ثورات الشيعة منذ استشهاد الإمام الحسين علیه‌السلام و حتی الیوم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>'
جز (جایگزینی متن - 'حضرت على(ع)' به 'حضرت على(ع) ')
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>')
خط ۶۵: خط ۶۵:
#همان‌طوركه از نام كتاب و تعبير «ثورات» پيداست، اين كتاب نه به زبان عربى قديم، بلكه به زبان عربى معاصر و با اصطلاحات جديد، مانند «انتفاضة»، «انتفاضات»، «ثورة»، «ثورات»، «المُنظّمة»، «المُنظّمات»، «الاحتلال»، «إطلاق الرصاص» و... نوشته شده است <ref>همان، ص 5، 6، 11، 191، 192، 193 و...</ref>
#همان‌طوركه از نام كتاب و تعبير «ثورات» پيداست، اين كتاب نه به زبان عربى قديم، بلكه به زبان عربى معاصر و با اصطلاحات جديد، مانند «انتفاضة»، «انتفاضات»، «ثورة»، «ثورات»، «المُنظّمة»، «المُنظّمات»، «الاحتلال»، «إطلاق الرصاص» و... نوشته شده است <ref>همان، ص 5، 6، 11، 191، 192، 193 و...</ref>
#يكى از اشكالات اين كتاب، اين است كه نويسنده از پاورقى و يا ارجاع درون‌متنى استفاده نكرده و منابع مباحث خودش را در پايان هر قسمت به‌صورت پى‌نوشت آورده است، ولى شماره ارجاع در متن نيامده و بنابراين، هرچند در پى‌نوشت‌ها منابع به‌صورت مشخص و همراه با ذكر جلد و صفحه آمده، ولى به‌صورت دقيق معلوم نمى‌شود كه هر مطلب خاصّ از كدام منبع و كدام جلد و صفحه گرفته شده است <ref>همان، ص 12، 22، 44، 50، 59، 71 و...</ref>
#يكى از اشكالات اين كتاب، اين است كه نويسنده از پاورقى و يا ارجاع درون‌متنى استفاده نكرده و منابع مباحث خودش را در پايان هر قسمت به‌صورت پى‌نوشت آورده است، ولى شماره ارجاع در متن نيامده و بنابراين، هرچند در پى‌نوشت‌ها منابع به‌صورت مشخص و همراه با ذكر جلد و صفحه آمده، ولى به‌صورت دقيق معلوم نمى‌شود كه هر مطلب خاصّ از كدام منبع و كدام جلد و صفحه گرفته شده است <ref>همان، ص 12، 22، 44، 50، 59، 71 و...</ref>
#اين اثر هرچند در مجموع، مستند است، ولى نويسنده در مواردى نيز منابع مطالبش را ذكر نكرده است <ref>همان، ص 38، 174، 175 و 177</ref> و گاهى نام كتاب‌هاى مورد استفاده آمده، ولى جلد و صفحه مورد نظر ذكر نشده است <ref>همان، ص 32، 33، 131، 132، 142 و 188</ref>
#اين اثر هرچند در مجموع، مستند است، ولى نويسنده در مواردى نيز منابع مطالبش را ذكر نكرده است <ref>همان، ص 38، 174، 175 و 177</ref>و گاهى نام كتاب‌هاى مورد استفاده آمده، ولى جلد و صفحه مورد نظر ذكر نشده است <ref>همان، ص 32، 33، 131، 132، 142 و 188</ref>
#نويسنده در مورد جهاد شيعيان لبنان بر ضد اسرائيل نوشته است كه شيعيان در بين صف مقدم مبارزه با اشغالگران صهيونيست بودند و جوانان قهرمان شيعه مانند شهيد حسن قصير با مقاومت و مبارزه جانانه و طولانى خودشان در قلب دشمنان اسرائيلى بيم و هراس كاشتند و آنان را به شكست واداشتند... نويسنده در پايان تأكيد كرده است كه اين پيروزى در پرتو هدايت قهرمانان بزرگى چون سيد موسى صدر، نبيه برى، سيد عباس موسوى، [[فضل‌الله، محمدحسین|سيد محمدحسين فضل‌الله]]، سيد حسن نصرالله، شيخ محمدمهدى شمس‌الدين، شيخ عبدالامير قبلان و... به دست آمده است <ref>همان، ص 207 - 212</ref>
#نويسنده در مورد جهاد شيعيان لبنان بر ضد اسرائيل نوشته است كه شيعيان در بين صف مقدم مبارزه با اشغالگران صهيونيست بودند و جوانان قهرمان شيعه مانند شهيد حسن قصير با مقاومت و مبارزه جانانه و طولانى خودشان در قلب دشمنان اسرائيلى بيم و هراس كاشتند و آنان را به شكست واداشتند... نويسنده در پايان تأكيد كرده است كه اين پيروزى در پرتو هدايت قهرمانان بزرگى چون سيد موسى صدر، نبيه برى، سيد عباس موسوى، [[فضل‌الله، محمدحسین|سيد محمدحسين فضل‌الله]]، سيد حسن نصرالله، شيخ محمدمهدى شمس‌الدين، شيخ عبدالامير قبلان و... به دست آمده است <ref>همان، ص 207 - 212</ref>
#در اين اثر نظم خاصى در مورد چينش انقلاب‌ها و نيز دولت‌هاى شيعه ديده نمى‌شود؛ به‌طورى‌كه مثلاً ترتيب تاريخى و يا نظم الفبايى مراعات نشده است و هيچ ترتيب موضوعى ويژه‌اى نيز مشاهده نمى‌شود، ولى مى‌توان گفت كه نويسنده نخست به جهاد شيعيان نخستين پرداخته و بعد به انقلاب‌هاى شيعيان متأخر توجه كرده است، اما در اين بين قدرى آشفتگى و نابسامانى هست و بازبينى‌نشده و عجولانه عرضه شده است؛ به‌عنوان مثال آخرين انقلاب مطرح‌شده عبارت است از انقلاب حسن علوى در سال 250ق، درحالى‌كه انقلاب احمد بن محمد در سال 255ق و انقلاب‌هاى متعدد ديگر كه در سال‌هاى بعد اتفاق افتاده در مباحث قبلى بيان شده است <ref>همان، ص 305 - 291 و...</ref>
#در اين اثر نظم خاصى در مورد چينش انقلاب‌ها و نيز دولت‌هاى شيعه ديده نمى‌شود؛ به‌طورى‌كه مثلاً ترتيب تاريخى و يا نظم الفبايى مراعات نشده است و هيچ ترتيب موضوعى ويژه‌اى نيز مشاهده نمى‌شود، ولى مى‌توان گفت كه نويسنده نخست به جهاد شيعيان نخستين پرداخته و بعد به انقلاب‌هاى شيعيان متأخر توجه كرده است، اما در اين بين قدرى آشفتگى و نابسامانى هست و بازبينى‌نشده و عجولانه عرضه شده است؛ به‌عنوان مثال آخرين انقلاب مطرح‌شده عبارت است از انقلاب حسن علوى در سال 250ق، درحالى‌كه انقلاب احمد بن محمد در سال 255ق و انقلاب‌هاى متعدد ديگر كه در سال‌هاى بعد اتفاق افتاده در مباحث قبلى بيان شده است <ref>همان، ص 305 - 291 و...</ref>
۶۱٬۱۸۹

ویرایش