پرش به محتوا

نقدی جامع بر تصوف (ترجمه جلالی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>'
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
خط ۴۷: خط ۴۷:
'''نقدى جامع بر تصوف''' ترجمه‌ى كتاب «رسالة الإثنى عشرية في الردّ على الصوفية» اثر [[حر عاملی، محمد بن حسن|شيخ حرّ عاملى]] (1033-1104ق) است كه توسط آقاى [[جلالی، عباس|عباس جلالى]] از عربى به زبان فارسى ترجمه شده است. كتاب حاضر، حاوى مباحثى گرانمايه در ردّ و نقد فرقه انحرافى صوفيه مى‌باشد.
'''نقدى جامع بر تصوف''' ترجمه‌ى كتاب «رسالة الإثنى عشرية في الردّ على الصوفية» اثر [[حر عاملی، محمد بن حسن|شيخ حرّ عاملى]] (1033-1104ق) است كه توسط آقاى [[جلالی، عباس|عباس جلالى]] از عربى به زبان فارسى ترجمه شده است. كتاب حاضر، حاوى مباحثى گرانمايه در ردّ و نقد فرقه انحرافى صوفيه مى‌باشد.


به گفته مؤلف، انگيزه ايشان از نوشتن اين كتاب، كشيدن خط بطلان بر خيالبافى‌ها و امور محالى كه فرقه صوفيه بنا نهاده‌اند و همچنين نجات شيعيان از افتادن در دام اين بدعت‌گذاران در دين بوده است <ref>مقدمه مؤلف، ص 16</ref>
به گفته مؤلف، انگيزه ايشان از نوشتن اين كتاب، كشيدن خط بطلان بر خيالبافى‌ها و امور محالى كه فرقه صوفيه بنا نهاده‌اند و همچنين نجات شيعيان از افتادن در دام اين بدعت‌گذاران در دين بوده است<ref>مقدمه مؤلف، ص 16</ref>


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۵۶: خط ۵۶:
اين اثر به جهات مختلف، چه از نظر شيوه نگارش، چه نظم و ترتيب كتاب و چه بكار بستن روش‌هاى مختلف عقلى و نقلى، منبعى است عالى جهت مراجعه محققين.
اين اثر به جهات مختلف، چه از نظر شيوه نگارش، چه نظم و ترتيب كتاب و چه بكار بستن روش‌هاى مختلف عقلى و نقلى، منبعى است عالى جهت مراجعه محققين.


مؤلف در مقدمه كتاب بيان مى‌دارد كه: از آن‌جا كه تقدم دلايل عقلى بر نقلى ميان متأخرين معروف است، من نيز همين شيوه را برگزيدم، زيرا بحث و مناقشه با اين قبيل دلايل در حقيقت بر ضدّ مخالفان و با كسانى كه در اعتقادات زشت و ناپسند خود، با دشوارى به دستورات معصومين(ع) تن در مى‌دهند و به مراتب بدتر از مخالفانند، صورت مى‌پذيرد <ref>همان، ص 17</ref>
مؤلف در مقدمه كتاب بيان مى‌دارد كه: از آن‌جا كه تقدم دلايل عقلى بر نقلى ميان متأخرين معروف است، من نيز همين شيوه را برگزيدم، زيرا بحث و مناقشه با اين قبيل دلايل در حقيقت بر ضدّ مخالفان و با كسانى كه در اعتقادات زشت و ناپسند خود، با دشوارى به دستورات معصومين(ع) تن در مى‌دهند و به مراتب بدتر از مخالفانند، صورت مى‌پذيرد<ref>همان، ص 17</ref>


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
خط ۶۳: خط ۶۳:
كتاب حاضر، يكى از منظم‌ترين دسته‌بندى‌ها را در مباحث صوفيه دارا مى‌باشد به‌گونه‌اى كه ابواب كتاب بر مبناى عدد دوازده تنظيم گرديده است. مباحث داخل باب‌ها نيز با ارائه دوازده دليل عقلى و دوازده دليل نقلى، به تحرير در آمده است.
كتاب حاضر، يكى از منظم‌ترين دسته‌بندى‌ها را در مباحث صوفيه دارا مى‌باشد به‌گونه‌اى كه ابواب كتاب بر مبناى عدد دوازده تنظيم گرديده است. مباحث داخل باب‌ها نيز با ارائه دوازده دليل عقلى و دوازده دليل نقلى، به تحرير در آمده است.


نگارنده، در باب نخست كتاب، از ابطال و نكوهش صوفى‌گرى سخن رانده است؛ به اين معنا كه در آيين اسلام، انتساب به صوف «پشم» و صوفى «پشمينه پوش» مردود است و بر اين ادعا دوازده دليل اقامه مى‌كند <ref>متن كتاب، ص 22</ref>
نگارنده، در باب نخست كتاب، از ابطال و نكوهش صوفى‌گرى سخن رانده است؛ به اين معنا كه در آيين اسلام، انتساب به صوف «پشم» و صوفى «پشمينه پوش» مردود است و بر اين ادعا دوازده دليل اقامه مى‌كند<ref>متن كتاب، ص 22</ref>


در باب دوم با يادآور شدن مسالك دوازده‌گانه تصوف و بيان رواياتى كه به صراحت يا كنايه تصريح بر كفر اينان مى‌كند، خط بطلانى بر مسلك تصوف مى‌كشد <ref>همان، ص 39</ref>
در باب دوم با يادآور شدن مسالك دوازده‌گانه تصوف و بيان رواياتى كه به صراحت يا كنايه تصريح بر كفر اينان مى‌كند، خط بطلانى بر مسلك تصوف مى‌كشد<ref>همان، ص 39</ref>


در باب سوم با ارائه دوازده دليل عقلى، دوازده آيه، دوازده روايت با دلالت عقلى و دوازده روايت مرتبط، بار ديگر گامى در ابطال اعتقادات صوفيه و اين بار در اعتقاد به حلول و اتحاد و وحدت وجود، برمى‌دارد <ref>همان، ص 87</ref>
در باب سوم با ارائه دوازده دليل عقلى، دوازده آيه، دوازده روايت با دلالت عقلى و دوازده روايت مرتبط، بار ديگر گامى در ابطال اعتقادات صوفيه و اين بار در اعتقاد به حلول و اتحاد و وحدت وجود، برمى‌دارد<ref>همان، ص 87</ref>


در باب چهارم، ايشان با دوازده حجت، به ابطال كشف و عدم صحّت آن كه مورد ادعاى صوفيه است مى‌پردازد <ref>همان، ص 119</ref>
در باب چهارم، ايشان با دوازده حجت، به ابطال كشف و عدم صحّت آن كه مورد ادعاى صوفيه است مى‌پردازد<ref>همان، ص 119</ref>


در باب پنجم، بر اعتقاد صوفيان كه در صورت دست‌يابى به كشف مورد ادعاى خود، تكاليف را ساقط مى‌دانند، خط بطلان مى‌كشد. صوفيان به اين اعتقاد تصريح كرده و علما و دانشمندان با صراحت اين اعتقاد را به صوفيان نسبت داده و بسيارى از آنان را آشكار ساخته‌اند. از جمله، علامه در كتاب «نهج الحق و كشف الصدق» آن را يادآور شده است؛ عين عبارت وى و ديگر عبارات، در مبحث نكوهش سران آن‌ها، در اين باب آمده است. وى به ردّ عقيده اين طايفه مبنى بر اسقاط تكليف در صورت دستيابى به كشف مورد ادعاى خود، مبادرت مى‌ورزد و با اقامه دوازده دليل، حديث جعلى «من عرف الحق لم يعبدالحق» را مردود مى‌داند <ref>همان، ص 127-130</ref>
در باب پنجم، بر اعتقاد صوفيان كه در صورت دست‌يابى به كشف مورد ادعاى خود، تكاليف را ساقط مى‌دانند، خط بطلان مى‌كشد. صوفيان به اين اعتقاد تصريح كرده و علما و دانشمندان با صراحت اين اعتقاد را به صوفيان نسبت داده و بسيارى از آنان را آشكار ساخته‌اند. از جمله، علامه در كتاب «نهج الحق و كشف الصدق» آن را يادآور شده است؛ عين عبارت وى و ديگر عبارات، در مبحث نكوهش سران آن‌ها، در اين باب آمده است. وى به ردّ عقيده اين طايفه مبنى بر اسقاط تكليف در صورت دستيابى به كشف مورد ادعاى خود، مبادرت مى‌ورزد و با اقامه دوازده دليل، حديث جعلى «من عرف الحق لم يعبدالحق» را مردود مى‌داند<ref>همان، ص 127-130</ref>


در ششمين باب كتاب، نويسنده با دلايلى مستحكم، چله‌نشينى زمستانى صوفيان و رياضات و نخوردن گوشت و ديگر اختراعات آنان را بدعت دانسته و در اين راه رواياتى را با موضوع اهميت فرآورده‌هاى غذايى و گوشت ذكر مى‌كند <ref>همان، ص 139</ref>
در ششمين باب كتاب، نويسنده با دلايلى مستحكم، چله‌نشينى زمستانى صوفيان و رياضات و نخوردن گوشت و ديگر اختراعات آنان را بدعت دانسته و در اين راه رواياتى را با موضوع اهميت فرآورده‌هاى غذايى و گوشت ذكر مى‌كند<ref>همان، ص 139</ref>


در باب هفتم با ارائه دوازده دليل، بر برترين عبادت صوفيان، يعنى حالات چرخيدن، به زمين افتادن و آشفتگى، خدشه وارد مى‌آورد <ref>همان، ص 159</ref>
در باب هفتم با ارائه دوازده دليل، بر برترين عبادت صوفيان، يعنى حالات چرخيدن، به زمين افتادن و آشفتگى، خدشه وارد مى‌آورد<ref>همان، ص 159</ref>


وى هشتمين باب را به ابطال اعمالى نظير رقص، دست افشانى و عربده كشيدن، اختصاص مى‌دهد و سخن خود را با دلايلى از قرآن و سنت، استحكام مى‌بخشد <ref>همان، ص 165</ref>
وى هشتمين باب را به ابطال اعمالى نظير رقص، دست افشانى و عربده كشيدن، اختصاص مى‌دهد و سخن خود را با دلايلى از قرآن و سنت، استحكام مى‌بخشد<ref>همان، ص 165</ref>


نويسنده در باب نهم، عقيده منحرف صوفيان مبنى بر بيهوده دانستن تلاش براى كسب روزى و معاش و باز داشتن مردم از آن، را با دوازده دليل ارزنده مورد نقد قرار مى‌دهد <ref>همان، ص 169</ref>
نويسنده در باب نهم، عقيده منحرف صوفيان مبنى بر بيهوده دانستن تلاش براى كسب روزى و معاش و باز داشتن مردم از آن، را با دوازده دليل ارزنده مورد نقد قرار مى‌دهد<ref>همان، ص 169</ref>


باب دهم، به بيان تحريم غنا، آن‌گونه كه در قرآن آمده و عقيده صوفيان مبنى بر حلال، بلكه عبادت دانستن آن، اختصاص يافته و رواياتى در اين خصوص بيان گشته است <ref>همان، ص 175</ref>
باب دهم، به بيان تحريم غنا، آن‌گونه كه در قرآن آمده و عقيده صوفيان مبنى بر حلال، بلكه عبادت دانستن آن، اختصاص يافته و رواياتى در اين خصوص بيان گشته است<ref>همان، ص 175</ref>


نگارنده، در يازدهمين باب در انجام ذكر خفىّ و جلىّ و اختراعات صوفيان خط بطلان كشيده و خاطر نشان مى‌كند كه: قابل يادآورى است كه هر يك از امور دينى و دنيوى داراى سه مرحله‌اند: افراط، تفريط، اعتدال، به عبارت ديگر: زياده‌روى، كوتاهى كردن، ميانه‌روى. ترديدى نيست كه افراط و تفريط از ديدگاه عقل و شرع ناپسندند. بنابراين، زياده‌روى و كوتاهى نمودن در امور دينى و احكام شرع چون مستلزم مخالفت با شرع‌اند، حرام تلقى مى‌شوند <ref>همان، ص 207</ref>
نگارنده، در يازدهمين باب در انجام ذكر خفىّ و جلىّ و اختراعات صوفيان خط بطلان كشيده و خاطر نشان مى‌كند كه: قابل يادآورى است كه هر يك از امور دينى و دنيوى داراى سه مرحله‌اند: افراط، تفريط، اعتدال، به عبارت ديگر: زياده‌روى، كوتاهى كردن، ميانه‌روى. ترديدى نيست كه افراط و تفريط از ديدگاه عقل و شرع ناپسندند. بنابراين، زياده‌روى و كوتاهى نمودن در امور دينى و احكام شرع چون مستلزم مخالفت با شرع‌اند، حرام تلقى مى‌شوند<ref>همان، ص 207</ref>


در آخرين باب كتاب، مؤلف، خط بطلانى بر شعار صوفيان مبنى بر دوستى با دشمنان خدا و دشمنى با دوستان خدا مى‌كشد. وى در نهايت، به معرفى برخى شخصيت‌هاى معروف صوفى مبادرت ورزيده، نكاتى مهم چون قطع رابطه با اهل بدعت و وجوب لعن بدعت‌گذاران در دين را يادآور مى‌شود <ref>همان، ص 213</ref>
در آخرين باب كتاب، مؤلف، خط بطلانى بر شعار صوفيان مبنى بر دوستى با دشمنان خدا و دشمنى با دوستان خدا مى‌كشد. وى در نهايت، به معرفى برخى شخصيت‌هاى معروف صوفى مبادرت ورزيده، نكاتى مهم چون قطع رابطه با اهل بدعت و وجوب لعن بدعت‌گذاران در دين را يادآور مى‌شود<ref>همان، ص 213</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش