۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عبدالله بن مقفع' به 'عبدالله بن مقفع ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
کتاب، از دو قسمت تشكيل يافته است: | کتاب، از دو قسمت تشكيل يافته است: | ||
قسمت اول، توسط محقق و شارح اثر، دكتر عمر طباع، نگارش يافته است و داراى دو فصل به نامهای | قسمت اول، توسط محقق و شارح اثر، دكتر عمر طباع، نگارش يافته است و داراى دو فصل به نامهای «[[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] و آثار او» و «نگاهى به آثار [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] » است؛ | ||
قسمت دوم، متن اصلى تأليفات ششگانه ابن مقفع مىباشد كه عبارتند از: «الادب الصغير»، «الادب الكبير»، «رسالة الصحابة»، «الدرة اليتيمة في الادب»، «کتاب اليتيمة في الرسائل» و «حِكَمُ ابن المقفع». | قسمت دوم، متن اصلى تأليفات ششگانه [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] مىباشد كه عبارتند از: «الادب الصغير»، «الادب الكبير»، «رسالة الصحابة»، «الدرة اليتيمة في الادب»، «کتاب اليتيمة في الرسائل» و «حِكَمُ ابن المقفع». | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
فصل اول از قسمت نخست | فصل اول از قسمت نخست | ||
در اين فصل از شناخت عصر ابن | در اين فصل از شناخت عصر [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] ، شرح حال وى، زنديق بودن او، اثر فرهنگى ايرانيان و آثار [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] سخن به ميان آمده است. | ||
محقق، در خصوص بحث اول مىنويسد: نبرد«زاب» بين دو لشكر مروان بن محمد و ابومسلم خراسانى، زوال عصر اموى و قيام دولت جديد عباسى را در پى داشت. امويان خلافتشان در شام، 90 سال به طول انجاميد. در ايام خلافت خويش، به مسئله عرب و عربيت توجه خاص نمودند و خلفاى اموى گرايشهاى عربى خود را حفظ كردند، مقام اعراب را برافراشتند و آنان را نفوذ كلمه بخشيدند و كارگزاران دولتى و سرداران سپاه را تنها از ميان اعراب انتخاب مىكردند و ملل غير عرب را تابع آنان مىخواندند، اما زمانى كه حكومت اموى در شام سقوط كرد و خلافت به فرزندان عباس رسيد، اوضاع دگرگون شد و اين انقلاب سياسى تمام شئونات جامعه اسلامى را دچار تحول نمود. پايتخت از شام، به عراق منتقل شد. پايههاى دولت عباسى بر شانههاى ايرانيان، بهخصوص و شعوبيه بهطور عموم استوار بود. | محقق، در خصوص بحث اول مىنويسد: نبرد«زاب» بين دو لشكر مروان بن محمد و ابومسلم خراسانى، زوال عصر اموى و قيام دولت جديد عباسى را در پى داشت. امويان خلافتشان در شام، 90 سال به طول انجاميد. در ايام خلافت خويش، به مسئله عرب و عربيت توجه خاص نمودند و خلفاى اموى گرايشهاى عربى خود را حفظ كردند، مقام اعراب را برافراشتند و آنان را نفوذ كلمه بخشيدند و كارگزاران دولتى و سرداران سپاه را تنها از ميان اعراب انتخاب مىكردند و ملل غير عرب را تابع آنان مىخواندند، اما زمانى كه حكومت اموى در شام سقوط كرد و خلافت به فرزندان عباس رسيد، اوضاع دگرگون شد و اين انقلاب سياسى تمام شئونات جامعه اسلامى را دچار تحول نمود. پايتخت از شام، به عراق منتقل شد. پايههاى دولت عباسى بر شانههاى ايرانيان، بهخصوص و شعوبيه بهطور عموم استوار بود. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
انتشار فرهنگهاى بيگانه، موجب تعدد فرق از مشبهه و معتزله و قدريه و جبريه گرديد و هر فرقهاى براى اثبات عقايد خود چنگ به دامن فلسفه زد و از استدلالهاى آن استفاده كرد. | انتشار فرهنگهاى بيگانه، موجب تعدد فرق از مشبهه و معتزله و قدريه و جبريه گرديد و هر فرقهاى براى اثبات عقايد خود چنگ به دامن فلسفه زد و از استدلالهاى آن استفاده كرد. | ||
نيز فلسفه تصوف و طريقههاى آن و اعتقاد به تناسخ و حلول و امثال آنها از عقايد هنديان و يونانيان در ميان مسلمانان رواج يافت و ابن مقفع در چنين دورانى كه جامعه دچار بحران و اضداد شده بود، زندگى مىكرد و در تمام اين حوادث و رخدادهايى كه در جامعه روى مىداد حضور داشت، لذا تمام توان فكرى و اندوختهى علمى خود را به كار گرفت تا به اصلاح اخلاقى و اجتماعى از طريق نشر آداب و سياست بپردازد. | نيز فلسفه تصوف و طريقههاى آن و اعتقاد به تناسخ و حلول و امثال آنها از عقايد هنديان و يونانيان در ميان مسلمانان رواج يافت و [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] در چنين دورانى كه جامعه دچار بحران و اضداد شده بود، زندگى مىكرد و در تمام اين حوادث و رخدادهايى كه در جامعه روى مىداد حضور داشت، لذا تمام توان فكرى و اندوختهى علمى خود را به كار گرفت تا به اصلاح اخلاقى و اجتماعى از طريق نشر آداب و سياست بپردازد. | ||
در ادامه، محقق، به شرح حال، زندگى، آيين و مذهب ابن مقفع و سبب كشته شدن او و نقل اقوال در اين خصوص مىپردازد. | در ادامه، محقق، به شرح حال، زندگى، آيين و مذهب [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] و سبب كشته شدن او و نقل اقوال در اين خصوص مىپردازد. | ||
محقق، در مورد پستهاى اجتماعى وى، مىنويسد: | محقق، در مورد پستهاى اجتماعى وى، مىنويسد: «[[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] ، زندگى دبيرى خود را در دولت بنى اميه آغاز كرد. در اين ايام، بيست سال از عمرش مىگذشت. در ديوانهاى کرمان، كاتب «عمر بن هبير» شد. پس از انقلاب عباسى، به «عيسى بن على»، عموى سفاح و منصور كه والى اهواز بود، پيوست و دبير او شد و در ضمن، تعليم و تهذيب برادرزادگان او را هم به عهده گرفت.» | ||
محقق، در مورد شخصيت ابن مقفع مىنويسد: «از حيث اخلاق و عقل و علم، به كمال بود و در سخن، سخنورى ممتاز، جوانمرد و كريم النفس بود، غمخوار نيازمندان بود و در دوستى صادق بود و همواره خود را مواظبت مىنمود كه از جادهى وفا و مروت پاى بيرون ننهد.» | محقق، در مورد شخصيت [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] مىنويسد: «از حيث اخلاق و عقل و علم، به كمال بود و در سخن، سخنورى ممتاز، جوانمرد و كريم النفس بود، غمخوار نيازمندان بود و در دوستى صادق بود و همواره خود را مواظبت مىنمود كه از جادهى وفا و مروت پاى بيرون ننهد.» | ||
محقق، در خصوص نقش فرهنگى ايرانيان در عصر عباسى قائل است به اينكه ايرانيان در تمام اركان حكومت عباسى نقش اساسى داشتهاند و اين نقش، منحصر به ادارهى امور اجتماعى، اخلاقى و نظامات ادارى و حكومتى نيست، بلكه آنان در تحول و شكوفايى ادب عربى، نقشى بسزا و تأثيرى بىمانند داشتهاند. | محقق، در خصوص نقش فرهنگى ايرانيان در عصر عباسى قائل است به اينكه ايرانيان در تمام اركان حكومت عباسى نقش اساسى داشتهاند و اين نقش، منحصر به ادارهى امور اجتماعى، اخلاقى و نظامات ادارى و حكومتى نيست، بلكه آنان در تحول و شكوفايى ادب عربى، نقشى بسزا و تأثيرى بىمانند داشتهاند. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
اين اسباب، باعث قدرت ايرانيان و غلبه فرهنگ ايرانى شده و يكى از ابزارهاى اين غلبه فرهنگى، ترجمه كتب فارسى به عربى بود كه در رأس اين مترجمان، [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|عبدالله بن مقفع]] قرار دارد. | اين اسباب، باعث قدرت ايرانيان و غلبه فرهنگ ايرانى شده و يكى از ابزارهاى اين غلبه فرهنگى، ترجمه كتب فارسى به عربى بود كه در رأس اين مترجمان، [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|عبدالله بن مقفع]] قرار دارد. | ||
«[[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] ، آثار گرانبهايى بر جاى نهاد. از اين کتابها، «خداىنامه» را در سير ملوك ايران و کتاب «آييننامه» را در عادات و آداب ايرانيان در 1000 صفحه و کتاب «التاج» را در سيرت انوشيروان و کتاب «الدرة اليتيمة» يا «اليتيمة» را در اخبار بزرگان نيكوكار و کتاب «مزدك» را از زبان پهلوى به عربى ترجمه كرد. اين آثار در موضوع تاريخ و متعلقات آن مىباشد. | |||
وى، سه کتاب از كتب [[ارسطو]] را كه از يونانى به پهلوى ترجمه شده بود، از پهلوى به عربى ترجمه كرد. اين آثار، عبارتند از: «قاطيغورياس» يا «مقولات عشر» و «بارىارمينياس» يا «العبارة» و نيز «أنالوطيقا» يا «تحليل قياس» و نيز ترجمه کتاب «ايساغوجى» يا «مدخل» از «فورفيوس صورى» بدو منسوب است. | وى، سه کتاب از كتب [[ارسطو]] را كه از يونانى به پهلوى ترجمه شده بود، از پهلوى به عربى ترجمه كرد. اين آثار، عبارتند از: «قاطيغورياس» يا «مقولات عشر» و «بارىارمينياس» يا «العبارة» و نيز «أنالوطيقا» يا «تحليل قياس» و نيز ترجمه کتاب «ايساغوجى» يا «مدخل» از «فورفيوس صورى» بدو منسوب است. | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
سخنان مربوط به والى و سلطان، در تمامى اثر پراكنده است و دربخش خاصى گردآورى نشده است. | سخنان مربوط به والى و سلطان، در تمامى اثر پراكنده است و دربخش خاصى گردآورى نشده است. | ||
روش و شيوه تأليف ابن مقفع در اين اثر، از نظم و پيوستگى خاصى پيروى نمىكند و مجموعهاى است از آراء و اقوال پراكنده و بدون ارتباط با يكديگر. | روش و شيوه تأليف [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] در اين اثر، از نظم و پيوستگى خاصى پيروى نمىكند و مجموعهاى است از آراء و اقوال پراكنده و بدون ارتباط با يكديگر. | ||
اين اثر، بيشتر بيان كننده آراء ايرانيان در باب حكومت و روابط ميان سلطان و رعيت است. عدهاى را عقيده چنين است كه اين اثر، يكى از مآخذ مهمى است كه ما را با سياست داخلى دولت ساسانى آشنا مىكند. | اين اثر، بيشتر بيان كننده آراء ايرانيان در باب حكومت و روابط ميان سلطان و رعيت است. عدهاى را عقيده چنين است كه اين اثر، يكى از مآخذ مهمى است كه ما را با سياست داخلى دولت ساسانى آشنا مىكند. | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
بيانى است در نقد نظام حكومتى و وجوه اصلاح آن، بر مبناى تشكيلات حكومت ايرانى. اين اثر، داراى يك مقدمه و چند فصل مىباشد. مؤلف، نخست، به آماده ساختن منصور (خليفه عباسى) براى پذيرفتن مطالب رساله مىپردازد، سپس به تفصيل دردهاى اجتماعى، نواقص و نقاط ضعف را بيان مىكند و از اينكه حكام و سلاطين تا كنون در اصلاح امور اجتماع، اهتمام كافى به خرج ندادهاند، سخن مىگويد و بعد راههاى اصلاح را نشان مىدهد و آنها را طى فصولى بيان مىدارد. | بيانى است در نقد نظام حكومتى و وجوه اصلاح آن، بر مبناى تشكيلات حكومت ايرانى. اين اثر، داراى يك مقدمه و چند فصل مىباشد. مؤلف، نخست، به آماده ساختن منصور (خليفه عباسى) براى پذيرفتن مطالب رساله مىپردازد، سپس به تفصيل دردهاى اجتماعى، نواقص و نقاط ضعف را بيان مىكند و از اينكه حكام و سلاطين تا كنون در اصلاح امور اجتماع، اهتمام كافى به خرج ندادهاند، سخن مىگويد و بعد راههاى اصلاح را نشان مىدهد و آنها را طى فصولى بيان مىدارد. | ||
ابن | [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] ، نخست، درباره سپاه و لشكر سخن مىگويد و بخش بزرگى از رساله خود را بدان اختصاص مىدهد، زيرا دولت جديد التأسيس و وسيع عباسى بدان نيازمند بوده است. محور كلام او سپاه خراسان است. او نقطه آغازين اصلاح سپاه را، وضع قانون مىداند تا براى آنها روشن شود كه چه كارهايى را بايد انجام دهند و از چه كارهايى بايد اجتناب نمايند، سپس از خليفه مىخواهد ميان سپاه و ميان ادارهى امور مالى حائل شود، زيرا متولى امر خراج شدن، به جنگاورى سپاه زيان مىرساند و آن را به ستم بر رعيت و خارج شدن از طاعت سلطان وامىدارد. | ||
آنگاه، مؤلف، راه انتخاب فرماندهان را نشان مىدهد كه بايد از ميان بهترين افراد سپاه برگزيده شوند. در پايان، اشاره مىكند كه بايد به جزئيات احوال سپاهيان آگاه بود و از اخبار و حالاتشان مطلع گرديد، زيرا اين يك نوع دورانديشى است كه از بروز شر قبل از شروع آن ممانعت مىكند. | آنگاه، مؤلف، راه انتخاب فرماندهان را نشان مىدهد كه بايد از ميان بهترين افراد سپاه برگزيده شوند. در پايان، اشاره مىكند كه بايد به جزئيات احوال سپاهيان آگاه بود و از اخبار و حالاتشان مطلع گرديد، زيرا اين يك نوع دورانديشى است كه از بروز شر قبل از شروع آن ممانعت مىكند. |
ویرایش