۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بودهاند' به 'بودهاند') |
جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
زید فرزند [[امام سجاد(ع)]] است که از شخصیتهاى برجسته اسلامى و در زهد، شجاعت و علم، مشهور خاص و عام بود و فرزندانى چون عیسى، یحیى، حسین و محمد داشت که هرکدام در تاریخ اسلامى، جایگاهى مخصوص دارند. فرقه شیعه زیدیه که در یمن، مصر، پاکستان و کشورهاى افریقائى زندگى میکنند، منسوب به آن جناب بوده و او را امام میدانند و معتقد هستند آنکس که به شمشیر قیام نماید امام است، ولى به اعتقاد نویسنده، ساحت حضرت زید از این ادعا مبرى بوده و او به امامت حضرت سجاد(ع) و امام باقر(ع) و همچنین برادرزاده عالیقدرش [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] معتقد بود<ref>ر.ک: همان، ص10</ref> | زید فرزند [[امام سجاد(ع)]] است که از شخصیتهاى برجسته اسلامى و در زهد، شجاعت و علم، مشهور خاص و عام بود و فرزندانى چون عیسى، یحیى، حسین و محمد داشت که هرکدام در تاریخ اسلامى، جایگاهى مخصوص دارند. فرقه شیعه زیدیه که در یمن، مصر، پاکستان و کشورهاى افریقائى زندگى میکنند، منسوب به آن جناب بوده و او را امام میدانند و معتقد هستند آنکس که به شمشیر قیام نماید امام است، ولى به اعتقاد نویسنده، ساحت حضرت زید از این ادعا مبرى بوده و او به امامت حضرت سجاد(ع) و امام باقر(ع) و همچنین برادرزاده عالیقدرش [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] معتقد بود<ref>ر.ک: همان، ص10</ref> | ||
نویسنده، معتقد است زید داراى شخصیت ممتاز و برجستهاى بود که پیامبر(ص) از وى تعریف نموده و سرافرازى و ارجمندى وى را ستوده است و پیشوایان دینى و امامان بزرگوار، بهخوبى نامش را برده و از وى تمجید نمودهاند؛ زیرا جناب زید در هنگامی که تیرگیهاى جنایت بنىامیه شرق و غرب عالم اسلامى را فراگرفته بود و مال و جان و عرض و ناموس مسلمانان دستخوش خواهشهاى شهوانى و شیطانى پادشاهان ستمگر اموى گشته بود و هر جنایتى را براى خود و چاپلوسان ستمشعارشان روا میدانستند، قیام کرد؛ در هنگامی که بنىامیه به نام دین و عنوان رهبرى دینى بر مردم حکومت میکردند، ولى با رفتار نابکارشان | نویسنده، معتقد است زید داراى شخصیت ممتاز و برجستهاى بود که پیامبر(ص) از وى تعریف نموده و سرافرازى و ارجمندى وى را ستوده است و پیشوایان دینى و امامان بزرگوار، بهخوبى نامش را برده و از وى تمجید نمودهاند؛ زیرا جناب زید در هنگامی که تیرگیهاى جنایت بنىامیه شرق و غرب عالم اسلامى را فراگرفته بود و مال و جان و عرض و ناموس مسلمانان دستخوش خواهشهاى شهوانى و شیطانى پادشاهان ستمگر اموى گشته بود و هر جنایتى را براى خود و چاپلوسان ستمشعارشان روا میدانستند، قیام کرد؛ در هنگامی که بنىامیه به نام دین و عنوان رهبرى دینى بر مردم حکومت میکردند، ولى با رفتار نابکارشان پایههاى دین را متزلزل میساختند، او چون نیاى بزرگش حضرت سیدالشهداء(ع)، مردانه قیام کرد و نابحق بودن بنىامیه را هویدا و تعصب و غیرت خفته مسلمانان را بیدار ساخت. قیام وى سرمشقى براى مسلمانان آزاده جهان اسلامى بود که از اعمال بىشرمانه جباران اموى خون دل میخوردند و به دنبال فرصتى میگشتند<ref>ر.ک: همان، ص20-19</ref> | ||
نویسنده بر این باور است که زید براى دین و براى رضا و خشنودى آل محمد(ص) و براى معرفى امام واقعى قیام کرد؛ از این جهت جز ستایش چیزى دربارهاش زیبنده و بجا نیست و علماى بزرگ شیعه چون علامه مجلسى، بهغیر از امام باقر(ع)، زید را از دیگر برادرانش برتر شمرده و چشم و چراغ ایشان میداند<ref>ر.ک: همان، ص20</ref> | نویسنده بر این باور است که زید براى دین و براى رضا و خشنودى آل محمد(ص) و براى معرفى امام واقعى قیام کرد؛ از این جهت جز ستایش چیزى دربارهاش زیبنده و بجا نیست و علماى بزرگ شیعه چون علامه مجلسى، بهغیر از امام باقر(ع)، زید را از دیگر برادرانش برتر شمرده و چشم و چراغ ایشان میداند<ref>ر.ک: همان، ص20</ref> | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
در مورد اینکه یحیى فرزند داشته یا نه، به این نکته اشاره شده است که مورخان و عالمان علم انساب، راه اختلاف پیموده؛ برخى او را داراى فرزند دانستهاند<ref>ر.ک: همان، ص249</ref> | در مورد اینکه یحیى فرزند داشته یا نه، به این نکته اشاره شده است که مورخان و عالمان علم انساب، راه اختلاف پیموده؛ برخى او را داراى فرزند دانستهاند<ref>ر.ک: همان، ص249</ref> | ||
نویسنده، معتقد است که بهجرات میتوان گفت قیام و شهادت زید، موجب سقوط و نابودى مروانیان اموى گردید؛ چنانکه پس از شهادت وی رشته مروانیان از هم گسیخت و | نویسنده، معتقد است که بهجرات میتوان گفت قیام و شهادت زید، موجب سقوط و نابودى مروانیان اموى گردید؛ چنانکه پس از شهادت وی رشته مروانیان از هم گسیخت و پایههاى حکومتشان درهمشکست و [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] فرمود خاندان ابوسفیان، حسین بن على(ع) را کشتند، خداوند لباس سلطنت را از تنشان بیرون آورد و هشام، جناب زید بن على(ع) را کشت، خداوند ملک او را برافکند و ولید، یحیى پسر زید را به شهادت رسانید، خداوند سلطنتش را منتزع فرمود<ref>ر.ک: همان، ص101-100</ref> | ||
در پایان کتاب، به معرفی فرقههای زیدی پرداخته شده است که عبارتند از: جارودیه، سلیمانیه، صالحیه و بتریه، قاسمیه، یعقوبیه، نعیمیه و مطرفیه<ref>همان، ص222-209</ref> | در پایان کتاب، به معرفی فرقههای زیدی پرداخته شده است که عبارتند از: جارودیه، سلیمانیه، صالحیه و بتریه، قاسمیه، یعقوبیه، نعیمیه و مطرفیه<ref>همان، ص222-209</ref> |
ویرایش