پرش به محتوا

حدیث دوات و قلم: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۱۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ ژوئن ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'ابن عباس' به 'ابن عباس '
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
جز (جایگزینی متن - 'ابن عباس' به 'ابن عباس ')
خط ۶۲: خط ۶۲:
# هنگامی‌که نزاع و کشمکش پیش آمد و حرف‌هاى زشتى به آن حضرت زده شد، فرمود: «ذرونى، فالّذى أنا فيه خير ممّا تدعوني إليه؛ مرا به حال خودم واگذارید! چرا که این حالتى که من در آن هستم بهتر از چیزى است که مرا بدان فرا مى‌خوانید». (اشاره به حالت توجه مخصوص به خدا در آخرین ساعات عمر است)<ref>همان، ص16-17</ref>.
# هنگامی‌که نزاع و کشمکش پیش آمد و حرف‌هاى زشتى به آن حضرت زده شد، فرمود: «ذرونى، فالّذى أنا فيه خير ممّا تدعوني إليه؛ مرا به حال خودم واگذارید! چرا که این حالتى که من در آن هستم بهتر از چیزى است که مرا بدان فرا مى‌خوانید». (اشاره به حالت توجه مخصوص به خدا در آخرین ساعات عمر است)<ref>همان، ص16-17</ref>.


در پنجمین گفتار، به اندوه فراوان ابن عباس اشاره شده است. مطابق پنج روایت از روایات صحاح، هنگامى که ابن عباس مى‌خواهد گزارشى از ماجراى آن روز بدهد، نخست با تأثر و اندوه از آن یاد مى‌کند و سپس به نقل حادثه مى‌پردازد، به‌عنوان نمونه: «سعید بن جبیر- مطابق نقل صحیح بخارى- مى‌گوید، ابن عباس مى‌گفت: «يوم الخميس و ما يوم الخميس؛ روز پنج‌شنبه، چه روز پنج‌شنبه دردناکى؟!». سپس سعید بن جبیر مى‌افزاید: «ثمّ بكى حتّى بلَّ دمعه الحصى؛ سپس (ابن عباس) آن‌قدر گریست که قطرات اشک چشمش روى سنگریزه‌هاى زمین افتاد»<ref>همان</ref>.
در پنجمین گفتار، به اندوه فراوان [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]  اشاره شده است. مطابق پنج روایت از روایات صحاح، هنگامى که [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]  مى‌خواهد گزارشى از ماجراى آن روز بدهد، نخست با تأثر و اندوه از آن یاد مى‌کند و سپس به نقل حادثه مى‌پردازد، به‌عنوان نمونه: «سعید بن جبیر- مطابق نقل صحیح بخارى- مى‌گوید، [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]  مى‌گفت: «يوم الخميس و ما يوم الخميس؛ روز پنج‌شنبه، چه روز پنج‌شنبه دردناکى؟!». سپس سعید بن جبیر مى‌افزاید: «ثمّ بكى حتّى بلَّ دمعه الحصى؛ سپس ([[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] ) آن‌قدر گریست که قطرات اشک چشمش روى سنگریزه‌هاى زمین افتاد»<ref>همان</ref>.


در گفتار ششم، به این پرسش پاسخ داده شده است که آیا می‌توان چنین نسبت‌هایی را به پیامبر(ص) داد و نافرمانی کرد؟ و در پاسخ، به این نکته اشاره شده است که شارحان «صحاح» در شرح این احادیث تصریح کرده‌اند که پیامبر(ص) در سلامت و بیمارى معصوم است و همیشه سخنش عین حقیقت است. ابن حجر عسقلانى از «قرطبى» نقل مى‌کند که: «مقصود از «هجر» در این حدیث سخن انسان بیمار است که درست حرف نمى‌زند و لذا به حرف او اعتنایى نمى‌شود». سپس مى‌افزاید: «ووقوع ذلك من النبى(ص) مستحيل لانّه معصوم فى صحّته و مرضه لقوله تعالى (وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ) و لقوله(ص) إنّى لااقول فى الغضب و الرضا إلّا حَقّاً؛ وقوع چنین امرى (هذیان‌گویى) از پیامبر(ص) محال است؛ زیرا آن حضرت در سلامت و بیماریش معصوم است، به دلیل سخن خداوند که مى‌فرماید: «او (پیامبر) از سر هوا و هوس سخن نمى‌گوید» و به دلیل سخن خود آن حضرت که فرمود: «من در حال خشم و خشنودى (در هر حالى) جز حق نمى‌گویم»<ref>همان، ص19</ref>.
در گفتار ششم، به این پرسش پاسخ داده شده است که آیا می‌توان چنین نسبت‌هایی را به پیامبر(ص) داد و نافرمانی کرد؟ و در پاسخ، به این نکته اشاره شده است که شارحان «صحاح» در شرح این احادیث تصریح کرده‌اند که پیامبر(ص) در سلامت و بیمارى معصوم است و همیشه سخنش عین حقیقت است. ابن حجر عسقلانى از «قرطبى» نقل مى‌کند که: «مقصود از «هجر» در این حدیث سخن انسان بیمار است که درست حرف نمى‌زند و لذا به حرف او اعتنایى نمى‌شود». سپس مى‌افزاید: «ووقوع ذلك من النبى(ص) مستحيل لانّه معصوم فى صحّته و مرضه لقوله تعالى (وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ) و لقوله(ص) إنّى لااقول فى الغضب و الرضا إلّا حَقّاً؛ وقوع چنین امرى (هذیان‌گویى) از پیامبر(ص) محال است؛ زیرا آن حضرت در سلامت و بیماریش معصوم است، به دلیل سخن خداوند که مى‌فرماید: «او (پیامبر) از سر هوا و هوس سخن نمى‌گوید» و به دلیل سخن خود آن حضرت که فرمود: «من در حال خشم و خشنودى (در هر حالى) جز حق نمى‌گویم»<ref>همان، ص19</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش