۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
فساد همه¬جانبه حکومت بنی امیه مثل بیماری مزمن و مهلکی کشور عظیم اسلامی را تهدید به سقوط مادی و معنوی میکرد و حکومت تحمیلی معاویه مقررات اسلام را یکی پس از دیگری پایمال مینمود و با سلب آزادیهای فردی، اختناق شدید و غیر قابل تحملی را به وجود آورده و نیروهای انسانی و مالی مردم را استثمار کرده بود. نه از عدالت خبری بود و نه از آزادی و نه از برنامههای اصلاحی اسلام و از طرفی قدرت حکومت معاویه بهقدری بود که قیام بر ضد آن غیر ممکن بود. | فساد همه¬جانبه حکومت بنی امیه مثل بیماری مزمن و مهلکی کشور عظیم اسلامی را تهدید به سقوط مادی و معنوی میکرد و حکومت تحمیلی معاویه مقررات اسلام را یکی پس از دیگری پایمال مینمود و با سلب آزادیهای فردی، اختناق شدید و غیر قابل تحملی را به وجود آورده و نیروهای انسانی و مالی مردم را استثمار کرده بود. نه از عدالت خبری بود و نه از آزادی و نه از برنامههای اصلاحی اسلام و از طرفی قدرت حکومت معاویه بهقدری بود که قیام بر ضد آن غیر ممکن بود. | ||
امام، منتظر مرگ معاویه بود، تا با مرگ وی فرصت هرگونه انقلاب اصلاحی به دست بیاید، آنگاه شروع به قیام و اقدام کند و...<ref>ر.ک: همان، ص25 و 26</ref> در این میان ضعف حکومت، رنجش مردم از متولیان آن، آمادگی افکار عمومی، لیاقت رهبری به نام امام حسین(ع) و نیروی کافی داوطلب، همگی برای یک حکومت اسلامی به رهبری امام حسین(ع) مهیا بود. مؤلف بعد از برشمردن هریک این موارد به تحلیل آنها میپردازد. | امام، منتظر مرگ معاویه بود، تا با مرگ وی فرصت هرگونه انقلاب اصلاحی به دست بیاید، آنگاه شروع به قیام و اقدام کند و...<ref>ر.ک: همان، ص25 و 26</ref>در این میان ضعف حکومت، رنجش مردم از متولیان آن، آمادگی افکار عمومی، لیاقت رهبری به نام امام حسین(ع) و نیروی کافی داوطلب، همگی برای یک حکومت اسلامی به رهبری امام حسین(ع) مهیا بود. مؤلف بعد از برشمردن هریک این موارد به تحلیل آنها میپردازد. | ||
بخش دوم کتاب به ماهیت قیام امام حسین(ع) اختصاص یافته است. مؤلف مینویسد: قیام امام چهار مرحله داشت: | بخش دوم کتاب به ماهیت قیام امام حسین(ع) اختصاص یافته است. مؤلف مینویسد: قیام امام چهار مرحله داشت: | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
صالحی نجفآبادی، علاوه بر رد احادیث مذکور، استناد به آیات و روایات موافق و استناد به اقوال قدمای علمای شیعه چـون شـیخ مفید و [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] و سید مرتضی، استدلال عقلی را نیز چاشنی استدلال خویش کرده است. او بـا اسـتناد به آیه شریفه «'''ما جعل اللّه لرجل من قلبين فـي جـوفه'''»<ref>الأحزاب: 4</ref>؛ «خداوند دو قـلب در سینه انسان قرار نداده است»، معتقد است نـمیتوان بـه لحاظ عقلی پذیرفت که امام هم قصد شهادت داشته است و هم قصد تشکیل حکومت اسـلامی؛ چـراکه این دو منافی و متضاد با یـکدیگرند. بهعـبارتدیگر انـسان دو نـوع تـصمیم مخالف از دو جنس گوناگون در مورد یک امـر واحـد نمیتواند بگیرد؛ یا شهادت و یا تشکیل حکومت اسلامی<ref>ر.ک: شاهرخی، عبدالحسین ص13</ref> | صالحی نجفآبادی، علاوه بر رد احادیث مذکور، استناد به آیات و روایات موافق و استناد به اقوال قدمای علمای شیعه چـون شـیخ مفید و [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] و سید مرتضی، استدلال عقلی را نیز چاشنی استدلال خویش کرده است. او بـا اسـتناد به آیه شریفه «'''ما جعل اللّه لرجل من قلبين فـي جـوفه'''»<ref>الأحزاب: 4</ref>؛ «خداوند دو قـلب در سینه انسان قرار نداده است»، معتقد است نـمیتوان بـه لحاظ عقلی پذیرفت که امام هم قصد شهادت داشته است و هم قصد تشکیل حکومت اسـلامی؛ چـراکه این دو منافی و متضاد با یـکدیگرند. بهعـبارتدیگر انـسان دو نـوع تـصمیم مخالف از دو جنس گوناگون در مورد یک امـر واحـد نمیتواند بگیرد؛ یا شهادت و یا تشکیل حکومت اسلامی<ref>ر.ک: شاهرخی، عبدالحسین ص13</ref> | ||
در پایان کتاب، خاتمهای حاوی نقلهایی (روایات و خطبهها) که باعث تصور اینکه امام حسین(ع) به قصد شهادت به سمت کوفه حرکت کرده، ذکر شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص367 و 368</ref> مؤلف بعد از بیان هرکدام به وجه دلالت آن اشاره میکند. | در پایان کتاب، خاتمهای حاوی نقلهایی (روایات و خطبهها) که باعث تصور اینکه امام حسین(ع) به قصد شهادت به سمت کوفه حرکت کرده، ذکر شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص367 و 368</ref>مؤلف بعد از بیان هرکدام به وجه دلالت آن اشاره میکند. | ||
از دیگر مباحث ضمیه کتاب، نظر سید مرتضی و [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] درباره قیام امام حسین(ع) است که متن عربی بههمراه ترجمه فارسی آن آمده است<ref>ر.ک: همان، ص439 تا 459</ref> | از دیگر مباحث ضمیه کتاب، نظر سید مرتضی و [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] درباره قیام امام حسین(ع) است که متن عربی بههمراه ترجمه فارسی آن آمده است<ref>ر.ک: همان، ص439 تا 459</ref> |
ویرایش