۶٬۵۹۱
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «== معرفى اجمالى == '''حى بن يقظان''' يكى از آثار تمثيلى - عرفانى ابنسینا، حسین ب...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''حى بن يقظان''' يكى از آثار تمثيلى - عرفانى [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] است كه در پاسخ به درخواست دوستان خود، به زبان عربى تأليف نموده است. طبق آنچه مشهور است، اين داستان عرفانى را بوعلى در قلعه فردجان نوشت و در آن شرح حال پيرى از اهالی «بيت المقدس»، به نام حى پسر يقظان آمده است. | '''حى بن يقظان''' يكى از آثار تمثيلى - عرفانى [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] است كه در پاسخ به درخواست دوستان خود، به زبان عربى تأليف نموده است. طبق آنچه مشهور است، اين داستان عرفانى را بوعلى در قلعه فردجان نوشت و در آن شرح حال پيرى از اهالی «بيت المقدس»، به نام حى پسر يقظان آمده است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
رساله، فاقد هر گونه باببندى و فصلبندى است. شيوه بيان داستان بدين گونه است كه مؤلف، خود را در ميان جمعى از دوستان فرض مىكند كه در ضمن گردش و تفريح با قهرمان داستان برخورد نمودهاند و پرسشهايى از وى كردهاند و او به پاسخ پرداخته است. | رساله، فاقد هر گونه باببندى و فصلبندى است. شيوه بيان داستان بدين گونه است كه مؤلف، خود را در ميان جمعى از دوستان فرض مىكند كه در ضمن گردش و تفريح با قهرمان داستان برخورد نمودهاند و پرسشهايى از وى كردهاند و او به پاسخ پرداخته است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
مراد از حى بن يقظان، عقل فعال است كه صوفى زاهد را در وصول به حق ياورى مىكند. حى بن يقظان به وصيت پدر به گردش در بلاد مبادرت جسته و يقظان مفتاح همه علوم را به وى داده بود. حى، از سياحتهاى بسيار خود در گيتى و ديدن شگفتىهاى عالم سخن مىگويد؛ نخست از چشمهاى عجيب نظير چشمه حيات كه در داستان اسكندر وجود دارد و هر كس از اين چشمه بنوشد از بيابانهاى سخت و كوههاى بلند مىتواند بگذرد سخن به ميان مىآورد. اين چمشه، در آن سوى ظلمات و در بيابانى روشن و نورانى واقع است كه اشارهاى است به فلسفه در آن سوى جهل. در ادامه از دو قسمت عالم ماده و عالم معنى و طى مراحل و وصول به حق، به طريق رمز سخن رفته و اين بحث با بيانى شيرين به وصف واجب الوجود ختم شده است. | مراد از حى بن يقظان، عقل فعال است كه صوفى زاهد را در وصول به حق ياورى مىكند. حى بن يقظان به وصيت پدر به گردش در بلاد مبادرت جسته و يقظان مفتاح همه علوم را به وى داده بود. حى، از سياحتهاى بسيار خود در گيتى و ديدن شگفتىهاى عالم سخن مىگويد؛ نخست از چشمهاى عجيب نظير چشمه حيات كه در داستان اسكندر وجود دارد و هر كس از اين چشمه بنوشد از بيابانهاى سخت و كوههاى بلند مىتواند بگذرد سخن به ميان مىآورد. اين چمشه، در آن سوى ظلمات و در بيابانى روشن و نورانى واقع است كه اشارهاى است به فلسفه در آن سوى جهل. در ادامه از دو قسمت عالم ماده و عالم معنى و طى مراحل و وصول به حق، به طريق رمز سخن رفته و اين بحث با بيانى شيرين به وصف واجب الوجود ختم شده است. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
ترجمه و شرح فارسى اين كتاب به امر علاء الدولة كاكويه، انجام گرفت و مترجم و شارح آن ظاهراً يكى از شاگردان شيخ و بنا بر عقيده بعضى ابوعبيد جرجانى است. البته بايد گفت [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] تنها نويسنده اين داستان مشهور نيست و داستان از تفصيل بيشترى برخوردار است؛ براى مثال اين داستان، شرح زندگى يقظان و فرزند اوست كه يقظان در نهان با خواهر يكى از سلاطين ازدواج مىكند و هنگامى كه فرزندى از اين پيوند به وجود مىآيد، زن و شوهر از بيم برادر، نوزاد را در تابوتى نهاده و به جزيرهاى مىبرند و رها مىكنند و در آنجا ماده آهويى كه بچهاش را عقاب ربوده است، به پرورش او مىپردازد، لكن آنچه بوعلى بدان توجه دارد، بدون اين توضيحات است؛ وى فقط به نكات فلسفى آن پرداخته است. اين داستان توسط افرادى مانند ابن طفيل به صورت كاملا ادبى و با روح درآمده كه مورد توجه دانشمندان غربى در طول قرنها قرار گرفته است. | ترجمه و شرح فارسى اين كتاب به امر علاء الدولة كاكويه، انجام گرفت و مترجم و شارح آن ظاهراً يكى از شاگردان شيخ و بنا بر عقيده بعضى ابوعبيد جرجانى است. البته بايد گفت [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] تنها نويسنده اين داستان مشهور نيست و داستان از تفصيل بيشترى برخوردار است؛ براى مثال اين داستان، شرح زندگى يقظان و فرزند اوست كه يقظان در نهان با خواهر يكى از سلاطين ازدواج مىكند و هنگامى كه فرزندى از اين پيوند به وجود مىآيد، زن و شوهر از بيم برادر، نوزاد را در تابوتى نهاده و به جزيرهاى مىبرند و رها مىكنند و در آنجا ماده آهويى كه بچهاش را عقاب ربوده است، به پرورش او مىپردازد، لكن آنچه بوعلى بدان توجه دارد، بدون اين توضيحات است؛ وى فقط به نكات فلسفى آن پرداخته است. اين داستان توسط افرادى مانند ابن طفيل به صورت كاملا ادبى و با روح درآمده كه مورد توجه دانشمندان غربى در طول قرنها قرار گرفته است. | ||
اولين ترجمه اين كتاب به زبان هلندى، توسط يكى از شاگردان اسپينوزا، فيلسوف شهير آلمانى، صورت گرفت و مورد اقبال عجيب انديشمندان غربى واقع شد و بارها تجديد چاپ گرديد. ترجمه روسى اين كتاب در سال 1920م در لنينگراد انجام شد و برگردان آلمانى آن در سال 1726م در شهر فرانكفورت و در سال 1782 در شهر برلن به زيور طبع آراسته شد. در سال 1674 ميلادى جى كيث از پيروان فرقه ميسحى كويكرزها (انجمن دوستى)، در سال 1686م جى اشول و در سال 1708م سايمون اوكلى، آن كتاب را به انگليسى برگرداندند. | اولين ترجمه اين كتاب به زبان هلندى، توسط يكى از شاگردان اسپينوزا، فيلسوف شهير آلمانى، صورت گرفت و مورد اقبال عجيب انديشمندان غربى واقع شد و بارها تجديد چاپ گرديد. ترجمه روسى اين كتاب در سال 1920م در لنينگراد انجام شد و برگردان آلمانى آن در سال 1726م در شهر فرانكفورت و در سال 1782 در شهر برلن به زيور طبع آراسته شد. در سال 1674 ميلادى جى كيث از پيروان فرقه ميسحى كويكرزها (انجمن دوستى)، در سال 1686م جى اشول و در سال 1708م سايمون اوكلى، آن كتاب را به انگليسى برگرداندند. | ||
[[رده:کتابشناسی]] |
ویرایش