۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
در مورد مباحث اين كتاب چند نكته گفتنى است: | در مورد مباحث اين كتاب چند نكته گفتنى است: | ||
#نويسنده در مقدمهاش كه زمان و مكان نگارش آن را مشخص نكرده است، يادآور شده است كه: «يكى از موضوعهاى مهم معرفتى كه ذهن بشر، بهويژه دانشمندان را در طول تاريخ به خود مشغول كرده، جبر و اختيار است. اعمالى كه از انسان صادر مىشود صددرصد مربوط به اراده و اختيار اوست و هيچ عامل خارجى در پيدايش آن مؤثّر نيست يا او موجودى بى اراده است و عواملى بيرون از وجودش او را به اينسو و آنسو مىكشاند؟ انسانها بنا بر گزارشهاى علمى و مذهبى خود در پى پاسخى مناسب براى اين پرسش بودهاند تا جان جستجوگر خود را با آب حقيقت سيراب سازند. در اين راستا گروهى جبرىمسلك و گروه ديگر تفويضى و گروه سوم طرفدار نظريه امر بين الامرين شدهاند». نويسنده افزوده است: «شناخت چگونگى صدور افعال آدمى از چند منظر ضرورى به نظر مىرسد: الف)- انسانشناسى...؛ ب)- خداشناسى...؛ ج)- معادشناسى...؛ د)- قانونگذارى... اين اثر، در قالب پرسش و پاسخ در بخشهاى «جبر و اختيار» و «قضا و قدر» به زبان ساده و بر اساس ظاهر آيههاى قرآن كريم تدوين شده و در آن از طرح مباحث تخصصى پرهيز شده است» <ref>مقدمه كتاب، ص 9 - 10</ref> | #نويسنده در مقدمهاش كه زمان و مكان نگارش آن را مشخص نكرده است، يادآور شده است كه: «يكى از موضوعهاى مهم معرفتى كه ذهن بشر، بهويژه دانشمندان را در طول تاريخ به خود مشغول كرده، جبر و اختيار است. اعمالى كه از انسان صادر مىشود صددرصد مربوط به اراده و اختيار اوست و هيچ عامل خارجى در پيدايش آن مؤثّر نيست يا او موجودى بى اراده است و عواملى بيرون از وجودش او را به اينسو و آنسو مىكشاند؟ انسانها بنا بر گزارشهاى علمى و مذهبى خود در پى پاسخى مناسب براى اين پرسش بودهاند تا جان جستجوگر خود را با آب حقيقت سيراب سازند. در اين راستا گروهى جبرىمسلك و گروه ديگر تفويضى و گروه سوم طرفدار نظريه امر بين الامرين شدهاند». نويسنده افزوده است: «شناخت چگونگى صدور افعال آدمى از چند منظر ضرورى به نظر مىرسد: الف)- انسانشناسى...؛ ب)- خداشناسى...؛ ج)- معادشناسى...؛ د)- قانونگذارى... اين اثر، در قالب پرسش و پاسخ در بخشهاى «جبر و اختيار» و «قضا و قدر» به زبان ساده و بر اساس ظاهر آيههاى قرآن كريم تدوين شده و در آن از طرح مباحث تخصصى پرهيز شده است» <ref>مقدمه كتاب، ص 9 - 10</ref> | ||
#نويسنده در پاسخ اين پرسش: «نظر مسلمانان در باره جبر و اختيار چيست»، توضيحاتى در مورد نظر جبرىها و تفويضىها نوشته و بعد افزوده است: «از نظر شيعه، انسان در كارهاى خود نه مجبور است و نه مستقلّ و بىنياز از خدا. نظر شيعه در باره جبر و اختيار، «امر بين الامرين» است. اصطلاح «امر بين الامرين» برگرفته از احاديث اهلبيت(ع) و مضمون آيههاى قرآن كريم است كه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] فرمود: لا جبر و لا تفويض بل أمر بين الأمرين... در اعمال بشر نه جبرى وجود دارد كه در انجام آنها مجبور باشد و نه تفويض كه در انجام آنها كاملاً مستقلّ باشد، بلكه در افعال بشر هم خداوند دخالت دارد كه نيرو، اراده، اختيار، توفيق عمل و ديگر مقدمات و وسايل لازم را در اختيار بشر مىگذارد و هم خود بشر در اعمال خويش دخالت دارد كه همه را با اراده و اختيار خود انجام مىدهد <ref>متن كتاب، ص 19 - 21</ref> | #نويسنده در پاسخ اين پرسش: «نظر مسلمانان در باره جبر و اختيار چيست»، توضيحاتى در مورد نظر جبرىها و تفويضىها نوشته و بعد افزوده است: «از نظر شيعه، انسان در كارهاى خود نه مجبور است و نه مستقلّ و بىنياز از خدا. نظر شيعه در باره جبر و اختيار، «امر بين الامرين» است. اصطلاح «امر بين الامرين» برگرفته از احاديث اهلبيت(ع) و مضمون آيههاى قرآن كريم است كه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] فرمود: لا جبر و لا تفويض بل أمر بين الأمرين... در اعمال بشر نه جبرى وجود دارد كه در انجام آنها مجبور باشد و نه تفويض كه در انجام آنها كاملاً مستقلّ باشد، بلكه در افعال بشر هم خداوند دخالت دارد كه نيرو، اراده، اختيار، توفيق عمل و ديگر مقدمات و وسايل لازم را در اختيار بشر مىگذارد و هم خود بشر در اعمال خويش دخالت دارد كه همه را با اراده و اختيار خود انجام مىدهد <ref>متن كتاب، ص 19 - 21</ref> | ||
#نويسنده در پاسخ به اين پرسش كه: «آيا آيه ''' «وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّة يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيَامَة لاَ يُنْصَرُونَ» ''' <ref>قصص / 41</ref> دليلى بر جبر نيست»، نوشته است: «معناى پيشواكردن كافران براى دعوت به آتش اين است كه كافران آنقدر مرتكب گناه شدند كه شمارى از انسانهاى هواپرست آنان را پيشواى خود ساختند و در حقيقت، مجازات گناهان آنان، اين است كه رهبر هواپرستان شدهاند؛ بنابراين، آيه حكايت از واقعيت خارجى دارد و جعل تشريعى نيست و كافران در نتيجه اعمال خود، پيشواى هواپرستان شدهاند» <ref>ر. ك.: همان، ص 62</ref> | #نويسنده در پاسخ به اين پرسش كه: «آيا آيه ''' «وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّة يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيَامَة لاَ يُنْصَرُونَ» ''' <ref>قصص / 41</ref> دليلى بر جبر نيست»، نوشته است: «معناى پيشواكردن كافران براى دعوت به آتش اين است كه كافران آنقدر مرتكب گناه شدند كه شمارى از انسانهاى هواپرست آنان را پيشواى خود ساختند و در حقيقت، مجازات گناهان آنان، اين است كه رهبر هواپرستان شدهاند؛ بنابراين، آيه حكايت از واقعيت خارجى دارد و جعل تشريعى نيست و كافران در نتيجه اعمال خود، پيشواى هواپرستان شدهاند» <ref>ر. ك.: همان، ص 62</ref> | ||
#نويسنده در پاسخ به اين پرسش كه: «آيا پذيرش توحيد افعالى، مستلزم جبر و سلب اختيار در افعال انسان نيست»، نوشته است: «توحيد افعالى؛ يعنى شناخت اينكه جهان، با همه نظامها، سنتها، علتها و معلولها، فعل خداوند و ناشى از اراده اوست. موجودات... در مقام تأثير و علّيت نيز استقلال ندارند؛ در نتيجه خداوند همچنانكه در ذات شريك ندارد، در فاعليت نيز شريك ندارد. هر فاعل و سببى، حقيقت خود و وجود خود و تأثير و فاعليت خود را از او دارد و قائم به اوست. همه حولها و قوّهها به اوست... انسان... موجودى به خود وانهاده نيست...» <ref>همان، ص 77</ref> | #نويسنده در پاسخ به اين پرسش كه: «آيا پذيرش توحيد افعالى، مستلزم جبر و سلب اختيار در افعال انسان نيست»، نوشته است: «توحيد افعالى؛ يعنى شناخت اينكه جهان، با همه نظامها، سنتها، علتها و معلولها، فعل خداوند و ناشى از اراده اوست. موجودات... در مقام تأثير و علّيت نيز استقلال ندارند؛ در نتيجه خداوند همچنانكه در ذات شريك ندارد، در فاعليت نيز شريك ندارد. هر فاعل و سببى، حقيقت خود و وجود خود و تأثير و فاعليت خود را از او دارد و قائم به اوست. همه حولها و قوّهها به اوست... انسان... موجودى به خود وانهاده نيست...» <ref>همان، ص 77</ref> | ||
#پرسشها و پاسخهاى مطرحشده در اثر حاضر از نظر كيفيت يكسان نيست؛ بهطورىكه برخى ساده هستند <ref>بهعنوان مثال، ر. ك.: متن كتاب، ص 13 و 16 و 17 و...</ref> و بعضى متوسط <ref>بهعنوان مثال، ر. ك.: همان، ص 58 - 62</ref> و برخى پيچيده و فنى <ref>بهعنوان مثال، ر. ك.: همان، ص 110 - 112</ref> | #پرسشها و پاسخهاى مطرحشده در اثر حاضر از نظر كيفيت يكسان نيست؛ بهطورىكه برخى ساده هستند <ref>بهعنوان مثال، ر. ك.: متن كتاب، ص 13 و 16 و 17 و...</ref> و بعضى متوسط <ref>بهعنوان مثال، ر. ك.: همان، ص 58 - 62</ref> و برخى پيچيده و فنى <ref>بهعنوان مثال، ر. ك.: همان، ص 110 - 112</ref> | ||
#نويسنده در پاسخ به اين پرسش: «آيا دعا مىتواند قضا و قدر الهى را تغيير دهد»، نوشته است: «بنا بر روايات، دعا، نوعى قضا و قدر است. قضا و قدر، پذيرش و باور داشتن نظام سببيت در عالم است؛ بنابراين، دعاكردن؛ يعنى فراهم كردن علت و سبب براى رسيدن به خواستهها و نيازهاى خود؛ ازاينرو خداوند منان بندگان خود را تشويق به دعا مىكند: ''' «وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ...» ''' <ref>غافر / 6</ref> | #نويسنده در پاسخ به اين پرسش: «آيا دعا مىتواند قضا و قدر الهى را تغيير دهد»، نوشته است: «بنا بر روايات، دعا، نوعى قضا و قدر است. قضا و قدر، پذيرش و باور داشتن نظام سببيت در عالم است؛ بنابراين، دعاكردن؛ يعنى فراهم كردن علت و سبب براى رسيدن به خواستهها و نيازهاى خود؛ ازاينرو خداوند منان بندگان خود را تشويق به دعا مىكند: ''' «وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ...» ''' <ref>غافر / 6</ref>.. دعا كردن نهتنها بىفايده نيست، بلكه بر اساس قانون سببيت مىتواند در نوع سرنوشت انسان مؤثّر باشد...» <ref>همان، ص 124 - 125</ref> | ||
#نويسنده يادآور شده است كه: «هيچ دانشمندى در تأثير محيط وراثت و عوامل تربيتى بر روى روح و ساختار شخصيتى انسان شك ندارد، ولى اين عوامل جبرآفرين نيستند كه عنان اختيار را از كف انسان در زندگى بربايند و او را بهصورت پر كاهى به دست طوفان بسپارند كه در مسير سيلاب سهمگين قرار گيرد. حداكثر تأثير اين عوامل ايجاد حوزه مساعد براى نوع گزينش اوست...» <ref>همان، ص 135</ref> | #نويسنده يادآور شده است كه: «هيچ دانشمندى در تأثير محيط وراثت و عوامل تربيتى بر روى روح و ساختار شخصيتى انسان شك ندارد، ولى اين عوامل جبرآفرين نيستند كه عنان اختيار را از كف انسان در زندگى بربايند و او را بهصورت پر كاهى به دست طوفان بسپارند كه در مسير سيلاب سهمگين قرار گيرد. حداكثر تأثير اين عوامل ايجاد حوزه مساعد براى نوع گزينش اوست...» <ref>همان، ص 135</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
اين اثر داراى فهرست مطالب <ref>همان، ص 5 - 7</ref> و نيز فهرست منابع <ref>همان، ص 137 - 141</ref> است، ولى فهرستهاى فنّى ديگر (آيات، روايات، اعلام، كتابها و...) براى آن فراهم نشده است. در فهرست منابع، مشخصات كتابهاى مورد استفاده بهصورت كامل ذكر شده است، جز آنكه نويسنده در مواردى به نام كتاب و نويسنده اكتفا كرده و ساير اطلاعات كتابشناختى را فراموش كرده است <ref>مثلاً ر. ك.: همان ص 138، شماره 33 و ص 139 شمارههاى 45 و 47 و...</ref> | اين اثر داراى فهرست مطالب <ref>همان، ص 5 - 7</ref> و نيز فهرست منابع <ref>همان، ص 137 - 141</ref> است، ولى فهرستهاى فنّى ديگر (آيات، روايات، اعلام، كتابها و...) براى آن فراهم نشده است. در فهرست منابع، مشخصات كتابهاى مورد استفاده بهصورت كامل ذكر شده است، جز آنكه نويسنده در مواردى به نام كتاب و نويسنده اكتفا كرده و ساير اطلاعات كتابشناختى را فراموش كرده است <ref>مثلاً ر. ك.: همان ص 138، شماره 33 و ص 139 شمارههاى 45 و 47 و...</ref> | ||
نويسنده از موضوعات آموزشى و تكميلكننده مانند جدول و نمودار و... در اثر حاضر متأسفانه هيچ استفادهاى نكرده است. غالب پاورقىهاى كتاب بهصورت استنادى است و در آن نام و نشان سورهها، آيات و روايات آمده <ref>بهعنوان مثال، ر. ك.: متن كتاب، ص 13، 16، 17، 18 و...</ref> و يا مشخصات و شماره جلد و صفحه كتب كلامى و تفسيرى و روايى و... ذكر شده است <ref>بهعنوان مثال، ر. ك.: متن كتاب، ص 14، 15، 16 و...</ref> | نويسنده از موضوعات آموزشى و تكميلكننده مانند جدول و نمودار و... در اثر حاضر متأسفانه هيچ استفادهاى نكرده است. غالب پاورقىهاى كتاب بهصورت استنادى است و در آن نام و نشان سورهها، آيات و روايات آمده <ref>بهعنوان مثال، ر. ك.: متن كتاب، ص 13، 16، 17، 18 و...</ref> و يا مشخصات و شماره جلد و صفحه كتب كلامى و تفسيرى و روايى و... ذكر شده است <ref>بهعنوان مثال، ر. ك.: متن كتاب، ص 14، 15، 16 و...</ref> البته نويسنده گاهى پاورقىهاى توضيحى نيز آورده است <ref>بهطور مثال، ر. ك.: همان، ص 19، پاورقى 1؛ ص 20، پاورقى 1؛ ص 26، پاورقى 1 و ص 33، پاورقى 2</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |
ویرایش