پرش به محتوا

عصمة الأنبياء في القرآن الكريم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره'
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیه‌السلام')
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۳: خط ۵۳:
در بخش نخست، مؤلف از نقطه آغاز بحث از عصمت در ميان مسلمانان، سخن مى‌گويد و يادآور مى‌شود كه اين واژه پيش از همه در قرآن كريم مطرح شده است. به گفته مؤلف، واژه عصمت در قرآن كريم 13 بار به صورت‌هاى گوناگون به كار رفته كه در تمام موارد يك معنا بيشتر ندارد و آن امساك و منع است و چنانچه در موارد ديگرى هم به كار رفته باشد به ملاحظه همين معنا بوده است. به گفته ابن فارس، عصمت به اين معناست كه خداوند بنده خود را از درافتادن به هر بدى محافظت نمايد. به گفته مؤلف، عصمت عبارت است از محفوظ ماندن انسان از هر گونه خطا و نافرمانى نه تنها در عمل، بلكه هم‌چنين در فكر و اراده. بنا بر اين معصوم مطلق، كسى است كه به هيچ‌وجه در زندگانى خويش دچار لغزش نگردد و در تمام عمر خويش حتى يك بار هم نافرمانى خداوند را نكرده، بلكه فكر آن را نيز به ذهن خود خطور ندهد.
در بخش نخست، مؤلف از نقطه آغاز بحث از عصمت در ميان مسلمانان، سخن مى‌گويد و يادآور مى‌شود كه اين واژه پيش از همه در قرآن كريم مطرح شده است. به گفته مؤلف، واژه عصمت در قرآن كريم 13 بار به صورت‌هاى گوناگون به كار رفته كه در تمام موارد يك معنا بيشتر ندارد و آن امساك و منع است و چنانچه در موارد ديگرى هم به كار رفته باشد به ملاحظه همين معنا بوده است. به گفته ابن فارس، عصمت به اين معناست كه خداوند بنده خود را از درافتادن به هر بدى محافظت نمايد. به گفته مؤلف، عصمت عبارت است از محفوظ ماندن انسان از هر گونه خطا و نافرمانى نه تنها در عمل، بلكه هم‌چنين در فكر و اراده. بنا بر اين معصوم مطلق، كسى است كه به هيچ‌وجه در زندگانى خويش دچار لغزش نگردد و در تمام عمر خويش حتى يك بار هم نافرمانى خداوند را نكرده، بلكه فكر آن را نيز به ذهن خود خطور ندهد.


در ادامه مؤلف به سرآغاز اين بحث به عنوان بحثى كلامى و عقيدتى در ميان جامعه اسلامى اشاره كرده، مى‌گويد: تمام آثار كلامى جديد و قديم، مملوّ از مطالبى در باره عصمت است اما سخن در اين بخش در باره سرآغاز اين انديشه در ميان مسلمانان است.
در ادامه مؤلف به سرآغاز اين بحث به عنوان بحثى كلامى و عقيدتى در ميان جامعه اسلامى اشاره كرده، مى‌گويد: تمام آثار كلامى جديد و قديم، مملوّ از مطالبى درباره عصمت است اما سخن در اين بخش درباره سرآغاز اين انديشه در ميان مسلمانان است.


به گفته مؤلف، بدون شك دانشمندان يهود مبدع انديشه عصمت به شمار نمى‌آيند، چرا كه خود ايشان به انبياى عظام الهى كه در قوم بنى اسرائيل ظهور كرده‌اند، گناهان زيادى را نسبت مى‌دهند كه برخى از آنها از گناهان كبيره به شمار مى‌روند. اما علماى مسيحى، هر چند مسيح(ع) را از هر گونه عيب و نقصى مبرا مى‌دانند، ولى اين تنزيه از آن روست كه ايشان مسيح را نه بشر، بلكه خداى تجسد يافته و ثالث ثلاثة مى‌دانند. بنا بر اين ايشان را نيز نمى‌توان مبدع مسئله عصمت در مباحث كلامى دانست، چرا كه موضوع عصمت همانا انسان است نه خداى متجسد.
به گفته مؤلف، بدون شك دانشمندان يهود مبدع انديشه عصمت به شمار نمى‌آيند، چرا كه خود ايشان به انبياى عظام الهى كه در قوم بنى اسرائيل ظهور كرده‌اند، گناهان زيادى را نسبت مى‌دهند كه برخى از آنها از گناهان كبيره به شمار مى‌روند. اما علماى مسيحى، هر چند مسيح(ع) را از هر گونه عيب و نقصى مبرا مى‌دانند، ولى اين تنزيه از آن روست كه ايشان مسيح را نه بشر، بلكه خداى تجسد يافته و ثالث ثلاثة مى‌دانند. بنا بر اين ايشان را نيز نمى‌توان مبدع مسئله عصمت در مباحث كلامى دانست، چرا كه موضوع عصمت همانا انسان است نه خداى متجسد.


مؤلف، در ادامه ديدگاه مستشرق اروپايى رونالدسون را در باره خاستگاه انديشه عصمت مورد انتقاد قرار مى‌دهد. رونالدسون در كتاب خود با عنوان «باور شيعه»، عقيده عصمت را ساخته و پرداخته شيعه مى‌داند و معتقد است اين عقيده از زمان [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] به انگيزه اثبات مدعاى شيعه در باره امامان خود در مقابل خلفاى سنى در ميان شيعيان ظهور كرده است.
مؤلف، در ادامه ديدگاه مستشرق اروپايى رونالدسون را درباره خاستگاه انديشه عصمت مورد انتقاد قرار مى‌دهد. رونالدسون در كتاب خود با عنوان «باور شيعه»، عقيده عصمت را ساخته و پرداخته شيعه مى‌داند و معتقد است اين عقيده از زمان [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] به انگيزه اثبات مدعاى شيعه درباره امامان خود در مقابل خلفاى سنى در ميان شيعيان ظهور كرده است.


اما مؤلف معتقد است موضوع عصمت نخستين بار در قرآن كريم مطرح گرديده و خداوند در باره ملائكه خود فرموده: '''«عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ»'''. به گفته مؤلف، از اين صريح‌تر نمى‌توان در تعريف حقيقت عصمت و واقعيت آن سخن گفت و انسان اهل تدبر را به آن متوجه ساخت.
اما مؤلف معتقد است موضوع عصمت نخستين بار در قرآن كريم مطرح گرديده و خداوند درباره ملائكه خود فرموده: '''«عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ»'''. به گفته مؤلف، از اين صريح‌تر نمى‌توان در تعريف حقيقت عصمت و واقعيت آن سخن گفت و انسان اهل تدبر را به آن متوجه ساخت.


بنا بر اين عصمت به مفهوم جامع آن، با قطع نظر از موصوف آن(فرشتگان يا انبيا و امامان)، نخست در قرآن كريم مطرح گرديده و توجه مسلمانان بدان جلب شده است و دانشمندان مسلمان هيچ نيازى به دريافت اين انديشه از احبار و رهبان مسيحى نداشته‌اند.
بنا بر اين عصمت به مفهوم جامع آن، با قطع نظر از موصوف آن(فرشتگان يا انبيا و امامان)، نخست در قرآن كريم مطرح گرديده و توجه مسلمانان بدان جلب شده است و دانشمندان مسلمان هيچ نيازى به دريافت اين انديشه از احبار و رهبان مسيحى نداشته‌اند.
خط ۶۵: خط ۶۵:
سپس مؤلف به آياتى از قرآن كريم كه درآنها به عصمت پيامبر اكرم(ص) تصريح شده، اشاره مى‌كند و از آياتى چون: '''وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى* إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ يُوحى''' در اين باره ياد مى‌كند.
سپس مؤلف به آياتى از قرآن كريم كه درآنها به عصمت پيامبر اكرم(ص) تصريح شده، اشاره مى‌كند و از آياتى چون: '''وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى* إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ يُوحى''' در اين باره ياد مى‌كند.


مؤلف، در ادامه به نقد و بررسى نظريه احمد امين، انديشمند معاصر مصرى، در باره نظريه عصمت از ديدگاه شيعه پرداخته است. وى ديدگاه احمد امين مبنى بر اينكه شيعه اين نظريه را از معتزله فراگرفته است رد مى‌كند.
مؤلف، در ادامه به نقد و بررسى نظريه احمد امين، انديشمند معاصر مصرى، درباره نظريه عصمت از ديدگاه شيعه پرداخته است. وى ديدگاه احمد امين مبنى بر اينكه شيعه اين نظريه را از معتزله فراگرفته است رد مى‌كند.


مؤلف براى رد ديدگاه احمد امين، شواهد فراوانى را از آثار ائمه معتزله نقل مى‌كند كه در آنها تصريح شده كه معتزله اصول فكرى خود را از محمد بن حنفيه و پسر او أبو هاشم فراگرفته‌اند و اين دو نيز انديشه‌هاى خود را از على بن أبى طالب(ع) دريافت داشته‌اند. مؤلف، براى اثبات اين مدعا به ذكر فقراتى از فرمايشات امير المومنين(ع) در نهج‌البلاغة اشاره مى‌كند كه حضرت با عبارات گوناگون از موضوع عصمت پيامبر(ص) سخن گفته است.
مؤلف براى رد ديدگاه احمد امين، شواهد فراوانى را از آثار ائمه معتزله نقل مى‌كند كه در آنها تصريح شده كه معتزله اصول فكرى خود را از محمد بن حنفيه و پسر او أبو هاشم فراگرفته‌اند و اين دو نيز انديشه‌هاى خود را از على بن أبى طالب(ع) دريافت داشته‌اند. مؤلف، براى اثبات اين مدعا به ذكر فقراتى از فرمايشات امير المومنين(ع) در نهج‌البلاغة اشاره مى‌كند كه حضرت با عبارات گوناگون از موضوع عصمت پيامبر(ص) سخن گفته است.
خط ۷۳: خط ۷۳:
به گفته مؤلف حال كه عصمت را از سنخ تقوى دانستيم، به سهولت مى‌توانيم آن را به مطلق و نسبى تقسيم نماييم و عصمت مطلق را به گروهى خاص از انسان‌ها اختصاص دهيم و عصمت نسبى را در حق بسيارى از مردم قابل تحقق بدانيم.
به گفته مؤلف حال كه عصمت را از سنخ تقوى دانستيم، به سهولت مى‌توانيم آن را به مطلق و نسبى تقسيم نماييم و عصمت مطلق را به گروهى خاص از انسان‌ها اختصاص دهيم و عصمت نسبى را در حق بسيارى از مردم قابل تحقق بدانيم.


2- عصمت، عبارت است از نتيجه علم قطعى به عواقب گناهان. اين نظريه در باره عصمت منافاتى با نظريه نخست ندارد، بلكه چه بسا بتوان آن را از علل و عوامل تحقق درجه بالاى تقوى - كه در معرفى ديدگاه نخست در باره عصمت بيان شد - دانست. بنا بر اين نظريه، معصوم از چنان علمى نسبت به عواقب گناهان برخوردار است كه وى را از ارتكاب هر گونه معصيتى بازمى‌دارد.
2- عصمت، عبارت است از نتيجه علم قطعى به عواقب گناهان. اين نظريه درباره عصمت منافاتى با نظريه نخست ندارد، بلكه چه بسا بتوان آن را از علل و عوامل تحقق درجه بالاى تقوى - كه در معرفى ديدگاه نخست درباره عصمت بيان شد - دانست. بنا بر اين نظريه، معصوم از چنان علمى نسبت به عواقب گناهان برخوردار است كه وى را از ارتكاب هر گونه معصيتى بازمى‌دارد.


3- عصمت، عبارت است از آگاهى از بزرگى پروردگار و كمال و جمال حضرت حق. بنا بر اين نظريه، خود اين شعور و آگاهى اگر در شخصى وجود داشته باشد، باعث عصمت وى از ارتكاب معاصى مى‌گردد.
3- عصمت، عبارت است از آگاهى از بزرگى پروردگار و كمال و جمال حضرت حق. بنا بر اين نظريه، خود اين شعور و آگاهى اگر در شخصى وجود داشته باشد، باعث عصمت وى از ارتكاب معاصى مى‌گردد.
خط ۷۹: خط ۷۹:
به گفته مؤلف با نگاهى به اين سه نظريه درمى‌يابيم كه عصمت نيرويى نفسانى است كه انسان را از نافرمانى خداوند بازمى‌دارد؛ نه اينكه امرى خارج از نفس انسان باشد.
به گفته مؤلف با نگاهى به اين سه نظريه درمى‌يابيم كه عصمت نيرويى نفسانى است كه انسان را از نافرمانى خداوند بازمى‌دارد؛ نه اينكه امرى خارج از نفس انسان باشد.


تمام اين ديدگاه‌هاى سه‌گانه كه در باره حقيقت عصمت بيان شد، به عصمت از معصيت و مصونيت از نافرمانى بازگشت مى‌كند، اما عصمت در مقام تلقى وحى و ابلاغ آن به مردم و...بايد به وجه ديگرى غير از اين سه وجه توجيه گردد.
تمام اين ديدگاه‌هاى سه‌گانه كه درباره حقيقت عصمت بيان شد، به عصمت از معصيت و مصونيت از نافرمانى بازگشت مى‌كند، اما عصمت در مقام تلقى وحى و ابلاغ آن به مردم و...بايد به وجه ديگرى غير از اين سه وجه توجيه گردد.


در بخش بعدى به بررسى اين مطلب پرداخته شده كه آيا عصمت، امرى موهبتى از جانب خداوند به شخص معصوم است يا امرى است اكتسابى؟
در بخش بعدى به بررسى اين مطلب پرداخته شده كه آيا عصمت، امرى موهبتى از جانب خداوند به شخص معصوم است يا امرى است اكتسابى؟
خط ۹۹: خط ۹۹:
مرحله دوم: عصمت انبيا از گناه  
مرحله دوم: عصمت انبيا از گناه  


پس از آشنايى با دلايل عصمت انبيا در مقام دريافت وحى، نوبت به بحث در باره عصمت ايشان از گناه و معصيت فرامى‌رسد و مؤلف در اين باره از دو جنبه عقلى و قرآنى ذيل دو عنوان «عقل و عصمت انبيا» و نيز «قرآن و عصمت انبيا»، مباحثى را مطرح مى‌كند.
پس از آشنايى با دلايل عصمت انبيا در مقام دريافت وحى، نوبت به بحث درباره عصمت ايشان از گناه و معصيت فرامى‌رسد و مؤلف در اين باره از دو جنبه عقلى و قرآنى ذيل دو عنوان «عقل و عصمت انبيا» و نيز «قرآن و عصمت انبيا»، مباحثى را مطرح مى‌كند.


در بخش بعدى به بررسى ادله مخالفين عقيده عصمت انبيا، پرداخته شده است. به گفته مؤلف، وجود برخى آيات در قرآن كريم- كه در ظاهر بر خلاف آياتى است كه به عصمت انبيا تصريح داشت- باعث شده برخى از فرق اسلامى انواع گناه را به ساحت قدس انبياى الهى نسبت دهند. اين آيات را در سه دسته ذيل مى‌توان تقسيم‌بندى نمود:  
در بخش بعدى به بررسى ادله مخالفين عقيده عصمت انبيا، پرداخته شده است. به گفته مؤلف، وجود برخى آيات در قرآن كريم- كه در ظاهر بر خلاف آياتى است كه به عصمت انبيا تصريح داشت- باعث شده برخى از فرق اسلامى انواع گناه را به ساحت قدس انبياى الهى نسبت دهند. اين آيات را در سه دسته ذيل مى‌توان تقسيم‌بندى نمود:  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش