پرش به محتوا

مثالب العرب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>'
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
خط ۴۰: خط ۴۰:
با توجه به اینکه نام کتاب «مثالب» و به معنای «عیوب» است باید محتوای کتاب ارتباطی با عیوب داشته باشد، ولی مؤلف در دو باب اول آن به ذکر تجارات و صناعات پرداخته است و در ادامه مطالبی مرتبط با عنوان کتاب آمده است. برخی از ابواب نیز همانند باب ابناء الحبشیات و سه باب بعد از آن نیز محتوای آن مرتبط با عنوان کتاب نمی‌باشند.
با توجه به اینکه نام کتاب «مثالب» و به معنای «عیوب» است باید محتوای کتاب ارتباطی با عیوب داشته باشد، ولی مؤلف در دو باب اول آن به ذکر تجارات و صناعات پرداخته است و در ادامه مطالبی مرتبط با عنوان کتاب آمده است. برخی از ابواب نیز همانند باب ابناء الحبشیات و سه باب بعد از آن نیز محتوای آن مرتبط با عنوان کتاب نمی‌باشند.


مؤلف در باب تجارات، پیشه هر شخص از قریش و غیر قریش از اعراب را برشمرده است، خلیفه اول و سوم، طلحة بن عبیدالله و عبدالرحمن بن عوف از کسانی بودند که پیشه بزازی داشتند، ابوطالب بن عبدالمطلب از کسانی بود که اول روز به بزازی و در پایان روز به پیشه عطاری مشغول می‌شد <ref>ر.ک: متن کتاب، ص39</ref> در این بخش از کتاب کسانی که در پیشه‌های دیگری از قبیل خرید و فروش گندم، جو، روغن نیز مشغول بودند نام برده شده است.
مؤلف در باب تجارات، پیشه هر شخص از قریش و غیر قریش از اعراب را برشمرده است، خلیفه اول و سوم، طلحة بن عبیدالله و عبدالرحمن بن عوف از کسانی بودند که پیشه بزازی داشتند، ابوطالب بن عبدالمطلب از کسانی بود که اول روز به بزازی و در پایان روز به پیشه عطاری مشغول می‌شد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص39</ref> در این بخش از کتاب کسانی که در پیشه‌های دیگری از قبیل خرید و فروش گندم، جو، روغن نیز مشغول بودند نام برده شده است.


باب دوم کتاب به صناعات رایج و کسانی که به این صناعات مشغول بودند اختصاص یافته است؛ صناعاتی از قبیل طبابت، خرمافروشی، خمرفروشی، قصابی، خیاطی، نعل‌سازی و...  
باب دوم کتاب به صناعات رایج و کسانی که به این صناعات مشغول بودند اختصاص یافته است؛ صناعاتی از قبیل طبابت، خرمافروشی، خمرفروشی، قصابی، خیاطی، نعل‌سازی و...  
نویسنده، تعلیم را در بخش صناعات جای داده و نام اشخاصی چند را در این پیشه جای داده که از آن جمله‌اند: ابوسفیان صخر بن حرب، ابوقیس بن عبدمناف بن زهره که علمشان را از بشر بن عبدالملک گرفته بودند. <ref>ر.ک: همان، ص44</ref>
نویسنده، تعلیم را در بخش صناعات جای داده و نام اشخاصی چند را در این پیشه جای داده که از آن جمله‌اند: ابوسفیان صخر بن حرب، ابوقیس بن عبدمناف بن زهره که علمشان را از بشر بن عبدالملک گرفته بودند.<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>


باب سوم کتاب به بعد به معایب و شغل‌هایی که در جامعه امروزی به‌نوعی ناپسند به حساب می‌آید (هرچند که در جاهلیت رواج داشته) اختصاص یافته است.
باب سوم کتاب به بعد به معایب و شغل‌هایی که در جامعه امروزی به‌نوعی ناپسند به حساب می‌آید (هرچند که در جاهلیت رواج داشته) اختصاص یافته است.


سومین باب کتاب، در بیان اسامی سرّاق و دزدان مشهور عرب می‌باشد. از جمله کسانی که دستشان به‌خاطر دزدی قطع شده، عوف بن عتبة بن عمرو بن مخزوم است که در زمان جاهلیت بارها دزدی کرد و قریش دست او را قطع کردند و به دلیل تکرار دزدی بعد از قطع شدن دستش، رجم شد <ref>همان، ص49</ref>
سومین باب کتاب، در بیان اسامی سرّاق و دزدان مشهور عرب می‌باشد. از جمله کسانی که دستشان به‌خاطر دزدی قطع شده، عوف بن عتبة بن عمرو بن مخزوم است که در زمان جاهلیت بارها دزدی کرد و قریش دست او را قطع کردند و به دلیل تکرار دزدی بعد از قطع شدن دستش، رجم شد<ref>همان، ص49</ref>


باب بعدی کتاب، اللاطة است. مؤلف در این باب اسامی افرادی که مشهور به لواط بودند را برشمرده است؛ کسانی چون: کرز بن ربیعة بن حبیب یا حاطب بن عمرو و...<ref>ر.ک: همان، ص53</ref>
باب بعدی کتاب، اللاطة است. مؤلف در این باب اسامی افرادی که مشهور به لواط بودند را برشمرده است؛ کسانی چون: کرز بن ربیعة بن حبیب یا حاطب بن عمرو و...<ref>ر.ک: همان، ص53</ref>


باب البغائین و المخنثین پنجمین باب مثالب است که در آنجا نیز اسم‌هایی مانند عبدالله ابوطلحة بن عبدالله بن عثمان بن عمرو بن کعب، عفان بن ابوالعاص بن امیه و دیگران آورده شده است <ref>ر.ک: همان، ص54</ref>
باب البغائین و المخنثین پنجمین باب مثالب است که در آنجا نیز اسم‌هایی مانند عبدالله ابوطلحة بن عبدالله بن عثمان بن عمرو بن کعب، عفان بن ابوالعاص بن امیه و دیگران آورده شده است<ref>ر.ک: همان، ص54</ref>


باب الأدعیاء (آنانکه در اصل و نسب مشکوکند) ششمین باب است که در آنجا افرادی مانند ابوعبدالله الجدلی نام برده شده است<ref>ر.ک: همان، ص60</ref>
باب الأدعیاء (آنانکه در اصل و نسب مشکوکند) ششمین باب است که در آنجا افرادی مانند ابوعبدالله الجدلی نام برده شده است<ref>ر.ک: همان، ص60</ref>
خط ۵۷: خط ۵۷:
باب بعدی باب الزناة است. مؤلف در این باب نام افرادی از قریش که مشهور به زنا بودند را برشمرده است. امیّة بن عبدشمس، ابوسفیان بن حرب، عبدالرحمن بن الحکم بن ابوالعاص و... در این باب جای گرفته‌اند<ref>ر.ک: همان، ص63</ref>  
باب بعدی باب الزناة است. مؤلف در این باب نام افرادی از قریش که مشهور به زنا بودند را برشمرده است. امیّة بن عبدشمس، ابوسفیان بن حرب، عبدالرحمن بن الحکم بن ابوالعاص و... در این باب جای گرفته‌اند<ref>ر.ک: همان، ص63</ref>  


در هشتمین باب کتاب به نام‌های مجلودین (شلاق‌خورده‌ها) پرداخته شده است؛ افرادی مانند العاص بن سعد بن العاص و العاص بن هشام بن المغیره و... جزو افرادی هستند که محکوم به شلاق شدند <ref>ر.ک: همان، ص67</ref>
در هشتمین باب کتاب به نام‌های مجلودین (شلاق‌خورده‌ها) پرداخته شده است؛ افرادی مانند العاص بن سعد بن العاص و العاص بن هشام بن المغیره و... جزو افرادی هستند که محکوم به شلاق شدند<ref>ر.ک: همان، ص67</ref>


باب نکاح المقت باب بعدی است. در این باب نام کسانی آمده است که به رسم جاهلیت ازدواج می‌کردند. منظور از آن، افرادی هستند که طبق رسوم جاهلی با کسانی که پدرشان با آنان ازدواج کرده بودند ازدواج می‌کردند.
باب نکاح المقت باب بعدی است. در این باب نام کسانی آمده است که به رسم جاهلیت ازدواج می‌کردند. منظور از آن، افرادی هستند که طبق رسوم جاهلی با کسانی که پدرشان با آنان ازدواج کرده بودند ازدواج می‌کردند.
خط ۷۴: خط ۷۴:
باب المتع یکی دیگر از ابواب کتاب است. در این باب اسامی اشخاصی که به ازدواج موقت معروف شده بودند آمده است. در این باب اشاره به مخالفت‌های خلیفه دوم با این نوع ازدواج شده است.
باب المتع یکی دیگر از ابواب کتاب است. در این باب اسامی اشخاصی که به ازدواج موقت معروف شده بودند آمده است. در این باب اشاره به مخالفت‌های خلیفه دوم با این نوع ازدواج شده است.


ماجرای فرستادن مروان حکم مردی از اهل شام را به‌سوی امام مجتبی(ع) نیز در باب مستقلی ذکر شده است و داستان آن چنین است: وقتی مرد شامی پیش امام مجتبی رسید گفت: پدر تو کسی بود که جماعت مسلمین را متفرق کرد، امیرالمؤمنین عثمان را کشت، خوارج را کشت و... امام در جواب او صبوری کرد و او را به قیامت واگذار کرد. در راه به امام حسین(ع) رسید و نامه مروان را بر امام حسین(ع) خواند. امام حسین(ع) چنین جواب دادند: برو به او بگو‌ای پسر زرقاء!‌ای پسر طردشده رسول خدا (ص)!‌ای پسر زنی که در بازار ذی‌الحجاز مردان را به‌سوی خود فرامی‌خواند!‌ای پسر ام‌حنبل که در بازار عکاظ دارای پرچم بود! وقتی فرستاده مروان این مطلب را به وی منتقل کرد، مروان گفت: برو به‌سوی آنها و بگو: شهادت می‌دهم که تو حسن بن علی پسر رسول خدا و شبیه او هستی و به حسین بن علی بگو تو پسر علی(ع) هستی. امام حسین(ع) نیز فرمود: مروان بداند که هر دو (این صفات) مال من است نه مال مروان <ref>ر.ک: همان، ص119 و 120</ref>
ماجرای فرستادن مروان حکم مردی از اهل شام را به‌سوی امام مجتبی(ع) نیز در باب مستقلی ذکر شده است و داستان آن چنین است: وقتی مرد شامی پیش امام مجتبی رسید گفت: پدر تو کسی بود که جماعت مسلمین را متفرق کرد، امیرالمؤمنین عثمان را کشت، خوارج را کشت و... امام در جواب او صبوری کرد و او را به قیامت واگذار کرد. در راه به امام حسین(ع) رسید و نامه مروان را بر امام حسین(ع) خواند. امام حسین(ع) چنین جواب دادند: برو به او بگو‌ای پسر زرقاء!‌ای پسر طردشده رسول خدا (ص)!‌ای پسر زنی که در بازار ذی‌الحجاز مردان را به‌سوی خود فرامی‌خواند!‌ای پسر ام‌حنبل که در بازار عکاظ دارای پرچم بود! وقتی فرستاده مروان این مطلب را به وی منتقل کرد، مروان گفت: برو به‌سوی آنها و بگو: شهادت می‌دهم که تو حسن بن علی پسر رسول خدا و شبیه او هستی و به حسین بن علی بگو تو پسر علی(ع) هستی. امام حسین(ع) نیز فرمود: مروان بداند که هر دو (این صفات) مال من است نه مال مروان<ref>ر.ک: همان، ص119 و 120</ref>


هرچند محتوای این کتاب پسندیده نیست، بلکه خود نوعی اشاعه عیوب بشمار می‌رود، ولی در لابه‌لای متون آن مطالبی یافت می‌شود که از جله ویژگی‌های منحصربه‌فرد این کتاب محسوب می‌شود؛ بحث‌های نسب‌شناسی (محل و زمان تولد و مواردی از این قسم) که در جای جای کتاب به چشم می‌خورد، دارای اهمیت ویژه برای نسب‌شناسان است.
هرچند محتوای این کتاب پسندیده نیست، بلکه خود نوعی اشاعه عیوب بشمار می‌رود، ولی در لابه‌لای متون آن مطالبی یافت می‌شود که از جله ویژگی‌های منحصربه‌فرد این کتاب محسوب می‌شود؛ بحث‌های نسب‌شناسی (محل و زمان تولد و مواردی از این قسم) که در جای جای کتاب به چشم می‌خورد، دارای اهمیت ویژه برای نسب‌شناسان است.
خط ۸۱: خط ۸۱:


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
این نسخه از کتاب که توسط [[طایی، نجاح|نجاح طائی]] تحقیق شده است، همان نسخه شیخ محمد سماوی موجود در کتابخانه نجف اشرف است ‏ <ref>ر.ک: مقدمه، ص5</ref>
این نسخه از کتاب که توسط [[طایی، نجاح|نجاح طائی]] تحقیق شده است، همان نسخه شیخ محمد سماوی موجود در کتابخانه نجف اشرف است ‏<ref>ر.ک: مقدمه، ص5</ref>


پاورقی‌های کتاب به توضیح الفاظ مشکل در متن و مستند کردن برخی از محتویات کتاب اختصاص یافته است.
پاورقی‌های کتاب به توضیح الفاظ مشکل در متن و مستند کردن برخی از محتویات کتاب اختصاص یافته است.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش