۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ا«' به 'ا «') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
== معرفى اجمالى == | == معرفى اجمالى == | ||
'''اخلاق ناصرى'''، اثر [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير الدين طوسى]]، به زبان فارسى و يكى از مهمترين رسالههاى حكمت عملى در دوره اسلامى است كه در سال 633ق، نوشتن آن به پايان رسيده است. مطالب کتاب، تلفيقى از ديدگاه فلسفى و علمى يونانى و ديدگاه اسلامى است كه | '''اخلاق ناصرى'''، اثر [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير الدين طوسى]]، به زبان فارسى و يكى از مهمترين رسالههاى حكمت عملى در دوره اسلامى است كه در سال 633ق، نوشتن آن به پايان رسيده است. مطالب کتاب، تلفيقى از ديدگاه فلسفى و علمى يونانى و ديدگاه اسلامى است كه درباره انسان و خانواده و جامعه مىباشد. | ||
خواجه، با نوشتن اين اثر كه اولين اثر مهم حكمت عملى بود، سنتى را بنا نهاد كه نه در دوره اسلامى و نه در دوره يونانى قبل از او، سابقه نداشت. کتاب اخلاق ناصرى، ترجمه و تحرير «تهذيب الاخلاق» ابوعلى مسكويه، به اضافه دو قسمت ديگر در تدبير منزل و سياست مدن است كه خواجه خود، به آن افزوده است. | خواجه، با نوشتن اين اثر كه اولين اثر مهم حكمت عملى بود، سنتى را بنا نهاد كه نه در دوره اسلامى و نه در دوره يونانى قبل از او، سابقه نداشت. کتاب اخلاق ناصرى، ترجمه و تحرير «تهذيب الاخلاق» ابوعلى مسكويه، به اضافه دو قسمت ديگر در تدبير منزل و سياست مدن است كه خواجه خود، به آن افزوده است. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
به نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] هدف اصلى از اخلاق، تحصيل سعادت است و چنين روىكردى، مخالف نظريه [[مسکویه، احمد بن محمد|ابن مسكويه]] است كه خواجه، به روشنى، انديشهاش را در اخلاق از معلم ثانى اقتباس مىنمايد. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] مىگويد: سعادت، آخرين هدفى است كه آدمى براى وصول به آن مىكوشد و آنچه آدمى براى وصول به آن مىكوشد، خير و غايت كمال است و سعادت بالاترين خيرهاست. هر چه آدمى براى رسيدن به اين خير، كوشش كند، سعادت او كاملتر خواهد بود. | به نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] هدف اصلى از اخلاق، تحصيل سعادت است و چنين روىكردى، مخالف نظريه [[مسکویه، احمد بن محمد|ابن مسكويه]] است كه خواجه، به روشنى، انديشهاش را در اخلاق از معلم ثانى اقتباس مىنمايد. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] مىگويد: سعادت، آخرين هدفى است كه آدمى براى وصول به آن مىكوشد و آنچه آدمى براى وصول به آن مىكوشد، خير و غايت كمال است و سعادت بالاترين خيرهاست. هر چه آدمى براى رسيدن به اين خير، كوشش كند، سعادت او كاملتر خواهد بود. | ||
خواجه، تصريح مىكند كه خير بر دو نوع است: يكى، مطلق و يكى، نسبى؛ خير مطلق، آن معنى است كه مقصود از وجود موجودات، آن است و غايت همه غايتها اوست و خير نسبى، چيزهايى است كه در وصول بدان غايت نافع باشد و اما سعادت هم از قبيل خير است ولى به اضافه با هر شخصى؛ سعادت هر شخصى، غير از سعادت شخصى ديگر بوده، ولى خير در همه اشخاص يكسان مىباشد. خواجه، پس از تبيين معناى خير و اقسام آن، | خواجه، تصريح مىكند كه خير بر دو نوع است: يكى، مطلق و يكى، نسبى؛ خير مطلق، آن معنى است كه مقصود از وجود موجودات، آن است و غايت همه غايتها اوست و خير نسبى، چيزهايى است كه در وصول بدان غايت نافع باشد و اما سعادت هم از قبيل خير است ولى به اضافه با هر شخصى؛ سعادت هر شخصى، غير از سعادت شخصى ديگر بوده، ولى خير در همه اشخاص يكسان مىباشد. خواجه، پس از تبيين معناى خير و اقسام آن، درباره سعادت سخن گفته و آن را مشتمل بر چهار جنس مىداند و آنها عبارتند از: حكمت، شجاعت، عفّت و عدالت. | ||
3- عدالت: عدالت، مبسوطترين بحث اخلاقى در اخلاق ناصرى است. خواجه، بر خلاف سياستانديشان دوره طلايى اسلامى، عدالت را نه ذيل باب سياست، بلكه در چهارچوب اخلاق طرح نموده و آن را بر ديگر فضايل سهگانه اخلاقى رجحان مىدهد. وى، تصريح مىكند كه هيچ فضيلتى، شريفتر از عدالت نيست. | 3- عدالت: عدالت، مبسوطترين بحث اخلاقى در اخلاق ناصرى است. خواجه، بر خلاف سياستانديشان دوره طلايى اسلامى، عدالت را نه ذيل باب سياست، بلكه در چهارچوب اخلاق طرح نموده و آن را بر ديگر فضايل سهگانه اخلاقى رجحان مىدهد. وى، تصريح مىكند كه هيچ فضيلتى، شريفتر از عدالت نيست. |
ویرایش