پرش به محتوا

بدايع الحكم: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ نوامبر ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'مسائل اعتقادي' به 'مسائل اعتقادی'
جز (جایگزینی متن - '....<ref>' به '.<ref>')
جز (جایگزینی متن - 'مسائل اعتقادي' به 'مسائل اعتقادی')
خط ۷۱: خط ۷۱:
4. نويسنده در پاسخ به پرسش هفتم چنين نوشته است: جمهور متكلمين به عينيت صفات واجب الوجود - جل جلاله - با ذات او قائل نيستند، بلكه اشاعره صفات را زايد بر ذات مى‌دانند و... و قوه و ماده كه بعضى از حكماى فرنگ قائلند، همچو مى‌نمايد كه همان هيولى و صورت است كه حكماى مشائين قائلند كه صورت را حال و هيولى را محل مى‌دانند و مى‌گويند كه هريك به ديگرى محتاج بود، به‌طورى‌كه دور لازم نيايد؛ يعنى هيولى به ذات صورت مطلقه محتاج است و آن صورت مقوم او بود و صورت در تشخيص محتاج باشد به هيولى و همه اجسام از اين دو مركبند و ميانه اين دو تلازم بود و از هم منفك نشوند؛ لكن اين مطلب مستلزم نباشد انكار واجب الوجود را - جل جلاله - چنان‌كه حكماى مشاء با قول به اين مطلب اثبات واجب الوجود به براهين قاطعه كرده‌اند و اما قول فرقه‌اى از حكماى فرنگ كه گفته‌اند يك وجود بيش نبود، اين مطلب به‌تفصيل بيان شد. به مطالب گذشته رجوع فرمايند.
4. نويسنده در پاسخ به پرسش هفتم چنين نوشته است: جمهور متكلمين به عينيت صفات واجب الوجود - جل جلاله - با ذات او قائل نيستند، بلكه اشاعره صفات را زايد بر ذات مى‌دانند و... و قوه و ماده كه بعضى از حكماى فرنگ قائلند، همچو مى‌نمايد كه همان هيولى و صورت است كه حكماى مشائين قائلند كه صورت را حال و هيولى را محل مى‌دانند و مى‌گويند كه هريك به ديگرى محتاج بود، به‌طورى‌كه دور لازم نيايد؛ يعنى هيولى به ذات صورت مطلقه محتاج است و آن صورت مقوم او بود و صورت در تشخيص محتاج باشد به هيولى و همه اجسام از اين دو مركبند و ميانه اين دو تلازم بود و از هم منفك نشوند؛ لكن اين مطلب مستلزم نباشد انكار واجب الوجود را - جل جلاله - چنان‌كه حكماى مشاء با قول به اين مطلب اثبات واجب الوجود به براهين قاطعه كرده‌اند و اما قول فرقه‌اى از حكماى فرنگ كه گفته‌اند يك وجود بيش نبود، اين مطلب به‌تفصيل بيان شد. به مطالب گذشته رجوع فرمايند.


اما آنكه آنچه در سؤالات نوشته شده محض صورت سؤال بود كلامى متين باشد؛ زيرا كه مقام تدين، غير مقام بحث علمى باشد و... طريق نجات آن است كه انسان پس از اطلاع بر رئوس مسائل اعتقاديه بناى اعتقاد خود را بر اين گذارد كه هريك از آنها كه مطابق اعتقاد ائمه معصومين(ع) بود معتقد باشد و هريك كه مطابق نباشد، منكر؛ به همين قدر ناجى بود، مگر بعضى از اعتقادات كه موقوف‌عليه اصل شرع و دين باشد و همين قدر، مايه كمال نفسانى علمى باشد؛ چنان‌كه در اخبار اهل بيت عصمت(ع)، از علم و علما مدح و تمجيد فرموده‌اند و.<ref>ر.ك: متن كتاب، ص488-491</ref>
اما آنكه آنچه در سؤالات نوشته شده محض صورت سؤال بود كلامى متين باشد؛ زيرا كه مقام تدين، غير مقام بحث علمى باشد و... طريق نجات آن است كه انسان پس از اطلاع بر رئوس مسائل اعتقادیه بناى اعتقاد خود را بر اين گذارد كه هريك از آنها كه مطابق اعتقاد ائمه معصومين(ع) بود معتقد باشد و هريك كه مطابق نباشد، منكر؛ به همين قدر ناجى بود، مگر بعضى از اعتقادات كه موقوف‌عليه اصل شرع و دين باشد و همين قدر، مايه كمال نفسانى علمى باشد؛ چنان‌كه در اخبار اهل بيت عصمت(ع)، از علم و علما مدح و تمجيد فرموده‌اند و.<ref>ر.ك: متن كتاب، ص488-491</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش