پرش به محتوا

پیکار مقدس زید بن علی و فرزندانش: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مى‏ک' به 'می‌‏ک'
جز (جایگزینی متن - 'ه‏ها' به 'ه‏‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'مى‏ک' به 'می‌‏ک')
خط ۶۴: خط ۶۴:
وی معتقد است که از تعریف‌های امام باقر(ع) در مورد زید، آشکار است که در آن دوره اختناق که سخن حق گفتن به قیمت جان گوینده تمام می‌شد، زید زبان امام بوده است که مردم گمراهى را که به دنبال پیشوایان شرابى و مست می‌گردند، به امام مبین رهبرى می‌نموده و براى خویشتن داعیه‏‌اى در سر نمى‏پرورانیده است<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>
وی معتقد است که از تعریف‌های امام باقر(ع) در مورد زید، آشکار است که در آن دوره اختناق که سخن حق گفتن به قیمت جان گوینده تمام می‌شد، زید زبان امام بوده است که مردم گمراهى را که به دنبال پیشوایان شرابى و مست می‌گردند، به امام مبین رهبرى می‌نموده و براى خویشتن داعیه‏‌اى در سر نمى‏پرورانیده است<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>


به باور نویسنده، برخى از احادیث و اخبار که دلالت بر مدح زید ندارد، گذشته از سند و متن آن، در برابر اخبار متعارضه که در مدح زید وارد گشته، ثبات و استقامتى نداشته و آن‌هم در صورتى قابل اعتناست که زید خودسرانه و براى وصول به هدف‌هاى دنیوى قیام نموده باشد و حال آنکه زید مردى عالم و عارف به حق امام بوده و جز رضاى امام زمانش منظورى نداشته است؛ زیرا زید که به گفته پدران و برادرزاده‌اش معتقد بود و آنان به عاقبت امرش خبر داده بودند، اگر جز مرگ در راه حق و قیام علیه ظلم و جور منظورى می‌داشت، از همان جا برمی‌گشت و یا لااقل در برابر دستگاه کثیف بنى‌امیه ساکت مى‏نشست و کارش به آنجا نمى‏کشید و اگر امام زمانش به این قیام راضى نبود، براى وى طلب رحمت نمی‌کرد و شماتت‏کنندگانش را مورد توبیخ قرار نمی‌داد<ref>ر.ک: همان، ص22-21</ref>
به باور نویسنده، برخى از احادیث و اخبار که دلالت بر مدح زید ندارد، گذشته از سند و متن آن، در برابر اخبار متعارضه که در مدح زید وارد گشته، ثبات و استقامتى نداشته و آن‌هم در صورتى قابل اعتناست که زید خودسرانه و براى وصول به هدف‌هاى دنیوى قیام نموده باشد و حال آنکه زید مردى عالم و عارف به حق امام بوده و جز رضاى امام زمانش منظورى نداشته است؛ زیرا زید که به گفته پدران و برادرزاده‌اش معتقد بود و آنان به عاقبت امرش خبر داده بودند، اگر جز مرگ در راه حق و قیام علیه ظلم و جور منظورى می‌داشت، از همان جا برمی‌گشت و یا لااقل در برابر دستگاه کثیف بنى‌امیه ساکت مى‏نشست و کارش به آنجا نمی‌‏کشید و اگر امام زمانش به این قیام راضى نبود، براى وى طلب رحمت نمی‌کرد و شماتت‏کنندگانش را مورد توبیخ قرار نمی‌داد<ref>ر.ک: همان، ص22-21</ref>


نویسنده یکى از علل خروج زید را خون‌خواهى امام حسین(ع) دانسته و معتقد است جنایات بنى‌امیه و کشتار بی‌رحمانه‏اى که از آنها صادر گشت و منجر به شهادت امام حسین(ع) و یارانش و اسارت خاندان پاک پیغمبر شد، شعله انتقام را در کانون سینه زید شعله‏ور ساخته و هر آن او را به یاد انتقام می‌انداخت و از سوى دیگر چون زید فرزند و برادر و عموى امام بود و در زهد و تقوى به پایه‏اى بود که در میان مسلمانان ضرب المثل بود و به حلیف القرآن و استوانه مسجد شهرت یافته بود و بنا به وظیفه خیر اسلامى که دانشمندان هر ملت به هنگام بروز بدعت و خودسری‌هاى زمامداران و مردم وقت باید قد مردانگى علم کنند و با فساد و تباهکارى به مبارزه بپردازند و در رفع آثار شوم جنایتکاران بکوشند تا در پیشگاه خداوند مسئول نباشند، خواه در این راه، دشمن را مغلوب نمایند یا خویشتن با سرافرازى چشم از جهان فروبندند، جناب زید که در مهد ولایت تربیت شده و از پرتو انوار درخشنده امامان زمانش کانون قلبش را به نور علم و دانش منور ساخته بود، وظیفه خود می‌دانست که به انجام دو اصل بزرگ اسلامى امر به معروف و نهى از منکر بپردازد<ref>همان، ص42-41</ref>
نویسنده یکى از علل خروج زید را خون‌خواهى امام حسین(ع) دانسته و معتقد است جنایات بنى‌امیه و کشتار بی‌رحمانه‏اى که از آنها صادر گشت و منجر به شهادت امام حسین(ع) و یارانش و اسارت خاندان پاک پیغمبر شد، شعله انتقام را در کانون سینه زید شعله‏ور ساخته و هر آن او را به یاد انتقام می‌انداخت و از سوى دیگر چون زید فرزند و برادر و عموى امام بود و در زهد و تقوى به پایه‏اى بود که در میان مسلمانان ضرب المثل بود و به حلیف القرآن و استوانه مسجد شهرت یافته بود و بنا به وظیفه خیر اسلامى که دانشمندان هر ملت به هنگام بروز بدعت و خودسری‌هاى زمامداران و مردم وقت باید قد مردانگى علم کنند و با فساد و تباهکارى به مبارزه بپردازند و در رفع آثار شوم جنایتکاران بکوشند تا در پیشگاه خداوند مسئول نباشند، خواه در این راه، دشمن را مغلوب نمایند یا خویشتن با سرافرازى چشم از جهان فروبندند، جناب زید که در مهد ولایت تربیت شده و از پرتو انوار درخشنده امامان زمانش کانون قلبش را به نور علم و دانش منور ساخته بود، وظیفه خود می‌دانست که به انجام دو اصل بزرگ اسلامى امر به معروف و نهى از منکر بپردازد<ref>همان، ص42-41</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش