۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سالدين' به 'سالدين') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
'''مصائب النواصب فی الرد علی نواقض الروافض''' نوشته [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضی سید نورالدین بن شرفالدین مرعشی حسینی تستری]] (956-1019ق)، با موضوع کلام اسلامی، ردی بر کتاب «نواقض الروافض» میرزا مخدوم شریفی تبریزی است. | '''مصائب النواصب فی الرد علی نواقض الروافض''' نوشته [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضی سید نورالدین بن شرفالدین مرعشی حسینی تستری]] (956-1019ق)، با موضوع کلام اسلامی، ردی بر کتاب «نواقض الروافض» میرزا مخدوم شریفی تبریزی است. | ||
قاضی نورالله شوشتری در سال 995ق از تألیف این کتاب فراغت یافت و همانطور که در خاتمه متذکر شده، آن را در هفده روز نوشته و به پایان رسانده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص28</ref> | قاضی نورالله شوشتری در سال 995ق از تألیف این کتاب فراغت یافت و همانطور که در خاتمه متذکر شده، آن را در هفده روز نوشته و به پایان رسانده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص28</ref> | ||
==ساختار کتاب== | ==ساختار کتاب== | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
از سبک نوشتاری کتاب چنین برداشت میشود که نویسنده معتقد است که این کتاب پاسخی نظامی در حوزه قلم به مخالفان است. بنابراین وی، حملات میرزا مخدوم در نواقض را با سبکی حماسی پاسخ گفته است. ایشان فصول و بخشهای کتاب را با اصطلاحات نظامی نامگذاری کرده است. | از سبک نوشتاری کتاب چنین برداشت میشود که نویسنده معتقد است که این کتاب پاسخی نظامی در حوزه قلم به مخالفان است. بنابراین وی، حملات میرزا مخدوم در نواقض را با سبکی حماسی پاسخ گفته است. ایشان فصول و بخشهای کتاب را با اصطلاحات نظامی نامگذاری کرده است. | ||
او علت نامگذاری کتاب و سبک نگارش حماسی آن را به این جهت میداند که بحث با مخالف را جهاد میشمارد. لذا در نوشتن آن بهجای فصل به جُند تعبیر کرده است. وی پس از خطبه مُسَجَّعش، هشت مقدمه بر کتاب نگاشته و سپس شش لشکر (بخش) آورده، در لشکر چهارم بیستوسه طایفه و در لشکر ششم هفت پرچم را بحث کرده است. ترتیب کتاب بهصورت مقدمه، سپاهیان (جنود)، لشکریان (صفوف)، رستهها (طوایف) و پرچمها (رایات) است منتهی جنگ در اینجا با تیرهای قلم و شمشیرهای استدلال صورت میپذیرد<ref>ر.ک، مقدمه محقق، ص29</ref> | او علت نامگذاری کتاب و سبک نگارش حماسی آن را به این جهت میداند که بحث با مخالف را جهاد میشمارد. لذا در نوشتن آن بهجای فصل به جُند تعبیر کرده است. وی پس از خطبه مُسَجَّعش، هشت مقدمه بر کتاب نگاشته و سپس شش لشکر (بخش) آورده، در لشکر چهارم بیستوسه طایفه و در لشکر ششم هفت پرچم را بحث کرده است. ترتیب کتاب بهصورت مقدمه، سپاهیان (جنود)، لشکریان (صفوف)، رستهها (طوایف) و پرچمها (رایات) است منتهی جنگ در اینجا با تیرهای قلم و شمشیرهای استدلال صورت میپذیرد<ref>ر.ک، مقدمه محقق، ص29</ref> | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
محقق در مقدمه کتاب، به معرفی نویسنده پرداخته است؛ او از نام، خانواده، سفر و مناصب نویسنده سخن گفته به دنبال آن از اساتید، شاگردان، اقوال دیگران درباره وی و چگونه به شهادت رسیدنش گفته است. در ادامه توضیحاتی درباره کتاب آوره است<ref>ر.ک، مقدمه محقق، ص3 - 55</ref> | محقق در مقدمه کتاب، به معرفی نویسنده پرداخته است؛ او از نام، خانواده، سفر و مناصب نویسنده سخن گفته به دنبال آن از اساتید، شاگردان، اقوال دیگران درباره وی و چگونه به شهادت رسیدنش گفته است. در ادامه توضیحاتی درباره کتاب آوره است<ref>ر.ک، مقدمه محقق، ص3 - 55</ref> | ||
قاضی در نخستین مقدمه خود، بحث را با نسب میر مخدوم آغاز کرده و دراینباره مینویسد، وی از فرزندان دختر میر سید شریف جرجانی ادیب مشهور است. قاضی در اثبات تشیع میر سید شریف میکوشد و میگوید که وی بنا بهتصریح خودش جرجانی است و در خطبه شرحش بر«مفتاح» سفرش را به بلاء ماوراءالنهر «بلاء و ابتلاء» وصف میکند. قاضی مینویسد، مردمان بلاد ماوراءالنهر از زمان فتح تا زمان ما، بهطور خاص اهل سنت و جماعتاند؛ چنانکه اهل جرجان و استرآباد از زمان شیوع اسلام در آنها بر مذهب امامیه بودهاند<ref>[[جعفریان، رسول|رسول جعفریان]]، پایگاه کتابخانه تصصی تاریخ اسلام و ایرانیان</ref> | قاضی در نخستین مقدمه خود، بحث را با نسب میر مخدوم آغاز کرده و دراینباره مینویسد، وی از فرزندان دختر میر سید شریف جرجانی ادیب مشهور است. قاضی در اثبات تشیع میر سید شریف میکوشد و میگوید که وی بنا بهتصریح خودش جرجانی است و در خطبه شرحش بر«مفتاح» سفرش را به بلاء ماوراءالنهر «بلاء و ابتلاء» وصف میکند. قاضی مینویسد، مردمان بلاد ماوراءالنهر از زمان فتح تا زمان ما، بهطور خاص اهل سنت و جماعتاند؛ چنانکه اهل جرجان و استرآباد از زمان شیوع اسلام در آنها بر مذهب امامیه بودهاند<ref>[[جعفریان، رسول|رسول جعفریان]]، پایگاه کتابخانه تصصی تاریخ اسلام و ایرانیان</ref> | ||
در مقدمه دوم از تحقیق معنای ایمان و خلود برخی در آتش و غیریت ایمان و اسلام و ... صحبت میشود و به اشکالات صاحب نواقض پاسخ داده میشود<ref>ر.ک: متن کتاب، 77-96</ref> | در مقدمه دوم از تحقیق معنای ایمان و خلود برخی در آتش و غیریت ایمان و اسلام و ... صحبت میشود و به اشکالات صاحب نواقض پاسخ داده میشود<ref>ر.ک: متن کتاب، 77-96</ref> | ||
نویسنده در مقدمه سوم، درباره اثبات فرقه ناجیه از مسلمانان تحقیق میکند و تنها فرقه ناجیه را امامیه میداند. او در پی تکذیب قولی است که تبعیت از صحابه را شرط دخول در فرقه ناجیه میدانند<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص99-124</ref> | نویسنده در مقدمه سوم، درباره اثبات فرقه ناجیه از مسلمانان تحقیق میکند و تنها فرقه ناجیه را امامیه میداند. او در پی تکذیب قولی است که تبعیت از صحابه را شرط دخول در فرقه ناجیه میدانند<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص99-124</ref> | ||
مقدمه چهارم درباره تعریف صحابی از دیدگاه دو مذهب است. مقدمه پنجم در نقد اجمالی احادیث اهل سنت است. مقدمه ششم که بسیار کوتاه است، درباره روش استدلال شیعه به روایات اهل سنت درباره امام علی(ع) و اولاد ایشان است. قاضی در این مقدمه، متنی را به فارسی در دو صفحه به نقل از پدرش آورده است<ref>[[جعفریان، رسول|رسول جعفریان]]، پایگاه کتابخانه تصصی تاریخ اسلام و ایرانیان</ref> | مقدمه چهارم درباره تعریف صحابی از دیدگاه دو مذهب است. مقدمه پنجم در نقد اجمالی احادیث اهل سنت است. مقدمه ششم که بسیار کوتاه است، درباره روش استدلال شیعه به روایات اهل سنت درباره امام علی(ع) و اولاد ایشان است. قاضی در این مقدمه، متنی را به فارسی در دو صفحه به نقل از پدرش آورده است<ref>[[جعفریان، رسول|رسول جعفریان]]، پایگاه کتابخانه تصصی تاریخ اسلام و ایرانیان</ref> | ||
مقدمه هفتم در بیان این مطلب است که مذهب امامیه همان مذهب اهلبیت(ع) است. در اینجا وی مروری بر مشکلات تاریخی شیعه دارد و اینکه شیعه همیشه در پرده خفا بوده و بااینحال، استوار برجایمانده است. وی میگوید که اکثر ائمه ما به شمشیر یا زهر به شهادت رسیدند و علمای ما بیشتر اوقات در تقیه بسر میبردند و باوجود اکثریت داشتن مخالفان، مذهب حق اهلبیت(ع) ثابت و استوار مانده است<ref>همان</ref> | مقدمه هفتم در بیان این مطلب است که مذهب امامیه همان مذهب اهلبیت(ع) است. در اینجا وی مروری بر مشکلات تاریخی شیعه دارد و اینکه شیعه همیشه در پرده خفا بوده و بااینحال، استوار برجایمانده است. وی میگوید که اکثر ائمه ما به شمشیر یا زهر به شهادت رسیدند و علمای ما بیشتر اوقات در تقیه بسر میبردند و باوجود اکثریت داشتن مخالفان، مذهب حق اهلبیت(ع) ثابت و استوار مانده است<ref>همان</ref> | ||
مقدمه هشتم درباره حکم لعن و موارد آن است. بحث وی در اینجا در تفکیک میان لعن و سب و اتهامات بیدلیلی که به شیعه نسبت داده میشود، جالب است. البته وضعیت قاضی که فضای تند آن دوره میزیسته آنهم در هند، روشن است<ref>همان</ref> | مقدمه هشتم درباره حکم لعن و موارد آن است. بحث وی در اینجا در تفکیک میان لعن و سب و اتهامات بیدلیلی که به شیعه نسبت داده میشود، جالب است. البته وضعیت قاضی که فضای تند آن دوره میزیسته آنهم در هند، روشن است<ref>همان</ref> | ||
پساز مقدمات هشتگانه، قاضی مباحث کتابش را با تعبیر جُند اول و دوم و... ادامه میدهد. | پساز مقدمات هشتگانه، قاضی مباحث کتابش را با تعبیر جُند اول و دوم و... ادامه میدهد. | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
جند سوم در رد ادلهای است که میرمخدوم درباره حقانیت خلفای سهگانه در مستولی شدن بر احکام خدا پس از رحلت رسول(ص) به آنها استناد کرده است. در جند سوم، جایی صاحب نواقض، تشیع امامی آلبویه را نفی میکند و میگوید هیچ سلطان امامی (پادشاه شیعه) تا زمان ما نبوده است. قاضی در برابر، مطالبی درباره آلبویه و دیگر سلاطین امامی مذهب مانند خدابنده ارائه میکند. | جند سوم در رد ادلهای است که میرمخدوم درباره حقانیت خلفای سهگانه در مستولی شدن بر احکام خدا پس از رحلت رسول(ص) به آنها استناد کرده است. در جند سوم، جایی صاحب نواقض، تشیع امامی آلبویه را نفی میکند و میگوید هیچ سلطان امامی (پادشاه شیعه) تا زمان ما نبوده است. قاضی در برابر، مطالبی درباره آلبویه و دیگر سلاطین امامی مذهب مانند خدابنده ارائه میکند. | ||
صاحب نواقض، در ضمن بحث، حملاتی به شاه اسماعیل دارد و اینکه او شرابخوار بوده است. قاضی این اتهام را کذب و بهتان میداند. بهخصوص در آغاز کار تا سلطنت که باید عادل و متقی شناخته شود. وی تأیید میکند که در اواخر عمر به این مسائل متهم شد که نهایت گناه کرده و توبه از هر گنهکاری پذیرفتنی است. وی همچنین نسبتهای زنا و لواط را هم به وی تکذیب میکند. قاضی تأیید میکند که اگر همچنین میکرده، فاسق بوده است. قاضی از این سخن میرمخدوم که گفته است شاه اسماعیل، خونریز بوده و اشارهاش به کشتن سنیان است، چنین پاسخ میدهد که فرضاً که چنین بوده باشد؛ اما نخستین بار طلحه و زبیر و عایشه بودند که بغی بر امام علی(ع) کردند و خونریزی کردند<ref>ر.ک: همان</ref> | صاحب نواقض، در ضمن بحث، حملاتی به شاه اسماعیل دارد و اینکه او شرابخوار بوده است. قاضی این اتهام را کذب و بهتان میداند. بهخصوص در آغاز کار تا سلطنت که باید عادل و متقی شناخته شود. وی تأیید میکند که در اواخر عمر به این مسائل متهم شد که نهایت گناه کرده و توبه از هر گنهکاری پذیرفتنی است. وی همچنین نسبتهای زنا و لواط را هم به وی تکذیب میکند. قاضی تأیید میکند که اگر همچنین میکرده، فاسق بوده است. قاضی از این سخن میرمخدوم که گفته است شاه اسماعیل، خونریز بوده و اشارهاش به کشتن سنیان است، چنین پاسخ میدهد که فرضاً که چنین بوده باشد؛ اما نخستین بار طلحه و زبیر و عایشه بودند که بغی بر امام علی(ع) کردند و خونریزی کردند<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
جند چهارم درباره تناقضات موجود در نسبتها و اتهاماتی است که وی متوجه برخی از عقاید خاص امامیه کرده است. میرمخدوم در مقدمه این مبحث، اظهار میدارد که وی بیش از هر کس ـ از کسانی که آنوقت در عثمانی بودهاند ـ به متون و عادات و آداب رافضه آگاهی دارد و مطالبی را بیان میکند که برای دیگران قابلدسترسی نیست، وی بهطور ضمنی اظهار میدارد که برخی ازآنچه در کتب کلامی سنیان درگذشته به روافض نسبت میدادند درواقع مربوط به اثناعشریه که امروزه مصداق رفض هستند صادق نیست. به همین دلیل، اینان، به آن اتهامات به دیده تمسخر مینگرند. وی حتی برای نمونه از انتقادهایی یاد میکند که حسن شیروانی در کتاب «الاحکام الدینیه فی تکفیر قزلباش» بیان کرده و گفته است که اینان به حلول خدا در وجود شاه اسماعیل و نیز به تناسخ و استحلال خمر و ... اعتقاد دارند درحالیکه اینها حقیقت ندارد و دروغ است و علمای عصر ما از بابت آنها خجلتزدهاند. میرمخدوم اظهار میدارد که در این کتاب، بر آن است تا مطالب جدیتری را در نقد شیعه بگوید. وی تأکید میکند که برخی از این انتقادها، مطالبی است که در کتابهای شیعه آمده اما بخشی هم میانشان شایع است، گرچه در کتابی از کتب آنان یافت نمیشود. قسم اول را هفوات مخبثه و قسم دوم را عادات خبیثه مینامد<ref>همان</ref> | جند چهارم درباره تناقضات موجود در نسبتها و اتهاماتی است که وی متوجه برخی از عقاید خاص امامیه کرده است. میرمخدوم در مقدمه این مبحث، اظهار میدارد که وی بیش از هر کس ـ از کسانی که آنوقت در عثمانی بودهاند ـ به متون و عادات و آداب رافضه آگاهی دارد و مطالبی را بیان میکند که برای دیگران قابلدسترسی نیست، وی بهطور ضمنی اظهار میدارد که برخی ازآنچه در کتب کلامی سنیان درگذشته به روافض نسبت میدادند درواقع مربوط به اثناعشریه که امروزه مصداق رفض هستند صادق نیست. به همین دلیل، اینان، به آن اتهامات به دیده تمسخر مینگرند. وی حتی برای نمونه از انتقادهایی یاد میکند که حسن شیروانی در کتاب «الاحکام الدینیه فی تکفیر قزلباش» بیان کرده و گفته است که اینان به حلول خدا در وجود شاه اسماعیل و نیز به تناسخ و استحلال خمر و ... اعتقاد دارند درحالیکه اینها حقیقت ندارد و دروغ است و علمای عصر ما از بابت آنها خجلتزدهاند. میرمخدوم اظهار میدارد که در این کتاب، بر آن است تا مطالب جدیتری را در نقد شیعه بگوید. وی تأکید میکند که برخی از این انتقادها، مطالبی است که در کتابهای شیعه آمده اما بخشی هم میانشان شایع است، گرچه در کتابی از کتب آنان یافت نمیشود. قسم اول را هفوات مخبثه و قسم دوم را عادات خبیثه مینامد<ref>همان</ref> | ||
جند پنجم درباره نسبتهایی است که میرمخدوم آنها را عادات زشت شیعیان میداند. | جند پنجم درباره نسبتهایی است که میرمخدوم آنها را عادات زشت شیعیان میداند. | ||
نخستین مورد آن است که این جماعت بهجای نمازهای واجب، لعن بر صحابه و زوجات رسول(ص) میکنند. وی ادامه میدهد که شاه طهماسب جز روز عاشورا نماز نمیخواند. و بهانهاش اینکه من وسواسی هستم و نمازخواندن برایم سخت و مزاحم کارهای سلطنت است. قاضی پاسخ میدهد، این اتهام که اینان بهجای نماز، لعن میکنند، کذب محض است<ref>همان</ref> | نخستین مورد آن است که این جماعت بهجای نمازهای واجب، لعن بر صحابه و زوجات رسول(ص) میکنند. وی ادامه میدهد که شاه طهماسب جز روز عاشورا نماز نمیخواند. و بهانهاش اینکه من وسواسی هستم و نمازخواندن برایم سخت و مزاحم کارهای سلطنت است. قاضی پاسخ میدهد، این اتهام که اینان بهجای نماز، لعن میکنند، کذب محض است<ref>همان</ref> | ||
جند ششم اختصاص به برخی از مطالب کفریات دارد که شماری از فقهای سنی به آنها فتوا دادهاند. این چیزی بود که قاضی در برخی از مباحث قبلی در برابر برخی از مستندات میر مخدوم از آثار شیعه، قول بیانش را داده بود. این بخش رد بر نواقض نیست بلکه مناظرهای میان حجازی و عراقی در نقد برخی از دیدگاه ها و فتاوی دو طرف است<ref>همان</ref> | جند ششم اختصاص به برخی از مطالب کفریات دارد که شماری از فقهای سنی به آنها فتوا دادهاند. این چیزی بود که قاضی در برخی از مباحث قبلی در برابر برخی از مستندات میر مخدوم از آثار شیعه، قول بیانش را داده بود. این بخش رد بر نواقض نیست بلکه مناظرهای میان حجازی و عراقی در نقد برخی از دیدگاه ها و فتاوی دو طرف است<ref>همان</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش