۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
مؤلف در آغاز کتاب با برحذر داشتن خوانندگان از هرگونه پیـشداوری، در پی تـفسیری تـازه از قیام سیدالشهداء برآمده، به تشریح دیدگاههای مختلف درباره قیام امام پرداخته و مـشخص سـاخته که در این باره دو دیدگاه افراطی وجود دارد: یکی دیدگاهی که از سوی برخی از اهـل سـنت مطرح میشود و طبق آن ادعا میشود که قیام امام، قیامی نارس و نسنجیده بود و امـام در مـحاسبات خود به خطا رفت. دیدگاه دیگر که از سـوی عـدهای از نـویسندگان شیعی بیان شده، گویای آن است که قیام امـام تـابع محاسبات رایج و عقلایی نبود، بلکه حضرت به پیروی از فرمانی غیبی دست به قیام زد و کسی در این بـاره حـق چون و چرا و کندوکاو نـدارد. ایشان این دو نظر را نپذیرفته و طی این کتاب کـوشیده بـا تحلیل نصوص تاریخی و خدشه وارد ساختن به برخی مفروضات رایج، نظر بدیلی پیش کشد؛ ازاینرو، با طرح مقدماتی بـه ایـن نتیجه میرسد که پس از مرگ مـعاویه بستری برای تشکیل حکومت اسـلامی فـراهم شده بود و در این هنگام امـام احساس مـسئولیت بیشتری کرد و بر خود لازم دانست که برای زنده کردن اسلام اقدام کند و با تـشکیل حـکومت نیرومندی، وضع موجود را تغییر دهد و اسلام و مـسلمانان را از چـنگال سـتمگران برهاند <ref>ر.ک: اسلامی، سیدحسن، ص87</ref> | مؤلف در آغاز کتاب با برحذر داشتن خوانندگان از هرگونه پیـشداوری، در پی تـفسیری تـازه از قیام سیدالشهداء برآمده، به تشریح دیدگاههای مختلف درباره قیام امام پرداخته و مـشخص سـاخته که در این باره دو دیدگاه افراطی وجود دارد: یکی دیدگاهی که از سوی برخی از اهـل سـنت مطرح میشود و طبق آن ادعا میشود که قیام امام، قیامی نارس و نسنجیده بود و امـام در مـحاسبات خود به خطا رفت. دیدگاه دیگر که از سـوی عـدهای از نـویسندگان شیعی بیان شده، گویای آن است که قیام امـام تـابع محاسبات رایج و عقلایی نبود، بلکه حضرت به پیروی از فرمانی غیبی دست به قیام زد و کسی در این بـاره حـق چون و چرا و کندوکاو نـدارد. ایشان این دو نظر را نپذیرفته و طی این کتاب کـوشیده بـا تحلیل نصوص تاریخی و خدشه وارد ساختن به برخی مفروضات رایج، نظر بدیلی پیش کشد؛ ازاینرو، با طرح مقدماتی بـه ایـن نتیجه میرسد که پس از مرگ مـعاویه بستری برای تشکیل حکومت اسـلامی فـراهم شده بود و در این هنگام امـام احساس مـسئولیت بیشتری کرد و بر خود لازم دانست که برای زنده کردن اسلام اقدام کند و با تـشکیل حـکومت نیرومندی، وضع موجود را تغییر دهد و اسلام و مـسلمانان را از چـنگال سـتمگران برهاند<ref>ر.ک: اسلامی، سیدحسن، ص87</ref> | ||
بخش اول کتاب به علل و عوامل قیام امام اختصاص یافته است که حاوی سه موضوع است: | بخش اول کتاب به علل و عوامل قیام امام اختصاص یافته است که حاوی سه موضوع است: | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
فساد همه¬جانبه حکومت بنی امیه مثل بیماری مزمن و مهلکی کشور عظیم اسلامی را تهدید به سقوط مادی و معنوی میکرد و حکومت تحمیلی معاویه مقررات اسلام را یکی پس از دیگری پایمال مینمود و با سلب آزادیهای فردی، اختناق شدید و غیر قابل تحملی را به وجود آورده و نیروهای انسانی و مالی مردم را استثمار کرده بود. نه از عدالت خبری بود و نه از آزادی و نه از برنامههای اصلاحی اسلام و از طرفی قدرت حکومت معاویه بهقدری بود که قیام بر ضد آن غیر ممکن بود. | فساد همه¬جانبه حکومت بنی امیه مثل بیماری مزمن و مهلکی کشور عظیم اسلامی را تهدید به سقوط مادی و معنوی میکرد و حکومت تحمیلی معاویه مقررات اسلام را یکی پس از دیگری پایمال مینمود و با سلب آزادیهای فردی، اختناق شدید و غیر قابل تحملی را به وجود آورده و نیروهای انسانی و مالی مردم را استثمار کرده بود. نه از عدالت خبری بود و نه از آزادی و نه از برنامههای اصلاحی اسلام و از طرفی قدرت حکومت معاویه بهقدری بود که قیام بر ضد آن غیر ممکن بود. | ||
امام، منتظر مرگ معاویه بود، تا با مرگ وی فرصت هرگونه انقلاب اصلاحی به دست بیاید، آنگاه شروع به قیام و اقدام کند و... <ref>ر.ک: همان، ص25 و 26</ref> در این میان ضعف حکومت، رنجش مردم از متولیان آن، آمادگی افکار عمومی، لیاقت رهبری به نام امام حسین(ع) و نیروی کافی داوطلب، همگی برای یک حکومت اسلامی به رهبری امام حسین(ع) مهیا بود. مؤلف بعد از برشمردن هریک این موارد به تحلیل آنها میپردازد. | امام، منتظر مرگ معاویه بود، تا با مرگ وی فرصت هرگونه انقلاب اصلاحی به دست بیاید، آنگاه شروع به قیام و اقدام کند و...<ref>ر.ک: همان، ص25 و 26</ref> در این میان ضعف حکومت، رنجش مردم از متولیان آن، آمادگی افکار عمومی، لیاقت رهبری به نام امام حسین(ع) و نیروی کافی داوطلب، همگی برای یک حکومت اسلامی به رهبری امام حسین(ع) مهیا بود. مؤلف بعد از برشمردن هریک این موارد به تحلیل آنها میپردازد. | ||
بخش دوم کتاب به ماهیت قیام امام حسین(ع) اختصاص یافته است. مؤلف مینویسد: قیام امام چهار مرحله داشت: | بخش دوم کتاب به ماهیت قیام امام حسین(ع) اختصاص یافته است. مؤلف مینویسد: قیام امام چهار مرحله داشت: | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
# مرحله دوم: شامل مقاومت، دفاع و اقدام برای تشکیل حکومت میشد؛ | # مرحله دوم: شامل مقاومت، دفاع و اقدام برای تشکیل حکومت میشد؛ | ||
# مرحله سوم: فعالیت برای جلوگیری از برخورد نظامی. | # مرحله سوم: فعالیت برای جلوگیری از برخورد نظامی. | ||
# مرحله چهارم: پس از تهاجم نیروهای تجاوزکار، مقاومت و دفاع افتخارآمیز بود که به شهادت آن حضرت و یاران وفادارش انجامید <ref>ر.ک: همان، ص187</ref> | # مرحله چهارم: پس از تهاجم نیروهای تجاوزکار، مقاومت و دفاع افتخارآمیز بود که به شهادت آن حضرت و یاران وفادارش انجامید<ref>ر.ک: همان، ص187</ref> | ||
بخش سوم کتاب به چهار مرحله از مراحل قیام اشاره دارد که امام در هر مرحله، اسلوب و روش خاصی پیش گرفته است. حرکت امام از مدینه (28 رجب) تا پایان حضور او در مکه (هشتم ذیحجه)، حرکت از مکه به سمت کوفه، تصمیم بر نرفتن به سمت کوفه (یعنی تصمیم به تغییر مسیر) و وقایع روز عاشورا از مراحل این بخش بشمار میرود. | بخش سوم کتاب به چهار مرحله از مراحل قیام اشاره دارد که امام در هر مرحله، اسلوب و روش خاصی پیش گرفته است. حرکت امام از مدینه (28 رجب) تا پایان حضور او در مکه (هشتم ذیحجه)، حرکت از مکه به سمت کوفه، تصمیم بر نرفتن به سمت کوفه (یعنی تصمیم به تغییر مسیر) و وقایع روز عاشورا از مراحل این بخش بشمار میرود. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
نویسنده در بخش پنجم کتاب - که عنوان آن، نتایج و آثار است - بنابر آنچه که در چهار فصل گذشته مطرح شده اسـت و هـدف امـام از قیام تشکیل حکومت اسلامی، حمایت از نیروی قانونگذاری و قضایی اسلام، حمایت از آزادی بیان و کلمه و حمایت از عدالت اجتماعی و مـوقع و وضـعیت جهانی اسلام، دانسته شده است، یک بحث عقیدتی و دارای ماهیت کلامی را مطرح میسازد؛ او معتقد اسـت اگـر هـدف امام تشکیل حکومت اسلامی بوده است، بنابراین امام(ع) مرگ و شهادت خویش را احتمال نمیداده است و از آن بیخبر بـوده اسـت؛ چراکه در این صورت حرکت امام – العیاذباللّه - نوعی خودزنی و انتحار بوده است؛ همچنین احادیثی که عـلم امام بـه مـکان و زمان شهادت خویش را مطرح میسازند از نظر نویسنده از جهت سند و متن مخدوش و غیر قابل استفاده مـیباشد. در مـقابل نویسنده نـظرات سید مرتضی، [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] و شیخ مفید را مطرح میسازد که آنها را موافق با مذهب و عقیده خـویش در ایـن مسئله دانسته است. | نویسنده در بخش پنجم کتاب - که عنوان آن، نتایج و آثار است - بنابر آنچه که در چهار فصل گذشته مطرح شده اسـت و هـدف امـام از قیام تشکیل حکومت اسلامی، حمایت از نیروی قانونگذاری و قضایی اسلام، حمایت از آزادی بیان و کلمه و حمایت از عدالت اجتماعی و مـوقع و وضـعیت جهانی اسلام، دانسته شده است، یک بحث عقیدتی و دارای ماهیت کلامی را مطرح میسازد؛ او معتقد اسـت اگـر هـدف امام تشکیل حکومت اسلامی بوده است، بنابراین امام(ع) مرگ و شهادت خویش را احتمال نمیداده است و از آن بیخبر بـوده اسـت؛ چراکه در این صورت حرکت امام – العیاذباللّه - نوعی خودزنی و انتحار بوده است؛ همچنین احادیثی که عـلم امام بـه مـکان و زمان شهادت خویش را مطرح میسازند از نظر نویسنده از جهت سند و متن مخدوش و غیر قابل استفاده مـیباشد. در مـقابل نویسنده نـظرات سید مرتضی، [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] و شیخ مفید را مطرح میسازد که آنها را موافق با مذهب و عقیده خـویش در ایـن مسئله دانسته است. | ||
صالحی نجفآبادی، علاوه بر رد احادیث مذکور، استناد به آیات و روایات موافق و استناد به اقوال قدمای علمای شیعه چـون شـیخ مفید و [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] و سید مرتضی، استدلال عقلی را نیز چاشنی استدلال خویش کرده است. او بـا اسـتناد به آیه شریفه «'''ما جعل اللّه لرجل من قلبين فـي جـوفه'''» <ref>الأحزاب: 4</ref>؛ «خداوند دو قـلب در سینه انسان قرار نداده است»، معتقد است نـمیتوان بـه لحاظ عقلی پذیرفت که امام هم قصد شهادت داشته است و هم قصد تشکیل حکومت اسـلامی؛ چـراکه این دو منافی و متضاد با یـکدیگرند. بهعـبارتدیگر انـسان دو نـوع تـصمیم مخالف از دو جنس گوناگون در مورد یک امـر واحـد نمیتواند بگیرد؛ یا شهادت و یا تشکیل حکومت اسلامی<ref>ر.ک: شاهرخی، عبدالحسین ص13</ref> | صالحی نجفآبادی، علاوه بر رد احادیث مذکور، استناد به آیات و روایات موافق و استناد به اقوال قدمای علمای شیعه چـون شـیخ مفید و [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] و سید مرتضی، استدلال عقلی را نیز چاشنی استدلال خویش کرده است. او بـا اسـتناد به آیه شریفه «'''ما جعل اللّه لرجل من قلبين فـي جـوفه'''»<ref>الأحزاب: 4</ref>؛ «خداوند دو قـلب در سینه انسان قرار نداده است»، معتقد است نـمیتوان بـه لحاظ عقلی پذیرفت که امام هم قصد شهادت داشته است و هم قصد تشکیل حکومت اسـلامی؛ چـراکه این دو منافی و متضاد با یـکدیگرند. بهعـبارتدیگر انـسان دو نـوع تـصمیم مخالف از دو جنس گوناگون در مورد یک امـر واحـد نمیتواند بگیرد؛ یا شهادت و یا تشکیل حکومت اسلامی<ref>ر.ک: شاهرخی، عبدالحسین ص13</ref> | ||
در پایان کتاب، خاتمهای حاوی نقلهایی (روایات و خطبهها) که باعث تصور اینکه امام حسین(ع) به قصد شهادت به سمت کوفه حرکت کرده، ذکر شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص367 و 368</ref> مؤلف بعد از بیان هرکدام به وجه دلالت آن اشاره میکند. | در پایان کتاب، خاتمهای حاوی نقلهایی (روایات و خطبهها) که باعث تصور اینکه امام حسین(ع) به قصد شهادت به سمت کوفه حرکت کرده، ذکر شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص367 و 368</ref> مؤلف بعد از بیان هرکدام به وجه دلالت آن اشاره میکند. | ||
از دیگر مباحث ضمیه کتاب، نظر سید مرتضی و [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] درباره قیام امام حسین(ع) است که متن عربی بههمراه ترجمه فارسی آن آمده است <ref>ر.ک: همان، ص439 تا 459</ref> | از دیگر مباحث ضمیه کتاب، نظر سید مرتضی و [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] درباره قیام امام حسین(ع) است که متن عربی بههمراه ترجمه فارسی آن آمده است<ref>ر.ک: همان، ص439 تا 459</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش