۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' »' به '»') |
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
'''الغدير في الكتاب و السنة و الأدب''' تألیف علامه مرحوم آیتالله [[امینی نجفی، عبدالحسین|عبدالحسين امينى]] است كه درباره مسئله غدير و جانشينى حضرتعلى (ع) بعد از پيامبر (ص) به رشته تحرير درآمده است. | '''الغدير في الكتاب و السنة و الأدب''' تألیف علامه مرحوم آیتالله [[امینی نجفی، عبدالحسین|عبدالحسين امينى]] است كه درباره مسئله غدير و جانشينى حضرتعلى (ع) بعد از پيامبر(ص) به رشته تحرير درآمده است. | ||
==ساختار و گزارش محتوا== | ==ساختار و گزارش محتوا== | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
عالم جليل القدر مرحوم ميرزا محمّدعلى اورد آبادى، در مقالهاى تحت عنوان (بين الحقايق و الاوهام) كه در ابتداى جلد سوم «الغدير» نسخه قديمى درج گرديده و دقايق فصاحت و بلاغت از مضامين آن آشكار است به اين نكته با بيانى زيبا اشاره فرموده كه بخشى از ترجمه آن اينچنين است: | عالم جليل القدر مرحوم ميرزا محمّدعلى اورد آبادى، در مقالهاى تحت عنوان (بين الحقايق و الاوهام) كه در ابتداى جلد سوم «الغدير» نسخه قديمى درج گرديده و دقايق فصاحت و بلاغت از مضامين آن آشكار است به اين نكته با بيانى زيبا اشاره فرموده كه بخشى از ترجمه آن اينچنين است: | ||
«هر كه در اولين وهله نام اين كتاب (الغدير) را بشنود گمان خواهد نمود كه اين كتاب فقط شامل موضوعى است كه بدان ناميده شده: ولى پس از ورود باين منبع گوارا خواهد يافت كه در آن. پيرامون بسيارى از دلائل و براهين امامت گفتگو و كاوش و بررسى شده و با بيان مستدلّ آن تمام خار و خاشاكهاى اشكالات از جلو راه سالكين طريق حق زدوده گشته و سخنان ناروا و دردناك كه پيوسته موجب شكاف و باعث اختلاف بين ملل مسلمان گرديده، همه را ابطال و آنچه نيات سوء و كينهتوزىها و عوامل بنيان كن در اين ميان بوده، همه را نابود ساخته و نسبتهاى ناروا و ننگينى كه از قديم الايام قلمهاى خائن و مزدور به پيروان اهل بيت پيغمبر (ص) چسبانيدهاند، همه را از ميان برداشته و ملت خود را از آن افتراها مبرّا نموده، به طورى كه ديگر مجال و فرصت و دستآويزى براى سودطلبان و ماجراجويان و خرافات منفورشان كه به منظور تفرقه ميان امت اسلامى و دامنزدن اختلاف و دشمنى بكار مىبردند، باقى نگذارده است». | «هر كه در اولين وهله نام اين كتاب (الغدير) را بشنود گمان خواهد نمود كه اين كتاب فقط شامل موضوعى است كه بدان ناميده شده: ولى پس از ورود باين منبع گوارا خواهد يافت كه در آن. پيرامون بسيارى از دلائل و براهين امامت گفتگو و كاوش و بررسى شده و با بيان مستدلّ آن تمام خار و خاشاكهاى اشكالات از جلو راه سالكين طريق حق زدوده گشته و سخنان ناروا و دردناك كه پيوسته موجب شكاف و باعث اختلاف بين ملل مسلمان گرديده، همه را ابطال و آنچه نيات سوء و كينهتوزىها و عوامل بنيان كن در اين ميان بوده، همه را نابود ساخته و نسبتهاى ناروا و ننگينى كه از قديم الايام قلمهاى خائن و مزدور به پيروان اهل بيت پيغمبر(ص) چسبانيدهاند، همه را از ميان برداشته و ملت خود را از آن افتراها مبرّا نموده، به طورى كه ديگر مجال و فرصت و دستآويزى براى سودطلبان و ماجراجويان و خرافات منفورشان كه به منظور تفرقه ميان امت اسلامى و دامنزدن اختلاف و دشمنى بكار مىبردند، باقى نگذارده است». | ||
و نيز در تقريظى كه به قلم آقاى سيد عبدالمهدى منتفكى به رشته تحرير در آمده و در ابتداى جلد هشتم كتاب چاپ شده، مىفرمايد: | و نيز در تقريظى كه به قلم آقاى سيد عبدالمهدى منتفكى به رشته تحرير در آمده و در ابتداى جلد هشتم كتاب چاپ شده، مىفرمايد: | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
و يا در اثبات وصايت اميرالمؤمنين على (ع) و در حمايت از حريم ولايت به ذكر حديث تهنيت پرداخته و از مورخ مشهور محمد بن جرير طبرى در كتاب «الولايه» حديثى را از پيامبر گرامى اسلام نقل مىنمايند: | و يا در اثبات وصايت اميرالمؤمنين على (ع) و در حمايت از حريم ولايت به ذكر حديث تهنيت پرداخته و از مورخ مشهور محمد بن جرير طبرى در كتاب «الولايه» حديثى را از پيامبر گرامى اسلام نقل مىنمايند: | ||
امام طبرى- محمّد بن جرير- در كتاب (الولايه) حديثى را به اسناد خود آورده، از زيد بن ارقم كه قسمت زيادى از آن در صفحات 92 -89 ذكر شد و در پايان حديث مزبور است كه رسول خدا (ص) فرمود، اى گروه مردم بگوئيد: پيمان بستيم با تو از صميم قلب و عهد نموديم با زبان و دست بيعت داديم بر اين امر، عهد و پيمان و بيعتى كه اولاد و اهل بيت و كسان خود را بدان وادار نمائيم و به جاى اين سيره مقدّس روش ديگرى را نپذيريم و تو گواه بر ما هستى و خداوند از حيث گواهى كافى است، بگوئيد آنچه را بشما تلقين و تعليم نمودم و سلام كنيد بر على با تصريح بفرماندهى اهل ايمان و بگوئيد: الحمد لله الذى هدانا لهذا و ما كنا لنهتدى لولا ان هدانا الله همانا خداوند هر صدا و آهنگى را مىشناسد و مىشنود و به خيانت هر خائن واقف است، پس هر كس پيمان شكنى كند به زيان خود كرده و كسى كه به پيمان خدائى وفادار بماند، خداى پاداش بزرگ به او خواهد داد، بگوئيد چيزى را كه موجب رضايت خداوند است و اگر ناسپاسى كنيد خداوند از شما بىنياز خواهد بود. | امام طبرى- محمّد بن جرير- در كتاب (الولايه) حديثى را به اسناد خود آورده، از زيد بن ارقم كه قسمت زيادى از آن در صفحات 92 -89 ذكر شد و در پايان حديث مزبور است كه رسول خدا(ص) فرمود، اى گروه مردم بگوئيد: پيمان بستيم با تو از صميم قلب و عهد نموديم با زبان و دست بيعت داديم بر اين امر، عهد و پيمان و بيعتى كه اولاد و اهل بيت و كسان خود را بدان وادار نمائيم و به جاى اين سيره مقدّس روش ديگرى را نپذيريم و تو گواه بر ما هستى و خداوند از حيث گواهى كافى است، بگوئيد آنچه را بشما تلقين و تعليم نمودم و سلام كنيد بر على با تصريح بفرماندهى اهل ايمان و بگوئيد: الحمد لله الذى هدانا لهذا و ما كنا لنهتدى لولا ان هدانا الله همانا خداوند هر صدا و آهنگى را مىشناسد و مىشنود و به خيانت هر خائن واقف است، پس هر كس پيمان شكنى كند به زيان خود كرده و كسى كه به پيمان خدائى وفادار بماند، خداى پاداش بزرگ به او خواهد داد، بگوئيد چيزى را كه موجب رضايت خداوند است و اگر ناسپاسى كنيد خداوند از شما بىنياز خواهد بود. | ||
زيد بن ارقم گفت: در اين هنگام مردم رو بطرف رسول خدا (ص) شتافتند؛ در حالى كه همه مىگفتند: «سمعنا و اطعنا على امر اللّه و رسوله بقلوبنا»؛ يعنى: شنيديم و بر امر خدا و رسولش از صميم قلب فرمانبرداريم، و اول كسانى كه دست خود را به عنوان اطاعت و بيعت با پيغمبر (ص) و على (ع) رسانيدند، ابىبكر و عمر و عثمان و طلحه و زبير بودند با باقى مهاجرين و انصار، و ساير مردم تا هنگامى كه نماز ظهر و عصر در يك وقت خوانده شد و اين جريان امتداد يافت تا نماز مغرب و عشاء نيز در يك وقت خوانده شد و تا سه روز امر دست دادن و بيعت پيوسته ادامه داشت. | زيد بن ارقم گفت: در اين هنگام مردم رو بطرف رسول خدا(ص) شتافتند؛ در حالى كه همه مىگفتند: «سمعنا و اطعنا على امر اللّه و رسوله بقلوبنا»؛ يعنى: شنيديم و بر امر خدا و رسولش از صميم قلب فرمانبرداريم، و اول كسانى كه دست خود را به عنوان اطاعت و بيعت با پيغمبر(ص) و على (ع) رسانيدند، ابىبكر و عمر و عثمان و طلحه و زبير بودند با باقى مهاجرين و انصار، و ساير مردم تا هنگامى كه نماز ظهر و عصر در يك وقت خوانده شد و اين جريان امتداد يافت تا نماز مغرب و عشاء نيز در يك وقت خوانده شد و تا سه روز امر دست دادن و بيعت پيوسته ادامه داشت. | ||
و نيز نقل داستان تهنيت شيخين و تقدم و پيشى گرفتن آنان بر ديگران در تبريك گوئى به اميرالمؤمنين على (ع)، از قول تعداد كثيرى از پيشوايان حديث و تفسير و تاريخ اهل سنّت، چون [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، محمد بن جرير طبرى، ابن بطه، ابن مردويه، ابواسحاق ثعلبى، بيهقى، ابن مغازلى، [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزالى]]، خوارزمى، جلالالدين [[سيوطى]] و.... چه آنها كه اين داستان را به طور مرسل ترديد ناپذير روايت نمودهاند و چه آنها كه آن را به مسانيد صحيح - و رجال ثقه و مورد اعتماد روايت نموده و سلسله ناقلين آن را به تعدادى از صحابه؛ مانند ابن عباس و ابى هريره و براء بن عازب و زيد بن ارقم منتهى كردهاند، قابل توجه است و برهانى است روشن و قاطع كه انكار آن جز مكابره و لجاجت و عناد چيز ديگرى نخواهد بود. | و نيز نقل داستان تهنيت شيخين و تقدم و پيشى گرفتن آنان بر ديگران در تبريك گوئى به اميرالمؤمنين على (ع)، از قول تعداد كثيرى از پيشوايان حديث و تفسير و تاريخ اهل سنّت، چون [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، محمد بن جرير طبرى، ابن بطه، ابن مردويه، ابواسحاق ثعلبى، بيهقى، ابن مغازلى، [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزالى]]، خوارزمى، جلالالدين [[سيوطى]] و.... چه آنها كه اين داستان را به طور مرسل ترديد ناپذير روايت نمودهاند و چه آنها كه آن را به مسانيد صحيح - و رجال ثقه و مورد اعتماد روايت نموده و سلسله ناقلين آن را به تعدادى از صحابه؛ مانند ابن عباس و ابى هريره و براء بن عازب و زيد بن ارقم منتهى كردهاند، قابل توجه است و برهانى است روشن و قاطع كه انكار آن جز مكابره و لجاجت و عناد چيز ديگرى نخواهد بود. | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
==== بررسى واقعه غدير خم ==== | ==== بررسى واقعه غدير خم ==== | ||
مؤلف بزرگوار در آغاز ضمن تدوين اولين محصول افكار خود حق داستان غدير را در حدود وسع و توانائى ادا نموده و نسبت براويان حديث غدير از صحابه پيغمبر (ص) و تابعين و طبقات علماء تا اين زمان به طور كافى و مستوفى سخن رانده و باين مقدار از استدلال به حديث - غدير خم و تحقيق در سند و روايت آن و دلالت آنها بر استوار بودن مقام شامخ ولايت براى پيشواى گرامى على (ع) اعمّ از آنچه كه از نصّ حديث بدست آيد و يا آيات قرآن كريم كه ضمن حديث از لسان رسول اكرم(ص) در برابر اصحاب بيان و اعلان شده، حق سخن را ادا نموده است. | مؤلف بزرگوار در آغاز ضمن تدوين اولين محصول افكار خود حق داستان غدير را در حدود وسع و توانائى ادا نموده و نسبت براويان حديث غدير از صحابه پيغمبر(ص) و تابعين و طبقات علماء تا اين زمان به طور كافى و مستوفى سخن رانده و باين مقدار از استدلال به حديث - غدير خم و تحقيق در سند و روايت آن و دلالت آنها بر استوار بودن مقام شامخ ولايت براى پيشواى گرامى على (ع) اعمّ از آنچه كه از نصّ حديث بدست آيد و يا آيات قرآن كريم كه ضمن حديث از لسان رسول اكرم(ص) در برابر اصحاب بيان و اعلان شده، حق سخن را ادا نموده است. | ||
==== اثبات تواتر حديث غدير به ذكر راويان ==== | ==== اثبات تواتر حديث غدير به ذكر راويان ==== | ||
ما در نخستين جزء «الغدير» مشاهده مىكنيم كه مؤلّف بزرگوار، راويان اين حديث را از طبقه صحابه پيغمبر (ص) به ترتيب حروف تهجّى نام برده كه تعداد آنها به يكصد و ده تن بالغ گرديده و همه از بزرگان صحابه پيغمبرند. | ما در نخستين جزء «الغدير» مشاهده مىكنيم كه مؤلّف بزرگوار، راويان اين حديث را از طبقه صحابه پيغمبر(ص) به ترتيب حروف تهجّى نام برده كه تعداد آنها به يكصد و ده تن بالغ گرديده و همه از بزرگان صحابه پيغمبرند. | ||
اين گروه از راويان را از ابى هريره آغاز نموده و به ابى مرازم، يعلى بن مرّة ابن وهب ثقفى پايان داده است. | اين گروه از راويان را از ابى هريره آغاز نموده و به ابى مرازم، يعلى بن مرّة ابن وهب ثقفى پايان داده است. | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
==== غدير در آينه ادب ==== | ==== غدير در آينه ادب ==== | ||
گرچه كتاب شريف «الغدير» بر مبناى استدلال بر صحت سند واقعه عظيم غدير تدوين شده است و آنچه علامه بزرگوار در اين باره از ذكر راويان در طول زمان تاريخ بيان داشته و در آن بذل جهد و سعى بليغ نموده، در اثبات اين سند تاريخى و معنى حقيقى ولايت كافى رسا و جامع بود؛ ولى اين مؤلّف دانشمند با مهارت بىنظير و تسلّط كامل خود خواسته از اين وادى غدير، درياى بيكرانى تشكيل دهد كه امواج خروشان و بر هم انباشته آن به هر جانب دست يافته و از آن ميان محورى بوجود آيد كه سخنان صريح و تصريحات مليح پيغمبر (ص) را كه درباره پيشواى گرامى مان على (ع) صادر شده از هر سو نمايان گردد و براى تأمين اين منظور نام ادبا و شعرائى را كه در قصائد و منظومههاى خود از داستان غدير ياد كردهاند و با شميم روح پرور و مشك فام نام على (ع) و سخنان رسول اكرم(ص) آثار و اشعار خود را آرايش دادهاند، به ميان آورده است. | گرچه كتاب شريف «الغدير» بر مبناى استدلال بر صحت سند واقعه عظيم غدير تدوين شده است و آنچه علامه بزرگوار در اين باره از ذكر راويان در طول زمان تاريخ بيان داشته و در آن بذل جهد و سعى بليغ نموده، در اثبات اين سند تاريخى و معنى حقيقى ولايت كافى رسا و جامع بود؛ ولى اين مؤلّف دانشمند با مهارت بىنظير و تسلّط كامل خود خواسته از اين وادى غدير، درياى بيكرانى تشكيل دهد كه امواج خروشان و بر هم انباشته آن به هر جانب دست يافته و از آن ميان محورى بوجود آيد كه سخنان صريح و تصريحات مليح پيغمبر(ص) را كه درباره پيشواى گرامى مان على (ع) صادر شده از هر سو نمايان گردد و براى تأمين اين منظور نام ادبا و شعرائى را كه در قصائد و منظومههاى خود از داستان غدير ياد كردهاند و با شميم روح پرور و مشك فام نام على (ع) و سخنان رسول اكرم(ص) آثار و اشعار خود را آرايش دادهاند، به ميان آورده است. | ||
مؤلّف گرانقدر با اولين كاروان از شعرا كه از آغاز اين داستان؛ يعنى عهد پيغمبر گرامى (ص) اين فخر و شرف را احراز نمودهاند، همگام شده و به ترتيب قرون متواليه اين رشته از تاريخ تابناك اسلامى را در قصايد و اشعار ادباى هر قرن جستجو و غديريههاى هر قرن را نقل و درج نموده است. | مؤلّف گرانقدر با اولين كاروان از شعرا كه از آغاز اين داستان؛ يعنى عهد پيغمبر گرامى(ص) اين فخر و شرف را احراز نمودهاند، همگام شده و به ترتيب قرون متواليه اين رشته از تاريخ تابناك اسلامى را در قصايد و اشعار ادباى هر قرن جستجو و غديريههاى هر قرن را نقل و درج نموده است. | ||
==== شرح حال شعراء و مردانى نامى چون حضرت ابوطالب ==== | ==== شرح حال شعراء و مردانى نامى چون حضرت ابوطالب ==== | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
در قسمتى ديگر آنجا كه از مغالات پيرامون خليفه اول سخن به ميان مىآورد، واقعه زير را از كتب معتبر اهل سنت نقل مىنمايد: | در قسمتى ديگر آنجا كه از مغالات پيرامون خليفه اول سخن به ميان مىآورد، واقعه زير را از كتب معتبر اهل سنت نقل مىنمايد: | ||
نسفى آورده است كه: مردى در مدينه بمرد و پيامبر (ص) خواست بر وى نماز بگزارد و جبرئيل نازل شد و گفت محمد! بر وى نماز مگزار حضرت نيز از نماز خوددارى كرد، پس بوبكر آمد و گفت اى پيامبر خدا بر وى نماز گزار كه من جز خوبى از او سراغ ندارم، پس جبرئيل بيامد و گفت محمد بر او نماز گزار كه گواهى بوبكر بر گواهى من مقدم است <ref>الغدير، ج7، ص: 329</ref>. | نسفى آورده است كه: مردى در مدينه بمرد و پيامبر(ص) خواست بر وى نماز بگزارد و جبرئيل نازل شد و گفت محمد! بر وى نماز مگزار حضرت نيز از نماز خوددارى كرد، پس بوبكر آمد و گفت اى پيامبر خدا بر وى نماز گزار كه من جز خوبى از او سراغ ندارم، پس جبرئيل بيامد و گفت محمد بر او نماز گزار كه گواهى بوبكر بر گواهى من مقدم است <ref>الغدير، ج7، ص: 329</ref>. | ||
سپس به نقد و بررسى اين گزافه پرداخته و مىگويد: | سپس به نقد و بررسى اين گزافه پرداخته و مىگويد: |
ویرایش