۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
# گاه شارح، یک مصرع را آورده و با نشانه «إلخ» کلّ بیت را اراده کرده که مصحح براى تفهیم و روانى بیشتر، بیت بعدى را در دو قلاب آورده است: | # گاه شارح، یک مصرع را آورده و با نشانه «إلخ» کلّ بیت را اراده کرده که مصحح براى تفهیم و روانى بیشتر، بیت بعدى را در دو قلاب آورده است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''چیست تعظیمِ خدا افراشتن ''|2=''خویشتن را خوار و خاکى داشتن''}} | #{{ب|''چیست تعظیمِ خدا افراشتن ''|2=''خویشتن را خوار و خاکى داشتن''}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
#:«یعنى تعظیم و بزرگى خدا بهجا آوردن، خود را خوار داشتن است». | #:«یعنى تعظیم و بزرگى خدا بهجا آوردن، خود را خوار داشتن است». | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
# باید یادآور شد که شارح بزرگوار در برخى ابیات دقت خاصى مبذول داشته که در دیگر شارحان کمتر مىتوان سراغ گرفت؛ براى مثال در این بیت: | # باید یادآور شد که شارح بزرگوار در برخى ابیات دقت خاصى مبذول داشته که در دیگر شارحان کمتر مىتوان سراغ گرفت؛ براى مثال در این بیت: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''هرکه جز ماهى ز آبش سیر شد ''|2=''وآنکه بىروزیست، روزش دیر شد''}} | #{{ب|''هرکه جز ماهى ز آبش سیر شد ''|2=''وآنکه بىروزیست، روزش دیر شد''}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
#:با بیان چند وجه، آن را شرح کرده که یکى از وجوه آن کاملا نادر است و از هوش سرشار وى سرچشمه مىگیرد: مرجع ضمیر شین، لفظ پاک است که مراد از آن عشق یا غم عشق است. | #:با بیان چند وجه، آن را شرح کرده که یکى از وجوه آن کاملا نادر است و از هوش سرشار وى سرچشمه مىگیرد: مرجع ضمیر شین، لفظ پاک است که مراد از آن عشق یا غم عشق است. | ||
#:و این سه بیت: | #:و این سه بیت: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''در غم ما روزها بیگاه شد ''|2=''روزها با سوزها همراه شد''}} | #{{ب|''در غم ما روزها بیگاه شد ''|2=''روزها با سوزها همراه شد''}} | ||
{{ب|''روزها گر رفت گو روْ باک نیست ''|2=''تو بمان اى آنکه چون تو پاک نیست''}} | #{{ب|''روزها گر رفت گو روْ باک نیست ''|2=''تو بمان اى آنکه چون تو پاک نیست''}} | ||
{{ب|''هرکه جز ماهى ز آبش سیر شد ''|2=''وآنکه بىروزیست، روزش دیر شد''}} | #{{ب|''هرکه جز ماهى ز آبش سیر شد ''|2=''وآنکه بىروزیست، روزش دیر شد''}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
#:بهحسب ربط، با هم دستبهگریبان آمده و صفت همان پاک، بیان کنند و اشاره مىفرمایند که عشق بحرى است بىپایان؛ هر عاشقى که ماهى این دریاست، لبتشنه زندگی کند و لبتشنه بمیرد و روزش دیر شد؛ یعنى به غم و اندوه گذشت. بنا بر قاعده مشهور که گویند: هنگام شادى زود بگذرد و ایام غم دیر به سر آید و معنى بیت، قسم دیگر هم بیان مىشود و ماهى پیوسته در آب است و از دریافت حقیقت آب در حجاب. چنانکه حضرت مولوى در جاى دیگر مىفرماید: | #:بهحسب ربط، با هم دستبهگریبان آمده و صفت همان پاک، بیان کنند و اشاره مىفرمایند که عشق بحرى است بىپایان؛ هر عاشقى که ماهى این دریاست، لبتشنه زندگی کند و لبتشنه بمیرد و روزش دیر شد؛ یعنى به غم و اندوه گذشت. بنا بر قاعده مشهور که گویند: هنگام شادى زود بگذرد و ایام غم دیر به سر آید و معنى بیت، قسم دیگر هم بیان مىشود و ماهى پیوسته در آب است و از دریافت حقیقت آب در حجاب. چنانکه حضرت مولوى در جاى دیگر مىفرماید: | ||
# | {{شعر}} | ||
#{{ب|''ماهى اندر آب جو و آبجو ''|2=''مىزند بر گوش چشمش آب جو''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
#:پس ماهى کنایت باشد از شخص غافل که از قرب حقّ بىخبر است و حاصل معنى آنکه، غیر غافل هرکه بهقدر آگاهى داشت، به کام دل رسید و آنکه بىروزیست، بىرو بىمروّت را گویند؛ یعنى، هر کاملى که مروّت با نفس نگردد، محکوم او نگردید و به پیروى زندگانى کرد، روزش دیر پایید؛ یعنى عمر باقى و حیات جاوید یافت<ref>ر.ک: همان، صفحه دوازده</ref>. | #:پس ماهى کنایت باشد از شخص غافل که از قرب حقّ بىخبر است و حاصل معنى آنکه، غیر غافل هرکه بهقدر آگاهى داشت، به کام دل رسید و آنکه بىروزیست، بىرو بىمروّت را گویند؛ یعنى، هر کاملى که مروّت با نفس نگردد، محکوم او نگردید و به پیروى زندگانى کرد، روزش دیر پایید؛ یعنى عمر باقى و حیات جاوید یافت<ref>ر.ک: همان، صفحه دوازده</ref>. | ||
# شارح براى جمعبندى سخن خود با کلماتى مانند: «یعنى»، «أي»، «حاصل کلام آنکه» و «مىگوید که»، شرح ابیات را آغاز کرده و به پایان رسانده است؛ البته اینگونه سبک و روش از دیرباز، بهویژه در نزد شارحان، حواشىنویسان و مفسران شبه قاره هند، رسمى معهود بوده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | # شارح براى جمعبندى سخن خود با کلماتى مانند: «یعنى»، «أي»، «حاصل کلام آنکه» و «مىگوید که»، شرح ابیات را آغاز کرده و به پایان رسانده است؛ البته اینگونه سبک و روش از دیرباز، بهویژه در نزد شارحان، حواشىنویسان و مفسران شبه قاره هند، رسمى معهود بوده است<ref>ر.ک: همان</ref>. |
ویرایش