۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در دو فصل و در ضمن بخشها و عناوينى تنظيم شده است. | كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در دو فصل و در ضمن بخشها و عناوينى تنظيم شده است. | ||
شيوه تحقيق و بررسى در كتاب، اين است كه پيرامون هر يك از موضوعات مسائل اخلاقى مورد بحث، ابتدا به منابع معتبر اسلامى از قرآن مجيد و نهجالبلاغه و كتب معتبر احاديث از بحارالأنوار و وسائلالشيعة و اصول [[الکافی|كافى]] و مستدرك و ساير منابع اصيل حديثى و روايى و قرآنى مراجعه شده و روايات و احاديث و آيات مربوط را استقصاء نموده است. سپس روى اين روايات و آيات، بررسىهاى علمى از لحاظ سند و متن، انجام داده و به موضوعات گوناگونى تقسيمبندى شده و در مورد هر يك از موضوعات جمعآورى شده، بررسىهاى لازم صورت گرفته است. نظرهاى پيشوايان اسلام و قرآن مجيد نقل گرديده و تفسير و توضيح و تحقيق مطالب مندرج درباره آنها، ذكر شده است <ref>ر.ك: پيشگفتار، ص2- 3</ref> | شيوه تحقيق و بررسى در كتاب، اين است كه پيرامون هر يك از موضوعات مسائل اخلاقى مورد بحث، ابتدا به منابع معتبر اسلامى از قرآن مجيد و نهجالبلاغه و كتب معتبر احاديث از بحارالأنوار و وسائلالشيعة و اصول [[الکافی|كافى]] و مستدرك و ساير منابع اصيل حديثى و روايى و قرآنى مراجعه شده و روايات و احاديث و آيات مربوط را استقصاء نموده است. سپس روى اين روايات و آيات، بررسىهاى علمى از لحاظ سند و متن، انجام داده و به موضوعات گوناگونى تقسيمبندى شده و در مورد هر يك از موضوعات جمعآورى شده، بررسىهاى لازم صورت گرفته است. نظرهاى پيشوايان اسلام و قرآن مجيد نقل گرديده و تفسير و توضيح و تحقيق مطالب مندرج درباره آنها، ذكر شده است <ref>ر.ك: پيشگفتار، ص2- 3</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
نويسنده در پيشگفتار ضمن اشاره به مباحث مطرح شده در كتاب افزوده است: «سعى شده مسائلى مورد بحث قرار گيرد كه بيشتر در جامعه انسانى كنونى، مورد نياز بوده، از اهميت ويژهاى در تأمين سعادت زندگى مادى و معنوى انسانها برخوردار باشند. ضمناً موضوعات بحث شده در اين كتاب، در كتابهاى مؤلف پيرامون مسائل اخلاقى: «بررسى نظام اخلاق اسلام» و «نظام اخلاقى اسلام» كه قبلاً منتشر گرديده، بحث و تحقيق نشده و براى اولين بار مطرح شده است» <ref>همان، ص2</ref> | نويسنده در پيشگفتار ضمن اشاره به مباحث مطرح شده در كتاب افزوده است: «سعى شده مسائلى مورد بحث قرار گيرد كه بيشتر در جامعه انسانى كنونى، مورد نياز بوده، از اهميت ويژهاى در تأمين سعادت زندگى مادى و معنوى انسانها برخوردار باشند. ضمناً موضوعات بحث شده در اين كتاب، در كتابهاى مؤلف پيرامون مسائل اخلاقى: «بررسى نظام اخلاق اسلام» و «نظام اخلاقى اسلام» كه قبلاً منتشر گرديده، بحث و تحقيق نشده و براى اولين بار مطرح شده است» <ref>همان، ص2</ref> | ||
در فصل اول كتاب در دو بخش زير، به برخى از فضائل يا ارزشهاى انسانى، پرداخته شده است: | در فصل اول كتاب در دو بخش زير، به برخى از فضائل يا ارزشهاى انسانى، پرداخته شده است: | ||
در اولين بخش، از مروّت و جوانمردى به عنوان يك كمال نفسانى، ياد شده است. مروّت به معناى مردانگى و جوانمردى، بزرگوارى و فتوّت بوده و از ديدگاههاى مختلف، معناى مختلفى از آن اراده مىشود. در اين زمينه، ابتدا ديدگاه دهخدا، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]]، حافظ شيرازى و فقها بيان شده و سپس، اين صفت از ديدگاه پيشوايان اسلام نيز مورد مداقّه و بررسى قرار گرفته است؛ به عنوان مثال، حضرت على(ع)، در پاسخ به اين سؤال كه مروت چيست و به چه معناست، مىفرمايد: «حالت عفاف نفس و اصلاح مال» يعنى نفس انسان داراى عفت و پاكى بوده و مال را در جاى مناسب و حال خودش، مصرف كند. از ديدگاه پيامبر(ص) و قرآن نيز ريشه اصلى مروت، همان دورى از گناه و زشتى و پستى و متصف بودن به صفات نيك الهى و معنوى مىباشد <ref>ر.ك: متن كتاب، ص4-11</ref> | در اولين بخش، از مروّت و جوانمردى به عنوان يك كمال نفسانى، ياد شده است. مروّت به معناى مردانگى و جوانمردى، بزرگوارى و فتوّت بوده و از ديدگاههاى مختلف، معناى مختلفى از آن اراده مىشود. در اين زمينه، ابتدا ديدگاه دهخدا، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]]، حافظ شيرازى و فقها بيان شده و سپس، اين صفت از ديدگاه پيشوايان اسلام نيز مورد مداقّه و بررسى قرار گرفته است؛ به عنوان مثال، حضرت على(ع)، در پاسخ به اين سؤال كه مروت چيست و به چه معناست، مىفرمايد: «حالت عفاف نفس و اصلاح مال» يعنى نفس انسان داراى عفت و پاكى بوده و مال را در جاى مناسب و حال خودش، مصرف كند. از ديدگاه پيامبر(ص) و قرآن نيز ريشه اصلى مروت، همان دورى از گناه و زشتى و پستى و متصف بودن به صفات نيك الهى و معنوى مىباشد <ref>ر.ك: متن كتاب، ص4-11</ref> | ||
نويسنده معتقد است معيار وجود مروّت در روح انسانها، عمل به دستورات و اوامر الهى و خوددارى از نواهى خداوند است و هر انسانى مىتواند خودش را با آن بيازمايد؛ يعنى جايى كه امر و دستور الهى وجود دارد، به آن عمل كند و موردى كه نهى الهى وجود دارد، آن را عمل ننمايد و عمل كردن به دستورات الهى و عمل ننمودن به نواهى پروردگار، همواره در اختيار انسانها بوده و هر انسانى مىتواند روح خود را از جهت داشتن صفت مروت و عدم آن، مورد سنجش قرار دهد <ref>همان، ص12</ref> | نويسنده معتقد است معيار وجود مروّت در روح انسانها، عمل به دستورات و اوامر الهى و خوددارى از نواهى خداوند است و هر انسانى مىتواند خودش را با آن بيازمايد؛ يعنى جايى كه امر و دستور الهى وجود دارد، به آن عمل كند و موردى كه نهى الهى وجود دارد، آن را عمل ننمايد و عمل كردن به دستورات الهى و عمل ننمودن به نواهى پروردگار، همواره در اختيار انسانها بوده و هر انسانى مىتواند روح خود را از جهت داشتن صفت مروت و عدم آن، مورد سنجش قرار دهد <ref>همان، ص12</ref> | ||
به اعتقاد نويسنده، يكى از مسائل مهم و اساسى در مسائل اخلاقى، اين است كه انسان چگونه به وضعيت روحى و باطنى خويش علم پيدا كند و از چه طريقى بداند كه متخلق به اخلاق نيكو يا سيئه مىباشد. به عبارت ديگر، از درون و باطن خويش، آگاهى داشته و بداند فلان صفت نيك را دارد و فلان صفت زشت و ناپسند را ندارد <ref>همان</ref> | به اعتقاد نويسنده، يكى از مسائل مهم و اساسى در مسائل اخلاقى، اين است كه انسان چگونه به وضعيت روحى و باطنى خويش علم پيدا كند و از چه طريقى بداند كه متخلق به اخلاق نيكو يا سيئه مىباشد. به عبارت ديگر، از درون و باطن خويش، آگاهى داشته و بداند فلان صفت نيك را دارد و فلان صفت زشت و ناپسند را ندارد <ref>همان</ref> | ||
به نظر وى، اهميت و ارزش اين امر، زمانى حالت ويژگى پيدا مىكند كه بداند از اين طريق مىتواند در تهذيب نفس و پاكى و صداقت طبع خويش بكوشد و نيز از اين طريق مىتواند صفحه نفس و صفات خود را از زشتىها و آلودگىها پاك و خود را به صفات نيكو و پسنديده مزين سازد. وى معتقد است تنها طريق و راه منحصر به فرد، علم به اين امر، مطالعه آثار چنين وضعيتى است و لذا بدينمنظور، ابتدا به مطالعه و بررسى سخنان پيشوايان اسلام در اين زمينه پرداخته است <ref>همان، ص13</ref> | به نظر وى، اهميت و ارزش اين امر، زمانى حالت ويژگى پيدا مىكند كه بداند از اين طريق مىتواند در تهذيب نفس و پاكى و صداقت طبع خويش بكوشد و نيز از اين طريق مىتواند صفحه نفس و صفات خود را از زشتىها و آلودگىها پاك و خود را به صفات نيكو و پسنديده مزين سازد. وى معتقد است تنها طريق و راه منحصر به فرد، علم به اين امر، مطالعه آثار چنين وضعيتى است و لذا بدينمنظور، ابتدا به مطالعه و بررسى سخنان پيشوايان اسلام در اين زمينه پرداخته است <ref>همان، ص13</ref> | ||
سپس به دنبال پاسخ به اين سوال كه از كجا بدانيم صفت مروت چه زمانى و يا تحت چه شرايطى به حد كمال مىرسد، به بيان علائم و نشانههاى كمال مروت و تماميت آن در انسان، از ديدگاه پيشوايان اسلام، پرداخته است <ref>همان، ص22</ref> | سپس به دنبال پاسخ به اين سوال كه از كجا بدانيم صفت مروت چه زمانى و يا تحت چه شرايطى به حد كمال مىرسد، به بيان علائم و نشانههاى كمال مروت و تماميت آن در انسان، از ديدگاه پيشوايان اسلام، پرداخته است <ref>همان، ص22</ref> | ||
نويسنده در بخش دوم، به بيان جايگاه مشورت و رشد در اسلام، پرداخته است. نويسنده در اين بخش، به اين نكته اشاره دارد كه اسلام بر اساس بينش قرآن و راهنمايان دينى، معتقد است كه دين به معناى سرشت آدمى و ساختار خلقت انسان و نداى فطرت و ميل باطنى به سوى آفريدگار جهان، منبع و سرچشمه اصلى پيدايش هر نوع رشدى در شئون گوناگون مادى و معنوى انسانهاست <ref>همان، ص36</ref> | نويسنده در بخش دوم، به بيان جايگاه مشورت و رشد در اسلام، پرداخته است. نويسنده در اين بخش، به اين نكته اشاره دارد كه اسلام بر اساس بينش قرآن و راهنمايان دينى، معتقد است كه دين به معناى سرشت آدمى و ساختار خلقت انسان و نداى فطرت و ميل باطنى به سوى آفريدگار جهان، منبع و سرچشمه اصلى پيدايش هر نوع رشدى در شئون گوناگون مادى و معنوى انسانهاست <ref>همان، ص36</ref> | ||
طرق مختلف رشد روحى از ديدگاه اسلام؛ اعتبار عقل از ديدگاه احاديث؛ محدوديت تشخيص عقل؛ طريق كاشفيت علم و صفات و ويژگىهاى مشاور در اسلام از جمله مباحث مطرح شده در اين بخش مىباشد. | طرق مختلف رشد روحى از ديدگاه اسلام؛ اعتبار عقل از ديدگاه احاديث؛ محدوديت تشخيص عقل؛ طريق كاشفيت علم و صفات و ويژگىهاى مشاور در اسلام از جمله مباحث مطرح شده در اين بخش مىباشد. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
#عيبجويى از ديگران ممكن است نتيجه عداوت و حسد باشد، به اين معنا كه اگر كسى كينه و عداوت ديگرى را در دل خود نگه داشته باشد، اين باعث مىشود كه به دنبال عيوب ديگران افتاده تا آنها را پيدا و او را رسوا و خوار سازد. | #عيبجويى از ديگران ممكن است نتيجه عداوت و حسد باشد، به اين معنا كه اگر كسى كينه و عداوت ديگرى را در دل خود نگه داشته باشد، اين باعث مىشود كه به دنبال عيوب ديگران افتاده تا آنها را پيدا و او را رسوا و خوار سازد. | ||
#ممكن است تجسس در برخى موارد، از آثار طغيان قوه شهوت باشد، بدون اينكه كينه و حسد نسبت به متجسس داشته باشد <ref>همان، ص117</ref> | #ممكن است تجسس در برخى موارد، از آثار طغيان قوه شهوت باشد، بدون اينكه كينه و حسد نسبت به متجسس داشته باشد <ref>همان، ص117</ref> | ||
نويسنده در پى پاسخ به اين سؤال كه چرا به دنبال عيوب ديگران افتادن در اسلام نهى شده، در اين فصل، به بررسى علت نهى و برخى از آثار اين صفت از ديدگاه اسلام، پرداخته است <ref>همان، ص117</ref> | نويسنده در پى پاسخ به اين سؤال كه چرا به دنبال عيوب ديگران افتادن در اسلام نهى شده، در اين فصل، به بررسى علت نهى و برخى از آثار اين صفت از ديدگاه اسلام، پرداخته است <ref>همان، ص117</ref> | ||
وى عيبجويى از ديگران را در واقع نوعى اشاعه فحشا دانسته و معتقد است يكى از اغراض اساسى و مبناى احكام اسلام، جلوگيرى از شيوع فحشا و پخش آن در خارج است؛ زيرا هيچ انسانى جز انبيا (ع) و امامان معصوم(ع)، خالى از عيوب نيست، منتهى برخى از آنها آشكار و برخى ديگر در انظار ديگران پنهان مىماند و اگر بنا باشد همه صفات مخفى انسانها آشكار شود، سبب شيوع فواحش شده و قبح آن در جامعه از بين مىرود و جرأت انسانها براى انجام گناه و فساد و عمل زشت زيادتر و حدود شرعى پايمال مىگردد <ref>همان، ص121</ref> | وى عيبجويى از ديگران را در واقع نوعى اشاعه فحشا دانسته و معتقد است يكى از اغراض اساسى و مبناى احكام اسلام، جلوگيرى از شيوع فحشا و پخش آن در خارج است؛ زيرا هيچ انسانى جز انبيا (ع) و امامان معصوم(ع)، خالى از عيوب نيست، منتهى برخى از آنها آشكار و برخى ديگر در انظار ديگران پنهان مىماند و اگر بنا باشد همه صفات مخفى انسانها آشكار شود، سبب شيوع فواحش شده و قبح آن در جامعه از بين مىرود و جرأت انسانها براى انجام گناه و فساد و عمل زشت زيادتر و حدود شرعى پايمال مىگردد <ref>همان، ص121</ref> | ||
بدگمانى نسبت به ديگران؛ معناى رياست و اقسام آن؛ معناى كفر در لغت و احاديث و قرآن؛ تحقيق در معناى كفر؛ موارد كفر در احاديث پيشوايان اسلام و معنا و آثار كفر در قرآن، از جمله مباحث مطرح شده در اين فصل مىباشد. | بدگمانى نسبت به ديگران؛ معناى رياست و اقسام آن؛ معناى كفر در لغت و احاديث و قرآن؛ تحقيق در معناى كفر؛ موارد كفر در احاديث پيشوايان اسلام و معنا و آثار كفر در قرآن، از جمله مباحث مطرح شده در اين فصل مىباشد. |
ویرایش