۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ميشود' به 'میشود') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'ميداند' به 'میداند') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
باب دوم پس از ذكر بيست تفسير از بزرگان قبل از حاكم و توضيحاتى پيرامون آنها و مصادرى كه حاكم در تفسيرش از متقدمين و متاخرين استفاده كرده، عمدهترين آنها را تفسير [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، مجاهد، قتاده و حسن البصرى دانستهاند. به عقيدهى مؤلف، حاكم عنايت ويژهاى در نقل كردن مطالبش از بهترين تفاسير معتزله داشته است، اگر چه در بسيارى از موارد اقوال را بدون نسبت به صاحب قول يا الفاظى مانند، قيل، قال علمائنا و... آورده است و در بسيارى از موارد به كلمات ابومسلم استناد كرده و آنها را به صورت كامل ذكر كرده است. به عقيده مؤلف اگر چه حاكم ادعا دارد كه مطالبش به صورت اختصار ايراد شده ولى در واقع طريقه ساير تفاسيرش را دنبال كرده است. اساس روش حاكم در تفسير، كلامى و مبتنى بر عقيده او درعدل و توحيد مى باشد، بدون اينكه به آيات فقهى و... اشارهاى داشته باشد. نگارنده در ادامه به عقيده حاكم در توحيد، عدل، قرآن و دو محور اصلى تفسير او يعنى اثبات اكتسابى بودن معارف و ردّ جبر، اشاره و در همين راستا نظر حاكم را در عدم جواز تقليد در مسائل اعتقادى و ضرورت تمسّك به برهان جهت اثبات آنها، مطرح میكند، او در تفسير دائما مطالبى در ردّ علماى ضلالت، بخصوص يهوديان دارد. | باب دوم پس از ذكر بيست تفسير از بزرگان قبل از حاكم و توضيحاتى پيرامون آنها و مصادرى كه حاكم در تفسيرش از متقدمين و متاخرين استفاده كرده، عمدهترين آنها را تفسير [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، مجاهد، قتاده و حسن البصرى دانستهاند. به عقيدهى مؤلف، حاكم عنايت ويژهاى در نقل كردن مطالبش از بهترين تفاسير معتزله داشته است، اگر چه در بسيارى از موارد اقوال را بدون نسبت به صاحب قول يا الفاظى مانند، قيل، قال علمائنا و... آورده است و در بسيارى از موارد به كلمات ابومسلم استناد كرده و آنها را به صورت كامل ذكر كرده است. به عقيده مؤلف اگر چه حاكم ادعا دارد كه مطالبش به صورت اختصار ايراد شده ولى در واقع طريقه ساير تفاسيرش را دنبال كرده است. اساس روش حاكم در تفسير، كلامى و مبتنى بر عقيده او درعدل و توحيد مى باشد، بدون اينكه به آيات فقهى و... اشارهاى داشته باشد. نگارنده در ادامه به عقيده حاكم در توحيد، عدل، قرآن و دو محور اصلى تفسير او يعنى اثبات اكتسابى بودن معارف و ردّ جبر، اشاره و در همين راستا نظر حاكم را در عدم جواز تقليد در مسائل اعتقادى و ضرورت تمسّك به برهان جهت اثبات آنها، مطرح میكند، او در تفسير دائما مطالبى در ردّ علماى ضلالت، بخصوص يهوديان دارد. | ||
حاكم پس از مقدمهاى راجع به تعريف تفسير و تاويل و تفاوت آن دو، اصول حاكم در تفسيرش را مطرح و آنها را مورد بررسى قرار مى دهد، وى فهم لغات را راهى كليدى براى معرفت قرآن دانسته و در نظر گرفتن وضع لغات و حال متكلم را در فهم دلالت كلام معتبر | حاكم پس از مقدمهاى راجع به تعريف تفسير و تاويل و تفاوت آن دو، اصول حاكم در تفسيرش را مطرح و آنها را مورد بررسى قرار مى دهد، وى فهم لغات را راهى كليدى براى معرفت قرآن دانسته و در نظر گرفتن وضع لغات و حال متكلم را در فهم دلالت كلام معتبر میداند، نگارنده در ادامه به اصول و قواعد او اشاره میكند. | ||
#در قرآن هرچه معنا نداشته باشد يا معناى آن فهميده نمى شود وجود ندارد. | #در قرآن هرچه معنا نداشته باشد يا معناى آن فهميده نمى شود وجود ندارد. |
ویرایش