۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تاليف' به 'تألیف') |
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف ') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
داراى يك مقدمه از | داراى يك مقدمه از مؤلف ، شش فصل و قسمتى است كه در پايان كتاب تحت عنوان تعليقه و توضيحات و بخشى نيز شامل فهرست اعلام و لغات متن، به علاوه تصاويرى كه در پايان كتاب درج شده، مىباشد. | ||
فصل اول داراى 9 باب مىباشد كه از آب و هواى كاشان، اسم قديم و وجه تسميه و بانى آن، بيشتر سخن به ميان آمده است. فصل دوم نيز داراى نه باب؛ از قلعهها و باغات و مزارع، همچنين از امراض و بلاياى آسمانى بحث مىكند. فصل سوم در نه فصل، پيرامون پرندهها، درختان جنگلى، كوهها، معادن و ايلات كاشان مىگويد. | فصل اول داراى 9 باب مىباشد كه از آب و هواى كاشان، اسم قديم و وجه تسميه و بانى آن، بيشتر سخن به ميان آمده است. فصل دوم نيز داراى نه باب؛ از قلعهها و باغات و مزارع، همچنين از امراض و بلاياى آسمانى بحث مىكند. فصل سوم در نه فصل، پيرامون پرندهها، درختان جنگلى، كوهها، معادن و ايلات كاشان مىگويد. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
داراى اطلاعات دقيق و نفيس و مهم در تاريخ و جغرافيا و خاندانهاى شهرى كه روزهاى درخشان و دورههاى پر حادثه را برخود ديده، مىباشد. | داراى اطلاعات دقيق و نفيس و مهم در تاريخ و جغرافيا و خاندانهاى شهرى كه روزهاى درخشان و دورههاى پر حادثه را برخود ديده، مىباشد. | ||
از آنجا كه | از آنجا كه مؤلف در سال 1308ه.ق در 65 سالگى در تهران وقات يافت؛ نتوانست از نتيجه يادداشتهايى را كه درباره تاريخ باستانى كاشان و آثار مكشوفه گردآورى كرده بود، به انجام برساند، لذا آنها را در اختيار آقاى [[افشار، ایرج |ايرج افشار]] گذاشت تا ايشان مرآت قاسان و يادداشتهاى مرحوم صالح را در يك جلد تحت عنوان تاريخ كاشان منتشر كند. | ||
مؤلف در فصل اول از كتاب درباره وجه تسميه كاشان چنين مىگويد كه واژه كاشان در فرهنگها به معنى كاشانه، خانه، و جايگاه جشن و دل آرايى بوده و بعدا به معنى گونهاى مسكن در آمده است. عدهاى معتقدند كه شهر كاشان از ديرباز تاكنون به نامهاى كى آشيان، كاسان، كاسيان، كاشيان، قاشيان، قاسان، كاه شان، چهل حصاران خوانده شده است. در منابع عربى از اين شهر به عنوان قاسان ياد كردهاند. از آن جايى كه حكمرانان و پادشاهان باستانى ابتدا در سرچشمه فين كاشان بناهايى ايجاد مىكردهاند، به همين مناسبت آن جا را كى آشيان به معنى خانه و منزلگاه پادشاهان گفتهاند. | |||
از اين رو اين شعر را سرودهاند: | از اين رو اين شعر را سرودهاند: | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
همچنين از نكاتى درباره لباس عروسى و عزا و تجارت و روشهاى مختلف كشت در كتاب مندرج است. به طور كلى مىتوان گفت كه تاريخ كاشان سندى معتبر و دقيق در بيان اوضاع اجتماعى ايران عصر قاجار است. | همچنين از نكاتى درباره لباس عروسى و عزا و تجارت و روشهاى مختلف كشت در كتاب مندرج است. به طور كلى مىتوان گفت كه تاريخ كاشان سندى معتبر و دقيق در بيان اوضاع اجتماعى ايران عصر قاجار است. | ||
مؤلف در تدوين كتاب به كتابهاى آتشكد آذر، احسن القصص، تاريخ اخشيديه، تاريخ آداب ملوك، تاريخ شجرى خلفا، تاريخ الفى تركى، تاريخ قم، تاريخ شاه اسماعيل صفوى و تاريخ شاه طهماسب، تاريخ شرف خان بدليسى، جام جم، جهان نما، ظفرنامه، شاهنشاهنامه، فتوحات مكيه، مجالس المومنين، مجمع التواريخ، مفاتيح و هفت اقليم توجه داشته و آنها را مورد استفاده قرار داده است. | |||
چنانچه | چنانچه مؤلف مىگويد، كاشان در قديم الايام جزو قم بوده و قم نيز در زمان بعثت پيامبر و قبل از آن شهرى به طور تمام ولايتى نبوده است، بلكه گودالى آبى بوده كه در اطراف و جوانبش چمن و سبزه بسيار بوده و چند قلعه متفرقه در آن حدود موجود بوده و آتش پرستان و مجوسان در آن قلاع وطن و مسكن داشتهاند. | ||
در عهد خلافت عمر بن خطاب كه ابوموسى اشعرى به سردارى روانه حدود عراق و ساير ولايات ايران گشت حدود و قلاع مزبور را به حيطه تصرف در آورد و ماليه و خزانه براى آنها قرار داد. پس از خلافت عمر كه در كوفه حجاج بن يوسف مسلط گرديد، طايفه اشعريان و اعراب در قم نزول يافتند. | در عهد خلافت عمر بن خطاب كه ابوموسى اشعرى به سردارى روانه حدود عراق و ساير ولايات ايران گشت حدود و قلاع مزبور را به حيطه تصرف در آورد و ماليه و خزانه براى آنها قرار داد. پس از خلافت عمر كه در كوفه حجاج بن يوسف مسلط گرديد، طايفه اشعريان و اعراب در قم نزول يافتند. | ||
در لا به لاى كتاب عكسهايى ديده مىشود كه توسط دوستان | در لا به لاى كتاب عكسهايى ديده مىشود كه توسط دوستان مؤلف تهيه گشته و در كتاب درج شده است. | ||
مؤلف ضمن شرح «آداب عقد و عروسى» در كاشان، به مراسم «خواستگارى و شيرينىخوران» اشاره كرده، كه در اين مراسم انواع شيرينى و شربت و تنقلات و ميوه حاضر بوده است. همو ضمن شرح مراسم نامزدى، ملزومات عروسى و اسباب سر عقد، و خوانچهها و چيدن آنها، و جاى «خوانچه قند و نقل و نبات» را نيز بيان مىدارد. و نيز چگونگى تهيه ديگر خوانچهها را وصف كرده است: «يك خوانچه از انواع نخودچى و فندق و بادام و پسته و تخمه كدو و كشمش منقا، و خرماى خرك طرحريزى كرده، از نقلهاى خشخاش و خرفه و زرشك، در ميان گلها و خانههاى آن، كه گل و پونه مبالغى كردهاند، بريزند؛ و يك خوانچه از دكان بقالى سيب سرخ، به اصفهان، گلابى نطنزى، انگور انار و غيره». اين گونه مراسم، اعم از نثار گل و حضور نقل بر سر سفره عقد، و ديگر آداب و رسوم مربوط به نامزدى و عقد و عروسى هنوز هم در برخى نقاط خراسان رايج است. | |||
== وضعيت == | == وضعيت == |
ویرایش