۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
جز (جایگزینی متن - ' ش ' به 'ش ') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
با مرگ پدر، پريشان حالى و آشفتگى در زندگىِ داخلى آنان پديد آمد؛ هستىِ آنان را غارت كردند و او به ناچار، گرفتارِ تكفّل هزينههاى خانواده شد و حرفه پدرش (شيشهگرى) را برگزيد. وى در جايى از متن نيز از پيشه شيشهگرى خود سخن مىگويد: «در آن دم كه دم گيرم اى جان [به چنگ] * برون آورم لعلِ رخشان ز سنگ» در دنباله آن، جوينى را مىستايد و خود را زجّاجى مىنامد: «چو در مجلس آرند پيش تو جام * ز زجّاجيَت ياد بادا مدام». بنا بر اين، وى به سبب پيشه شيشهگرىاش، به زجّاجى نامبردار شد. بارى، او در كارگاه شيشهگرى، از بركت ذوق و طبع لطيف، به كار شعر و ادب نيز مىپرداخت و پس از چندى آوازه و اعتبارى به دست آورد[6]. | با مرگ پدر، پريشان حالى و آشفتگى در زندگىِ داخلى آنان پديد آمد؛ هستىِ آنان را غارت كردند و او به ناچار، گرفتارِ تكفّل هزينههاى خانواده شد و حرفه پدرش (شيشهگرى) را برگزيد. وى در جايى از متن نيز از پيشه شيشهگرى خود سخن مىگويد: «در آن دم كه دم گيرم اى جان [به چنگ] * برون آورم لعلِ رخشان ز سنگ» در دنباله آن، جوينى را مىستايد و خود را زجّاجى مىنامد: «چو در مجلس آرند پيش تو جام * ز زجّاجيَت ياد بادا مدام». بنا بر اين، وى به سبب پيشه شيشهگرىاش، به زجّاجى نامبردار شد. بارى، او در كارگاه شيشهگرى، از بركت ذوق و طبع لطيف، به كار شعر و ادب نيز مىپرداخت و پس از چندى آوازه و اعتبارى به دست آورد[6]. | ||
[]6). على پيرنيا، «اثرى نويافته از حكيم زجاجى»، نامه | []6). على پيرنيا، «اثرى نويافته از حكيم زجاجى»، نامه فرهنگستان،ش 7، ص 67. | ||
ویرایش