۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شهاب الدين' به 'شهابالدين') |
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
'''ابن اكفانى، | '''ابن اكفانى، شمسالدين ابوعبدالله محمد بن ابراهيم بن ساعد انصارى'''، پزشك، رياضيدان و اديب مشهور مصرى بود. نخستين و مهمترين گزارشها از زندگى او در دو کتاب [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، «اعيان العصر» و «الوافى»، آمده است. وى كه شاگرد ابن اكفانى بود، از استاد خود به تفصيل و با لحنى شاعرانه ياد كرده و او را در زمره بزرگانى چون [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] شمرده است. | ||
ابن اكفانى، در علوم و فنون از جامعيت برخوردار بود. در تقرير منطق، علوم رياضى و طبيعى و الهى و تبيين کتابهاى دشوارى چون «اشارات» [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، بسيار ورزيده بود و حضور ذهنى كم نظير و وقوفى كامل بر مسائل و مشكلات آنها داشت. در علم مناظر، به گشودن پيچيدگىهاى رساله «الاستبصار» شهابالدين قرافى مىپرداخت. در طب كه حرفه اصلى وى بود، مهارت بسيار داشت و در داروهاى مرسوم زمان تصرفاتى مىكرد كه كسى از آن آگاه نمىشد. آگاهى گسترده او به ابزار بيمارستانى، اعم از وسايل داروسازى، جراحى، ادوات درمان و ديگر لوازم، چندان بود كه هيچ چيز بدون اشاره او براى بيمارستان منصورى قاهره، خريدارى نمىشد. وجود اين صفات و موقعيت برجسته و معالجات چشمگيرى كه همواره تعجب اطباى حاذق را برمى انگيخت و شايد علاقه مفرط او در آغاز به زندگى مجلل كه بعدها از آن دست كشيد، چه بسا وى را محسود همگان ساخته باشد، چنانكه ابياتى در هجوش پرداختند. | ابن اكفانى، در علوم و فنون از جامعيت برخوردار بود. در تقرير منطق، علوم رياضى و طبيعى و الهى و تبيين کتابهاى دشوارى چون «اشارات» [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، بسيار ورزيده بود و حضور ذهنى كم نظير و وقوفى كامل بر مسائل و مشكلات آنها داشت. در علم مناظر، به گشودن پيچيدگىهاى رساله «الاستبصار» شهابالدين قرافى مىپرداخت. در طب كه حرفه اصلى وى بود، مهارت بسيار داشت و در داروهاى مرسوم زمان تصرفاتى مىكرد كه كسى از آن آگاه نمىشد. آگاهى گسترده او به ابزار بيمارستانى، اعم از وسايل داروسازى، جراحى، ادوات درمان و ديگر لوازم، چندان بود كه هيچ چيز بدون اشاره او براى بيمارستان منصورى قاهره، خريدارى نمىشد. وجود اين صفات و موقعيت برجسته و معالجات چشمگيرى كه همواره تعجب اطباى حاذق را برمى انگيخت و شايد علاقه مفرط او در آغاز به زندگى مجلل كه بعدها از آن دست كشيد، چه بسا وى را محسود همگان ساخته باشد، چنانكه ابياتى در هجوش پرداختند. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
در علوم ادبى و فهم پيچيدگىهاى آن، ماهر و داراى تصانيف بود و اشعار زيادى از شاعران قديم تا عصر خويش از برداشت. از تاريخ وقايع و احوال رجال متقدم و معاصر خويش اطلاعات وسيع داشت و مورخانى مانند [[ذهبى]] از اخبار او استفاده كردهاند؛ وى حتى در علوم غريبه همچون افسون و طلسم دست داشت و در شناسايى غلامان و كنيزان نيز مطلع به شمار مىرفت. | در علوم ادبى و فهم پيچيدگىهاى آن، ماهر و داراى تصانيف بود و اشعار زيادى از شاعران قديم تا عصر خويش از برداشت. از تاريخ وقايع و احوال رجال متقدم و معاصر خويش اطلاعات وسيع داشت و مورخانى مانند [[ذهبى]] از اخبار او استفاده كردهاند؛ وى حتى در علوم غريبه همچون افسون و طلسم دست داشت و در شناسايى غلامان و كنيزان نيز مطلع به شمار مىرفت. | ||
علايق سياسى بُعد ديگرى از شخصيت او را تشكيل مىداد، چنانكه به وقايع سرزمينهاى دور و نزديك مصر و حوادث سياسى- نظامى آنها و به ويژه رويدادهاى مربوط به هجوم تاتارها، چندان علاقهمند و آگاه بود كه گويى پيكهاى ديوانى، اخبار محرمانه را مستقيماً به او گزارش مىدهند. با اين همه و اگر چه | علايق سياسى بُعد ديگرى از شخصيت او را تشكيل مىداد، چنانكه به وقايع سرزمينهاى دور و نزديك مصر و حوادث سياسى- نظامى آنها و به ويژه رويدادهاى مربوط به هجوم تاتارها، چندان علاقهمند و آگاه بود كه گويى پيكهاى ديوانى، اخبار محرمانه را مستقيماً به او گزارش مىدهند. با اين همه و اگر چه فتحالدين ابوالفتح ابن سيد الناس وى را در قدرت بيان و ايجاز در عبارت سخت ستوده، خط و لهجه عربيش آشكارا ضعيف بود و اين ضعف را مىتوان با تأثيرپذيرى او از لهجه زادگاهش توجيه كرد. وى شعر نيز مىسرود و [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] ابياتى را كه خود از وى شنيده، ثبت كرده است. | ||
وفاتش بنابر مشهور، در صفر 749ق و به قولى در 23 شوال 749ق اتفاق افتاده است. وى در سنجار، از شهرهاى عراق زاده شد. از محل تحصيل و اساتيد او اطلاعى در دست نيست و نمىدانيم در چه تاريخى به قاهره كه عمر خود را در آنجا به سرآورد، رفت. قحطى و خشكسالى شديد مصر همراه با طاعون در 749ق، او را نيز همچون بسيارى از ديگر مردم به كام مرگ فرستاد. | وفاتش بنابر مشهور، در صفر 749ق و به قولى در 23 شوال 749ق اتفاق افتاده است. وى در سنجار، از شهرهاى عراق زاده شد. از محل تحصيل و اساتيد او اطلاعى در دست نيست و نمىدانيم در چه تاريخى به قاهره كه عمر خود را در آنجا به سرآورد، رفت. قحطى و خشكسالى شديد مصر همراه با طاعون در 749ق، او را نيز همچون بسيارى از ديگر مردم به كام مرگ فرستاد. |
ویرایش