۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
در ادامه، در سير تدوين حديث كه از جزوهها به مجموعهها و از آنها به مجموعههاى كلانتر انتقال يافته، به تفصيل سخن رانده شده و كارهايى كه پيرامون مجامع حديثى و شروع آن انجام شده، بازگو گرديده است<ref>مقدمه، ص13</ref> | در ادامه، در سير تدوين حديث كه از جزوهها به مجموعهها و از آنها به مجموعههاى كلانتر انتقال يافته، به تفصيل سخن رانده شده و كارهايى كه پيرامون مجامع حديثى و شروع آن انجام شده، بازگو گرديده است<ref>مقدمه، ص13</ref> | ||
نويسنده معتقد است جمع حديث رسماً از قرن دوم هجرى، شروع شده<ref>متن كتاب، ص44</ref> و جمعى از پيشوايان علمى آن عصر، خود به جمع و تدوين حديث پرداختند و در نتيجه در بلاد اسلامى، به آن دانش معروف شدند. برخى از اين افراد عبارتند از: ابن جريج (متوفى 150ق)، محمد بن اسحاق (متوفى 151ق)، مالك بن انس (متوفى 169ق)، سعيد بن ابى عروبه (متوفى 156ق)، ربيع بن صبيح (متوفى 160ق)، سعيد بن ابى عوانه (متوفاى 156ق)، سفيان ثورى (متوفى 161ق) و اوزاعى (متوفى 156ق)<ref>همان، ص45</ref> | نويسنده معتقد است جمع حديث رسماً از قرن دوم هجرى، شروع شده<ref>متن كتاب، ص44</ref>و جمعى از پيشوايان علمى آن عصر، خود به جمع و تدوين حديث پرداختند و در نتيجه در بلاد اسلامى، به آن دانش معروف شدند. برخى از اين افراد عبارتند از: ابن جريج (متوفى 150ق)، محمد بن اسحاق (متوفى 151ق)، مالك بن انس (متوفى 169ق)، سعيد بن ابى عروبه (متوفى 156ق)، ربيع بن صبيح (متوفى 160ق)، سعيد بن ابى عوانه (متوفاى 156ق)، سفيان ثورى (متوفى 161ق) و اوزاعى (متوفى 156ق)<ref>همان، ص45</ref> | ||
نويسنده آنگاه به مناسبت كثرت حديث در دورانهاى اخير، به اين نكته اشاره نموده است كه نمىتوان تمام منقولات را راست پنداشت. وى معتقد است كه حتى در زمان پيامبر(ص) جعل حديث رواج داشته و پس از آنحضرت، دواعى جعل نه تنها از بين نرفته، بلكه فزونتر گشته است<ref>مقدمه، ص13</ref> | نويسنده آنگاه به مناسبت كثرت حديث در دورانهاى اخير، به اين نكته اشاره نموده است كه نمىتوان تمام منقولات را راست پنداشت. وى معتقد است كه حتى در زمان پيامبر(ص) جعل حديث رواج داشته و پس از آنحضرت، دواعى جعل نه تنها از بين نرفته، بلكه فزونتر گشته است<ref>مقدمه، ص13</ref> | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
نويسنده بر اين باور است كه اطلاع بر اين فنون، فقط جنبه اعدادى داشته و اصل الاصول آن، ذوق سليم و تخليه ذهن از تعصبات است و اين فنون، پيمودن اين مرحله را تسهيل مىكند<ref>همان، ص131</ref> | نويسنده بر اين باور است كه اطلاع بر اين فنون، فقط جنبه اعدادى داشته و اصل الاصول آن، ذوق سليم و تخليه ذهن از تعصبات است و اين فنون، پيمودن اين مرحله را تسهيل مىكند<ref>همان، ص131</ref> | ||
مصطلاحات حديث به عنوان يك بخش الحاقى به كتاب افزوده شده و در آن توضيح مختصرى پيرامون هر يك از اصطلاحات حديثى ذكر شده است<ref>همان، ص 233-249</ref> | مصطلاحات حديث به عنوان يك بخش الحاقى به كتاب افزوده شده و در آن توضيح مختصرى پيرامون هر يك از اصطلاحات حديثى ذكر شده است<ref>همان، ص 233-249</ref> | ||
نويسنده در خاتمه كتاب لازم ديده است كه علائم اختصارى كه نسبت به اسامى اساتيد و كتب مشهور علم حديث و نيز علم رجال (به عنوان شاخهاى از علم حديث) متداول و معمول است را ذكر كند<ref>همان، ص 250</ref> | نويسنده در خاتمه كتاب لازم ديده است كه علائم اختصارى كه نسبت به اسامى اساتيد و كتب مشهور علم حديث و نيز علم رجال (به عنوان شاخهاى از علم حديث) متداول و معمول است را ذكر كند<ref>همان، ص 250</ref> |
ویرایش