پرش به محتوا

تاریخ تفسیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ اکتبر ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'ميپردازد' به 'می‌پردازد'
جز (جایگزینی متن - 'ميكند' به 'می‌كند')
جز (جایگزینی متن - 'ميپردازد' به 'می‌پردازد')
خط ۹۲: خط ۹۲:
در اواخر دوران امويان مى‌بينيم كه سخن گفتن در امورى همچون قضا و قدر و جبر و اختيار اوج ميگيرد گروهى قائل به جبر ميشوند و آيات مربوط به اختيار را با استفاده از عقائد خويش توجيه ميكنند و گروه ديگرى كه قائل به اختيار شده آيات جبر را توجيه ميكنند اين تفكرات مختلف در زمان عباسيان به اوج خود ميرسد در حالى كه اصحاب مذاهب مختلف روز به روز رو به ازدياد بودند و بجاى آنكه رو به تعليمات واقعى قرآن بياورند، هر گروه با نظر به مذهب خويش به قرآن نگاه ميكردند و تا آنجا پيش رفتند كه از ديد فلسفى يونانى و گاهى شرقى به قرآن نظر ميكردند و در اين راه فرقى بين اشاعره و ماتريديه نبود، اين اختلافات ادامه و گسترش پيدا كرد تا اينكه در مسائل متعددى همچون رويت خدا و قدرت خدا و... هر كدام به قرآن استناد ميكردند و نظر خود را بر ديگرى تحميل ميكردند. و در حقيقت بايد گفت سرآغاز پيدايش رآى براى جبران فقد نصوص يا تفسير نصوص يا تاويل راوا و نارواى نصوص، با سرآغاز پيدايش نص و ادراكات عقلى درباره آن، همزمان است.
در اواخر دوران امويان مى‌بينيم كه سخن گفتن در امورى همچون قضا و قدر و جبر و اختيار اوج ميگيرد گروهى قائل به جبر ميشوند و آيات مربوط به اختيار را با استفاده از عقائد خويش توجيه ميكنند و گروه ديگرى كه قائل به اختيار شده آيات جبر را توجيه ميكنند اين تفكرات مختلف در زمان عباسيان به اوج خود ميرسد در حالى كه اصحاب مذاهب مختلف روز به روز رو به ازدياد بودند و بجاى آنكه رو به تعليمات واقعى قرآن بياورند، هر گروه با نظر به مذهب خويش به قرآن نگاه ميكردند و تا آنجا پيش رفتند كه از ديد فلسفى يونانى و گاهى شرقى به قرآن نظر ميكردند و در اين راه فرقى بين اشاعره و ماتريديه نبود، اين اختلافات ادامه و گسترش پيدا كرد تا اينكه در مسائل متعددى همچون رويت خدا و قدرت خدا و... هر كدام به قرآن استناد ميكردند و نظر خود را بر ديگرى تحميل ميكردند. و در حقيقت بايد گفت سرآغاز پيدايش رآى براى جبران فقد نصوص يا تفسير نصوص يا تاويل راوا و نارواى نصوص، با سرآغاز پيدايش نص و ادراكات عقلى درباره آن، همزمان است.


در ادامه به ذكر و توضيح اجمالى مكاتب قدريه و جهميه و وارثانش (معتزله و اشاعره) و متفكرانش ميپردازد.
در ادامه به ذكر و توضيح اجمالى مكاتب قدريه و جهميه و وارثانش (معتزله و اشاعره) و متفكرانش می‌پردازد.


هفتم: مكتب معتزله  
هفتم: مكتب معتزله  


در ابتدا به توضيح خوارج و افكار ابتداى ايشان ميپردازد كه چنين بيان می‌كند كه سعى داشتند اعتقادات خود را با ظواهر قرآن منطبق سازند ولى توان اين كار نداشتند، همچنين نيروى تشخيص و قضاوت نداشته و غالبا افرادى بدوى بودند كه آيات قرآن را تفسير به راى ميكردند و بر آن حكم صادر ميكردند مثل اكل مال يتيم را به هر نحو سبب دخول در آتش ميدانستند. در ادامه برخى از افكار انحرافى خوارج كه منشا عمل به ظواهر قرآن دارد را بيان می‌كند و اينان گروهى بودند كه بر خود سخت ميگرفتند.
در ابتدا به توضيح خوارج و افكار ابتداى ايشان می‌پردازد كه چنين بيان می‌كند كه سعى داشتند اعتقادات خود را با ظواهر قرآن منطبق سازند ولى توان اين كار نداشتند، همچنين نيروى تشخيص و قضاوت نداشته و غالبا افرادى بدوى بودند كه آيات قرآن را تفسير به راى ميكردند و بر آن حكم صادر ميكردند مثل اكل مال يتيم را به هر نحو سبب دخول در آتش ميدانستند. در ادامه برخى از افكار انحرافى خوارج كه منشا عمل به ظواهر قرآن دارد را بيان می‌كند و اينان گروهى بودند كه بر خود سخت ميگرفتند.


در ادامه به توضيح مرجئه ميپردازد كه گروهى بودند كه مبناى تساهل در دين بودند شايد چنين بتوان گفت كه نقطه مقابل خوارج بودند.
در ادامه به توضيح مرجئه می‌پردازد كه گروهى بودند كه مبناى تساهل در دين بودند شايد چنين بتوان گفت كه نقطه مقابل خوارج بودند.


عقايد اين گروه بر پايه محافظه كارى، القاء شبهه، ريا كارى، تن آسائى، و آسان شمردن دين و مسالمت با قواى حاكمه بود.
عقايد اين گروه بر پايه محافظه كارى، القاء شبهه، ريا كارى، تن آسائى، و آسان شمردن دين و مسالمت با قواى حاكمه بود.


سپس به بيان بعضى از اعمال اين فرقه و سياستمدارانش ميپردازد.
سپس به بيان بعضى از اعمال اين فرقه و سياستمدارانش می‌پردازد.


در ادامه به بيان معتزله و بنيانگذاران و چگونگى و زمان شكل گيرى اين مكتب ميپردازد و اصول عقايد آنها را چنين بيان می‌كند: توحيد، عدل، وعد و وعيد، منزله بين المنزلتين، امر بمعروف و نهى از منكر و صفات را عين ذات ميدانند و كلام خدا مخلوق است و در مورد هر كدام از موارد فوق توضحياتى ميدهد. سپس از ايده‌هاى آنان سخنانى به ميان مى‌آورد.
در ادامه به بيان معتزله و بنيانگذاران و چگونگى و زمان شكل گيرى اين مكتب می‌پردازد و اصول عقايد آنها را چنين بيان می‌كند: توحيد، عدل، وعد و وعيد، منزله بين المنزلتين، امر بمعروف و نهى از منكر و صفات را عين ذات ميدانند و كلام خدا مخلوق است و در مورد هر كدام از موارد فوق توضحياتى ميدهد. سپس از ايده‌هاى آنان سخنانى به ميان مى‌آورد.


آنان تفسير را با مهارت خاصى انجام داده‌اند و داراى اصولى از اين قبيل بوده‌اند:
آنان تفسير را با مهارت خاصى انجام داده‌اند و داراى اصولى از اين قبيل بوده‌اند:
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:
هشتم: مكتب باطنيه و اخوان الصفاء  
هشتم: مكتب باطنيه و اخوان الصفاء  


در اين بخش به طور تفصيل به فرقه‌هايى ميپردازد كه در راه و روش تفسير قرآن، مستندى از عقل در كارشان نبوده مثل:
در اين بخش به طور تفصيل به فرقه‌هايى می‌پردازد كه در راه و روش تفسير قرآن، مستندى از عقل در كارشان نبوده مثل:


باطنيان:  
باطنيان:  
خط ۱۲۲: خط ۱۲۲:
اين گروه كه به فرقه‌ى سياسى بيشتر شباهت داشته تا فرقه‌اى مذهبى بعد از امامت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] امامت را حق اسماعيل فرزند ارشد او ميدانستند و براى بدست گرفتن قدرت عقايد خود را بهانه كرده و مخفيانه تبليغ ميكردند و تفسير قرآن تابع اراده رهبرانشان بود و چنين ميگفتند كه مراد از كلام خدا ظواهر قرآن نيست بلكه بواطن و اسرار آن است و از افاده معناى لغوى مغزول بودند.
اين گروه كه به فرقه‌ى سياسى بيشتر شباهت داشته تا فرقه‌اى مذهبى بعد از امامت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] امامت را حق اسماعيل فرزند ارشد او ميدانستند و براى بدست گرفتن قدرت عقايد خود را بهانه كرده و مخفيانه تبليغ ميكردند و تفسير قرآن تابع اراده رهبرانشان بود و چنين ميگفتند كه مراد از كلام خدا ظواهر قرآن نيست بلكه بواطن و اسرار آن است و از افاده معناى لغوى مغزول بودند.


مؤلف در ادامه بعضى از تفاسير آيات از نظر اين گروه را بيان می‌كند سپس چگونگى تشكيل اين فرقه بيان می‌كند در ادامه نيز برخى از احكامى فقهى كه به ميل خود تفسير ميكردند و همچنين به بيان پيدايش مكاتب صوفيه، بهائيه، بابيه و قرمطيه از دل باطنيه و وجه شباهت آنها با باطنيه ميپردازد و در نهايت ميتوان چنين گفت كه نظر آنها دور شدن هر چه بيشتر از دين ميباشد.
مؤلف در ادامه بعضى از تفاسير آيات از نظر اين گروه را بيان می‌كند سپس چگونگى تشكيل اين فرقه بيان می‌كند در ادامه نيز برخى از احكامى فقهى كه به ميل خود تفسير ميكردند و همچنين به بيان پيدايش مكاتب صوفيه، بهائيه، بابيه و قرمطيه از دل باطنيه و وجه شباهت آنها با باطنيه می‌پردازد و در نهايت ميتوان چنين گفت كه نظر آنها دور شدن هر چه بيشتر از دين ميباشد.


اخوان الصفا:  
اخوان الصفا:  
خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:
در صدر اسلام نيز زاهدانى بودند كه منفور عقلاء جامعه و مورد قبول گروهى از مغرضين يا بى خبران و بى خردان واقع ميشد و اين عمل زاهدان در واقع امرى سياسى بود كه خاندان نبوت را خانهنشين و فراموش شده سازند افرادى همچون عبدالله بن زبير كه براى حفظ ميراث چند صد ميليونى پدرش حصار از بخل و خست بدور خود كشيده بود و باعث ويرانى ديوار كعبه با منجنيق حجاج شد تا خلافت مزعوم خود را حفظ كند و يا سعد وقاص كه گويى در اثر فتح قادسيه ميخواست خستگى در كند و در وقايع جمل و صفين در خانه نشست و زمانيكه به او اعتراض شد گفت شمشيرى بدست من دهيد تا مومن را از منافق بشناسد.
در صدر اسلام نيز زاهدانى بودند كه منفور عقلاء جامعه و مورد قبول گروهى از مغرضين يا بى خبران و بى خردان واقع ميشد و اين عمل زاهدان در واقع امرى سياسى بود كه خاندان نبوت را خانهنشين و فراموش شده سازند افرادى همچون عبدالله بن زبير كه براى حفظ ميراث چند صد ميليونى پدرش حصار از بخل و خست بدور خود كشيده بود و باعث ويرانى ديوار كعبه با منجنيق حجاج شد تا خلافت مزعوم خود را حفظ كند و يا سعد وقاص كه گويى در اثر فتح قادسيه ميخواست خستگى در كند و در وقايع جمل و صفين در خانه نشست و زمانيكه به او اعتراض شد گفت شمشيرى بدست من دهيد تا مومن را از منافق بشناسد.


مؤلف در ادامه به رفتار و اقوال منتسب به مشايخ صوفيه كه خود را از زمره زاهدان واقعى ميشمارند ميپردازد و بعد از نقل تفكرات اين مشايخ، چنين ميگويد كه ملاحظه كنيد كه تا چه اندازه مخالف عقل و قرآن و سنت و حتى مخالف ذوق سليم است.
مؤلف در ادامه به رفتار و اقوال منتسب به مشايخ صوفيه كه خود را از زمره زاهدان واقعى ميشمارند می‌پردازد و بعد از نقل تفكرات اين مشايخ، چنين ميگويد كه ملاحظه كنيد كه تا چه اندازه مخالف عقل و قرآن و سنت و حتى مخالف ذوق سليم است.


در ادامه به ذكر نمونه افرادى كه به سبك مكتب صوفيه از ظاهر عدول كرده و مرز تاويل جائز فراتر رفته‌اند مانند ابوحامد محمد غزالى و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] ميپردازد.
در ادامه به ذكر نمونه افرادى كه به سبك مكتب صوفيه از ظاهر عدول كرده و مرز تاويل جائز فراتر رفته‌اند مانند ابوحامد محمد غزالى و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] می‌پردازد.


در اين قسمت با نظرات اين دو نفر در مورد تفسير و مشيشان در برابر برخى از آيات قرآن آشنا ميشويد. سپس به سير تاريخى صوفيه و عملكرد دول وقت در مقابل اين مكتب را بيان می‌كند.
در اين قسمت با نظرات اين دو نفر در مورد تفسير و مشيشان در برابر برخى از آيات قرآن آشنا ميشويد. سپس به سير تاريخى صوفيه و عملكرد دول وقت در مقابل اين مكتب را بيان می‌كند.
خط ۱۵۲: خط ۱۵۲:
مؤلف در اين بخش به نظرات اين دانشمندان در برابر برخى از الفاظ و آيات قرآنى مانند وحى، '''«يحمل عرش ربلك يومئذ ثمانية»'''، '''«عليها تسعة عشر»''' و... را بيان می‌كند.
مؤلف در اين بخش به نظرات اين دانشمندان در برابر برخى از الفاظ و آيات قرآنى مانند وحى، '''«يحمل عرش ربلك يومئذ ثمانية»'''، '''«عليها تسعة عشر»''' و... را بيان می‌كند.


سپس با ذكر اين مطلب كه چون از فلاسفه كتاب كاملى در باب تفسير به جاى نمانده فقط به بيان مشخصات روش فلاسفه اسلام را درباره تفسير ميپردازد و اين بخش را به پايان ميرساند.
سپس با ذكر اين مطلب كه چون از فلاسفه كتاب كاملى در باب تفسير به جاى نمانده فقط به بيان مشخصات روش فلاسفه اسلام را درباره تفسير می‌پردازد و اين بخش را به پايان ميرساند.


يازدهم: مكتب علمى و اجتماعى در روشنايى تمدن جديد  
يازدهم: مكتب علمى و اجتماعى در روشنايى تمدن جديد  
خط ۱۷۰: خط ۱۷۰:
وهدفشان از اين تفكر اين است كه با رجوع به قرآن ساده لوحان و جاهلان و غرض‌ورزان براى حل پديده‌اى و نيافتن آن مطلب مورد نظرشان اعتقادشان را متزلزل سازند.
وهدفشان از اين تفكر اين است كه با رجوع به قرآن ساده لوحان و جاهلان و غرض‌ورزان براى حل پديده‌اى و نيافتن آن مطلب مورد نظرشان اعتقادشان را متزلزل سازند.


در اين امر نيز كتابهاى زيادى نوشته شده است كه مؤلف تعدادى از آنها را ميشمرد سپس به ذكر چند آيه از قرآن و تفسير آن از اين ديدگاه ميپردازد.
در اين امر نيز كتابهاى زيادى نوشته شده است كه مؤلف تعدادى از آنها را ميشمرد سپس به ذكر چند آيه از قرآن و تفسير آن از اين ديدگاه می‌پردازد.


و در پايان نيز مطالب ارزشمندى در باب ورود يا عدم ورود برخى از علوم در تفسير و همچنين توضيح درباره عالمانى كه مسائل حقيقى و قانونى تفسير را با بعضى تاويلات قرآن مخلوط كرده‌اند و در نهايت آيا ميتوان در مسائل اختلافى بين مسلمانان بخاطر اتحاد وارد نشد مطالبى را ذكر كرده است.
و در پايان نيز مطالب ارزشمندى در باب ورود يا عدم ورود برخى از علوم در تفسير و همچنين توضيح درباره عالمانى كه مسائل حقيقى و قانونى تفسير را با بعضى تاويلات قرآن مخلوط كرده‌اند و در نهايت آيا ميتوان در مسائل اختلافى بين مسلمانان بخاطر اتحاد وارد نشد مطالبى را ذكر كرده است.
خط ۱۹۸: خط ۱۹۸:
مؤلف قصد را از ذكر اين مطالب چنين بيان می‌كند كه هيچ تفسيرى و هر چند در بيان تفصيلات سحر آميز باشد اگر اندكى با ظواهر قرآن منافات دارد و از مرز قانونى تجاوز كرد نه تنها پشيزى نميارزد بلكه ويرانگرترين عوامل براى تخريب و انهدام اسلام و تحريف معارف عاليه آن است.
مؤلف قصد را از ذكر اين مطالب چنين بيان می‌كند كه هيچ تفسيرى و هر چند در بيان تفصيلات سحر آميز باشد اگر اندكى با ظواهر قرآن منافات دارد و از مرز قانونى تجاوز كرد نه تنها پشيزى نميارزد بلكه ويرانگرترين عوامل براى تخريب و انهدام اسلام و تحريف معارف عاليه آن است.


در ادامه به توضيح درباره تفسير متكامل بوسيله تفسير آيه 9 سوره حجرات ميپردازد و از آن نتيجه گيرى می‌كند. (منظور از '''«فاصلحوا بينهما بالعدل و اقسطوا»''' را حفظ اتحاد در جامعه اسلامى ميداند).
در ادامه به توضيح درباره تفسير متكامل بوسيله تفسير آيه 9 سوره حجرات می‌پردازد و از آن نتيجه گيرى می‌كند. (منظور از '''«فاصلحوا بينهما بالعدل و اقسطوا»''' را حفظ اتحاد در جامعه اسلامى ميداند).


==پانویس ==
==پانویس ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش