۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'طبقات ابن سعد' به 'طبقات ابن سعد ') |
جز (جایگزینی متن - 'زمخشری' به 'زمخشری ') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
نویسنده اولین باب کتاب را با این پرسش آغاز میکند که چرا از ائمه اهلبیت(ع) پیروی کردم؟ سپس در پاسخ، به آیه 36 سوره اسراء «از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چراکه گوش و چشم و دل، همه مسئولاند» و آیه 18 سوره زمر «پس به بندگان من بشارت ده، همان کسانی که به سخن گوش فرا میدهند و بهترین آن را پیروی میکنند» اشاره کرده و مینویسد: شیوهای که قرآن به پیروانش عطا کرده، شیوه کلی است که هر انسانی میتواند از آن برای رسیدن بهواقع استفاده کند. حمد و سپاس مخصوص خداست که ما با استناد به عقل و قرآن فرزندان عقیده علمی هستیم... و مسلمان شیعی دوازدهامامی هستیم و همین برای فخر ما کافی است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11</ref>. | نویسنده اولین باب کتاب را با این پرسش آغاز میکند که چرا از ائمه اهلبیت(ع) پیروی کردم؟ سپس در پاسخ، به آیه 36 سوره اسراء «از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چراکه گوش و چشم و دل، همه مسئولاند» و آیه 18 سوره زمر «پس به بندگان من بشارت ده، همان کسانی که به سخن گوش فرا میدهند و بهترین آن را پیروی میکنند» اشاره کرده و مینویسد: شیوهای که قرآن به پیروانش عطا کرده، شیوه کلی است که هر انسانی میتواند از آن برای رسیدن بهواقع استفاده کند. حمد و سپاس مخصوص خداست که ما با استناد به عقل و قرآن فرزندان عقیده علمی هستیم... و مسلمان شیعی دوازدهامامی هستیم و همین برای فخر ما کافی است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11</ref>. | ||
از دلایل نویسنده بر شیعی بودن استناد به آیه مودت (آیه 23 شوری) است. وی تصریح میکند که این موضوع در دهها کتاب از منابع اهل سنت ذکر شده و معین کردهاند که منظور از «القربی» چه کسانی هستند. ابونعیم در حلیةالأولیاء، ابن جریر طبری در تفسیرش، [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|جلالالدین سیوطی]] در درالمنثور، حاکم نیشابوری در مستدرک، زمخشری در کشاف و دیگران به این آیه استناد و بر حب اهلبیت(ع) و تمسک به مودت آنها تأکید کردهاند<ref>ر.ک: همان، ص16-14</ref>. | از دلایل نویسنده بر شیعی بودن استناد به آیه مودت (آیه 23 شوری) است. وی تصریح میکند که این موضوع در دهها کتاب از منابع اهل سنت ذکر شده و معین کردهاند که منظور از «القربی» چه کسانی هستند. ابونعیم در حلیةالأولیاء، ابن جریر طبری در تفسیرش، [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|جلالالدین سیوطی]] در درالمنثور، حاکم نیشابوری در مستدرک، [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشری]] در کشاف و دیگران به این آیه استناد و بر حب اهلبیت(ع) و تمسک به مودت آنها تأکید کردهاند<ref>ر.ک: همان، ص16-14</ref>. | ||
نویسنده دومین عنوان کتاب را با این پرسش مطرح کرده که آیا رسول امتش را بیهوده رها کرد؟ وی پاسخ این پرسش را نیز با تأکید و تکرار عبارت «انا شیعی» آغاز میکند. وی به مواردی که پیامبر برای مدت کوتاهی از مدینه رفته و برای خود جانشین انتخاب کرده اشاره میکند: مثلاً کوه احد بهاندازه یک مایل از مدینه فاصله دارد و با این وصف پیامبر(ص) در مدتی که برای جنگ از مدینه خارج شد و در مدینه نبود برای خود جانشینی انتخاب نمود؛ همچنین در زمانی که مشغول به غزوه خندق بود برای اهل مدینه شخصی را بهعنوان مرجع مردم معین نمود؛ جانشینی علی(ع) در مدینه در غزوه تبوک نیز بسیار مشهور است که در منابعی چون [[صحيح مسلم]]، [[مسند الإمام أحمد بن حنبل|مسند احمد]]، خصائص نسائی و [[الطبقات الكبری (دار الكتب العلمية)|طبقات ابن سعد]] نیز میتوان آن را مشاهده نمود<ref>ر.ک: همان، ص20-19</ref>. شیعه معتقد است که پیامبر(ص) نسبت به تعیین خلافت موضعی ایجابی (مثبتی) داشته است و برای آینده امت برنامهریزی کرده و رهبری سیاستمدار و زعیمی دینی و مرجعی علمی برای پس از خود معین فرموده است<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>. | نویسنده دومین عنوان کتاب را با این پرسش مطرح کرده که آیا رسول امتش را بیهوده رها کرد؟ وی پاسخ این پرسش را نیز با تأکید و تکرار عبارت «انا شیعی» آغاز میکند. وی به مواردی که پیامبر برای مدت کوتاهی از مدینه رفته و برای خود جانشین انتخاب کرده اشاره میکند: مثلاً کوه احد بهاندازه یک مایل از مدینه فاصله دارد و با این وصف پیامبر(ص) در مدتی که برای جنگ از مدینه خارج شد و در مدینه نبود برای خود جانشینی انتخاب نمود؛ همچنین در زمانی که مشغول به غزوه خندق بود برای اهل مدینه شخصی را بهعنوان مرجع مردم معین نمود؛ جانشینی علی(ع) در مدینه در غزوه تبوک نیز بسیار مشهور است که در منابعی چون [[صحيح مسلم]]، [[مسند الإمام أحمد بن حنبل|مسند احمد]]، خصائص نسائی و [[الطبقات الكبری (دار الكتب العلمية)|طبقات ابن سعد]] نیز میتوان آن را مشاهده نمود<ref>ر.ک: همان، ص20-19</ref>. شیعه معتقد است که پیامبر(ص) نسبت به تعیین خلافت موضعی ایجابی (مثبتی) داشته است و برای آینده امت برنامهریزی کرده و رهبری سیاستمدار و زعیمی دینی و مرجعی علمی برای پس از خود معین فرموده است<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>. |
ویرایش