمانروايى دل؛ ريشههاى خوب و بد در آدمى و... سخن به ميان آمده است. | #خودشناسى: در ذيل اين عنوان، از كالبد ظاهر و معنى باطن؛ شناخت حقيقت دل؛ حقيقت دل؛ دل، شهريار تن؛ لشكر دل؛ فرمانروايى دل؛ ريشههاى خوب و بد در آدمى و... سخن به ميان آمده است. | ||
| خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
#اين كتاب، علاوه بر اهميت خاص علمى و اخلاقى، از جهات ادبى، به ويژه انسجام و سلاست جملات و عبارات و شيوايى و فصاحت الفاظ و كلمات و زيبايى و ظرافت تركيبات و اصطلاحات از شاهكارهاى نثر كهن فارسى و از گنجينههاى قيمتى دُرهاى لفظ درى است. [[همایی، جلالالدین|استاد همايى]]، در «غزالىنامه»، در باب شيوهى نگارش غزالى چنين آورده است: «نثر فارسى غزالى بسيار شيوا و پخته و ساده و گيرا و پرمغز است و كلمهاى جامعتر از اين | #اين كتاب، علاوه بر اهميت خاص علمى و اخلاقى، از جهات ادبى، به ويژه انسجام و سلاست جملات و عبارات و شيوايى و فصاحت الفاظ و كلمات و زيبايى و ظرافت تركيبات و اصطلاحات از شاهكارهاى نثر كهن فارسى و از گنجينههاى قيمتى دُرهاى لفظ درى است. [[همایی، جلالالدین|استاد همايى]]، در «غزالىنامه»، در باب شيوهى نگارش غزالى چنين آورده است: «نثر فارسى غزالى بسيار شيوا و پخته و ساده و گيرا و پرمغز است و كلمهاى جامعتر از اين دربارهى شيوه نويسندگى اين بزرگ استاد نداريم كه غزالى درست فارسى يا فارسىِ درست مىنوشت، نه ترجمه عربى يا دساتير فارسى يا ملمع فارسى و عربى». | ||
#:[[بهار، محمدتقی|ملك الشعراى بهار]]، | #:[[بهار، محمدتقی|ملك الشعراى بهار]]، دربارهى سبك فارسى وى به نكته جالب و تازهاى اشارت نموده است، بدين قرار: «امام غزالى، از جمله كسانى است كه در نثر فارسى انقلاب انداخته است و به سبب قدرت زيادى كه در فكر و قوّه عقليه داشته است، از آوردن كلمات و لغات و اصطلاحات تازه پروا نكرده و بنياد نثر قديم را دگرگون ساخته است.» | ||
#غزالى، در اين كتاب، در پى نظامآفرينى و برقرار كردن رابطهى حلقههاى استدلال با يكديگر است و در عين حال از تمثيل و حكايت هم بهره مىگيرد. وى، همواره تناسب مباحث را از لحاظ كمى و همچنين از لحاظ تقدّم و تأخر، رعايت مىكند؛ مقدّمه و موخّره در هر باب، سنجيده و نظام يافته است. | #غزالى، در اين كتاب، در پى نظامآفرينى و برقرار كردن رابطهى حلقههاى استدلال با يكديگر است و در عين حال از تمثيل و حكايت هم بهره مىگيرد. وى، همواره تناسب مباحث را از لحاظ كمى و همچنين از لحاظ تقدّم و تأخر، رعايت مىكند؛ مقدّمه و موخّره در هر باب، سنجيده و نظام يافته است. | ||
#كيمياى معرفتى كه غزالى پيش مىنهد، بيشترين تكيه معرفت را بر شناخت آدمى قرار مىدهد. پيداست كه چنين پيشنهادى با طراز عارفان بيشتر همسويى دارد تا فيلسوفان و متكلّمان. | #كيمياى معرفتى كه غزالى پيش مىنهد، بيشترين تكيه معرفت را بر شناخت آدمى قرار مىدهد. پيداست كه چنين پيشنهادى با طراز عارفان بيشتر همسويى دارد تا فيلسوفان و متكلّمان. | ||
ویرایش