۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
'''ملا عبدالله قطب بن محيى'''، از معدود نويسندگان عارف قرن نهم مىباشد كه نامش در تذكرهها نيامده است. شخصيت، آثار و اقدامات قطب با همه اهميتى كه در تحولات فكرى ايالت فارس دارد، تاكنون ناشناخته مانده است؛ هرچند، مورّخان همعصر او و از آن جمله، روزبهان خنجى در «عالمآراى امينى» و | '''ملا عبدالله قطب بن محيى'''، از معدود نويسندگان عارف قرن نهم مىباشد كه نامش در تذكرهها نيامده است. شخصيت، آثار و اقدامات قطب با همه اهميتى كه در تحولات فكرى ايالت فارس دارد، تاكنون ناشناخته مانده است؛ هرچند، مورّخان همعصر او و از آن جمله، روزبهان خنجى در «عالمآراى امينى» و مصلحالدين لارى در «مرآة الادوار و مرقاة الاخبار» او را از بزرگان و مشاهير فارس دانستهاند. | ||
تاريخ تولد و وفات او بر ما معلوم نيست، اما با توجه به شواهد موجود مىتوان گفت كه قطب بن محيى بين سالهاى 838 تا 909ق مىزيسته است و فرزند | تاريخ تولد و وفات او بر ما معلوم نيست، اما با توجه به شواهد موجود مىتوان گفت كه قطب بن محيى بين سالهاى 838 تا 909ق مىزيسته است و فرزند محيىالدين كوشكنارى لارى و استاد حكيم معروف ملا جلالالدين دوانى (830 - 918ق) بوده است. | ||
قطب شاگرد شيخ | قطب شاگرد شيخ زيدالدين جعفر خوافى خراسانى بوده و نسب او با چندين واسطه به عارف بزرگ ابىالنجيب سهروردى مىرسد و از نوادههاى سعد بن عباده خزرجى انصارى مىباشد. | ||
از ابتداى زندگى قطب اطلاع اندكى در دست است. او در يكى از نامههاى خود اشارهاى كوتاه به مهاجرت خود از خُنج نموده است. خنج در قرن هشتم و نهم قمرى يكى از پايگاههاى مهم فكرى و تربيت علما و انديشمندان بوده است. در نيمه دوم قرن نهم قمرى ظهور طبقهاى از علما، از مهاجرين نواحى ساحل خليج فارس و از منطقهاى به نام كوشكنار به رهبرى عبدالله قطب بن محيى در خنج، شرايط ويژهاى را به وجود آورد. | از ابتداى زندگى قطب اطلاع اندكى در دست است. او در يكى از نامههاى خود اشارهاى كوتاه به مهاجرت خود از خُنج نموده است. خنج در قرن هشتم و نهم قمرى يكى از پايگاههاى مهم فكرى و تربيت علما و انديشمندان بوده است. در نيمه دوم قرن نهم قمرى ظهور طبقهاى از علما، از مهاجرين نواحى ساحل خليج فارس و از منطقهاى به نام كوشكنار به رهبرى عبدالله قطب بن محيى در خنج، شرايط ويژهاى را به وجود آورد. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
وى يكى از معدود رهبران فكرى و دينى است كه با روش مخصوص به خود و از طريق نگارش انبوه مكاتبات اخلاقى - علمى به رهبرى و اداره اجتماع اقدام نموده است. از سوى ديگر مبلغين او در نواحى مختلف فارس و ساحل خليج فارس پراكنده مىشدند و به تبليغ ايدههاى رهبر خود مىپرداختند. | وى يكى از معدود رهبران فكرى و دينى است كه با روش مخصوص به خود و از طريق نگارش انبوه مكاتبات اخلاقى - علمى به رهبرى و اداره اجتماع اقدام نموده است. از سوى ديگر مبلغين او در نواحى مختلف فارس و ساحل خليج فارس پراكنده مىشدند و به تبليغ ايدههاى رهبر خود مىپرداختند. | ||
محتواى برخى از مكاتبات او نشان از چرخش وى در تمايلات مذهبى دارد و نيز بيانگر نزديكى انديشه او به تفكرات شيعى است. آيا او نيز همچون انديشمند بزرگِ معاصرش، ملا | محتواى برخى از مكاتبات او نشان از چرخش وى در تمايلات مذهبى دارد و نيز بيانگر نزديكى انديشه او به تفكرات شيعى است. آيا او نيز همچون انديشمند بزرگِ معاصرش، ملا جلالالدين دوانى در پايان عمر خود، گرايشهاى شيعى پيدا نموده است. در تفكر مذهبى قطب و پيروانش، احترام و ارادت بسيار به ائمه اطهار(ع) ديده مىشود و محتواى مكتوبات او نيز كه مستفاد از روايات اهل بيت است، نشان از نزديكى تفكرات مذهبى و سياسى او به انديشههاى شيعى دارد. شايد او نيز مانند دوانى در اوايل عمر، سنىمذهب بوده، ولى بعدها به مذهب شيعه اماميه پيوسته است. برآورد دقيق و منطقى اين برداشت به مطالعه و تحقيق بيشتر و عميقترى نيازمند است؛ با توجه به اينكه امكان دارد او در موضع تقيّه بوده است. | ||
بههرحال، قطب سالهاى پايانى عمر خود را در شهرى كه با درايت و مديريت خود ساخته شده بود بسربرد و به تربيت شاگردان بسيارى پرداخت كه به او اعتقاد و ايمان كامل داشتند و با حمايت جدى و پيگيرانه او، اين شهر از رونق و اعتبار خاصى در فارس برخوردار شد و در حيات بنيانگذارش به «قطبآباد» شهرت يافت. هدف اصلى او به وجود آوردن مدينه فاضلهاى بود كه در آن، شهروندانش شرايط لازم براى رسيدن به كمال را تجربه كنند. او با همكارى و همدلى يارانش موفق به اجراى اهداف خود شد و حداقل در حياتش شاهد به ثمر نشستنِ آرزوهايش بود، هرچند به گونه محدود. | بههرحال، قطب سالهاى پايانى عمر خود را در شهرى كه با درايت و مديريت خود ساخته شده بود بسربرد و به تربيت شاگردان بسيارى پرداخت كه به او اعتقاد و ايمان كامل داشتند و با حمايت جدى و پيگيرانه او، اين شهر از رونق و اعتبار خاصى در فارس برخوردار شد و در حيات بنيانگذارش به «قطبآباد» شهرت يافت. هدف اصلى او به وجود آوردن مدينه فاضلهاى بود كه در آن، شهروندانش شرايط لازم براى رسيدن به كمال را تجربه كنند. او با همكارى و همدلى يارانش موفق به اجراى اهداف خود شد و حداقل در حياتش شاهد به ثمر نشستنِ آرزوهايش بود، هرچند به گونه محدود. |
ویرایش